17.01.2021

شعبده باز در این قطعه چیست. آثار. جمع بندی برداشت ها و مشاهدات


موضوع: "شاهزاده اولگ در ادبیات و تاریخ".
هدف: بر اساس اسناد تاریخی و آثار ادبی، دریابید که شاهزاده اولگ چگونه برای خوانندگان ظاهر می شود.
وظایف: 1. به کودکان بیاموزیم که ارتباط تاریخ و ادبیات را ببینند، نتیجه بگیرند.

2. مهارت های کار با ادبیات اضافی را بهبود بخشید.

3. گفتار، توجه را توسعه دهید.
آموزش: تکرار کار قبلی مورد مطالعه A.S. پوشکین "آهنگ ..."، آشنایی با جدید (K.F. Ryleev "Dumas")، آشنایی با اسناد تاریخی (نستور وقایع نگار "داستان سالهای گذشته"، N.M. Karamzin "در تاریخ". از دولت روسیه، BG Pashkov "روسیه. روسیه. امپراتوری روسیه. تواریخ سلطنت و وقایع 862 - 1917")، دانلودهای کامپیوتری.
تجهیزات: پروژکتور چند رسانه ای، کامپیوتر، کلاس کامپیوتر موبایل، صفحه نمایش.

در طول کلاس ها.

1.مرحله تماس:کلمات از "Songs ..." صدا:

الگ نبوی اکنون چگونه پیش می رود

از خزرهای بی منطق انتقام بگیرید:

روستاها و مزارع آنها برای یک حمله خشونت آمیز

او شمشیرها و آتش ها را محکوم کرد.

با همراهانش، در زره قسطنطنیه،

شاهزاده سوار بر اسبی وفادار در سراسر مزرعه سوار می شود.


معلم:- کار در مورد چیست؟

شاهزاده اولگ یک شخصیت در تاریخ است، بنابراین ما دو علم تاریخ و ادبیات را با هم ترکیب می کنیم تا این قهرمان را بیشتر بشناسیم.

شما حدس زدید، یک درس یکپارچه وجود خواهد داشت. سعی کنید یک موضوع را فرموله کنید. ("شاهزاده اولگ در ادبیات و تاریخ"). ساخت دفترچه یادداشت. موضوع از طریق یک پروژکتور چند رسانه ای بر روی صفحه نمایش داده می شود.

W:- در مورد شاهزاده اولگ چه می دانید؟

(مرجع تاریخی توسط دانش آموزی که از قبل آماده شده یا در طول درس به اینترنت مراجعه کرده است: سایت pisatel.org/old/ ارائه می شود).

دانشجو: ما در مورد شاهزاده اولگ از داستان های عامیانه می دانیم، جایی که رویدادهای واقعی با داستان در هم تنیده شده اند. شاهزاده در قرون 10 - 10 زندگی می کرد ، در 897-912 حکومت می کرد ، فرماندار شاهزاده روریک نووگورود بود. «داستان سال‌های گذشته» نوشته نستور از استعداد او به‌عنوان یک فرمانده و خرد بزرگ سخن می‌گوید، به دلیل آینده‌نگری او، معاصران او را شاهزاده نبوی می‌خواندند. در سال 897 روریک درگذشت و تاج و تخت خود را به اولگ سپرد. پس از یک سلطنت سه ساله، اولگ نووگورود را برای تسخیر سرزمین های جدید ترک کرد. او اسمولنسک و لیوبچ را فتح کرد، کیف را با حیله گری گرفت، شاهزادگان کی یف آسکولد و دیر را خائنانه کشت و کیف را مادر شهرهای روسیه اعلام کرد. او قبایل متعددی از درولیان ها، شمالی ها، رادیمیچی را فتح کرد و کیوان روس را ایجاد کرد.

در سال 907، اولگ قصد داشت به جنگ علیه تزارگراد برود. پس از این کمپین موفق بود که نام مستعار خود را دریافت کرد. ارتش عظیمی از طریق دریا و ساحل به پایتخت بیزانس رفت. امپراتور لئو حکیم دستور داد بندر را با زنجیر آهنی ببندند. اولگ پس از ویران کردن حومه، کشتی ها را روی چرخ های مخصوص ساخته شده قرار داد و بدین ترتیب امپراتور را فریب داد. بیزانسی های شکست خورده قول دادند که به اولگ ادای احترام کنند. اولگ، به افتخار پیروزی، سپر خود را بر دروازه های قسطنطنیه مستحکم کرد و با بیزانسی ها پیمان صلح منعقد کرد.

W:- سوال مشکل دار درس (شاهزاده اولگ چگونه در صفحات آثار ادبی و اسناد تاریخی ظاهر می شود؟ مشترک و متفاوت چیست؟) در طول درس به این سوال پاسخ خواهیم داد.
سوالات درس:

1. دلایل کمپین های شاهزاده اولگ.

2. ویژگی های شخصیت برجسته شده توسط مورخان و

نویسندگان

3. اهمیت فعالیت اولگ.

4. مرگ اولگ.

2.مرحله "تحقق":دانش‌آموزان در رایانه متونی را دارند که با آن کار می‌کنند.

بچه ها متون را مطالعه می کنند و برای کمک به معلمان تاریخ و ادبیات مراجعه می کنند.
3. مرحله «تعمل»:دانش آموزان نتیجه گیری می کنند و آنها را با مثال هایی از متون تأیید می کنند.

1 سوال:مورخان هدف از مبارزات اولگ را - تبدیل کیف به پایتخت، تسخیر هر چه بیشتر سرزمین برای دولت به منظور تجارت با کشورهای ثروتمند نام بردند (تواریخ، پاشکوف، کارامزین).

کرمزین اشاره می کند که در سال 882 اولگ به کشورهای دنیپر رفت که بدون مشکل آنها را فتح کرد. او کیف را با حیله گری گرفت (خود را تاجر وارنگی معرفی کرد). او پس از کشتن وحشیانه شاهزادگان آسکولد و دیر، اعلام کرد: "اجازه دهید کیف مادر شهرهای روسیه باشد!" اولگ می خواست در مرز زندگی کند تا در اسرع وقت به سرزمین های خارجی حمله کند، فکر کرد که همسایگان خود را وحشت زده کند و از آنها نترسد. او درولیان ها، شمالی های دنیپر، رادیمیچی ها را فتح کرد که ارتباط امن مناطق جنوبی و شمالی روسیه را تضمین کرد. کیف به نوویگورود متصل شد. نگاه به سمت جنوب چرخید. یونانیان بربربرها طلا باران کردند تا قسطنطنیه را به وحشت نیندازند. اما اولگ، "حوصله سکوت" (یا شاید حسادت به ثروت قسطنطنیه)، تصمیم گرفت ثابت کند که خزانه باید به شخص جسورتر تعلق داشته باشد. رایلیف همچنین دلیل لشکرکشی به قسطنطنیه را بیان کرد: "از سکوت مسالمت آمیز خسته شده بود" ، "او مانند رعد و برق به سمت کارهای باشکوه پرواز کرد". پاشکوف به همین اطلاعات اشاره می کند: هدف اولگ "تعالی دولت روسیه" است.

Ryleev و Karamzin از امپراتور لئون خرافاتی صحبت می کنند که بر طالع بینی تکیه می کرد و در آن "به دنبال نجات" بود.

پاشکوف، کارامزین و رایلف در مورد تصمیم حیله گر اولگ در مورد نحوه تصاحب قسطنطنیه صحبت می کنند: "اولگ، قایق هایش، با ایجاد بادبان سفید روی هر یک، ناگهان به ساحل رانده شدند." کشتی ها را روی چرخ ها گذاشت و با باد به سمت شهر حرکت کرد. نتیجه - یونانی ها با اولگ صلح کردند، زیرا لئون (فیلسوف - نام مستعار) به امنیت کشور خود فکر نمی کرد.

مورخان ظلم و جنایات نیروهای اولگ را توصیف می کنند: آنها محله را ویران کردند، روستاها، کلیساها، "خانه های اشراف یونانی" را سوزاندند، زندانیان را عذاب دادند، زنده ها و مرده ها را به دریا انداختند، "در خون شنا کردند". اما همه اینها در آن روزها موجه بود.

نویسندگان چنین جزئیات وحشتناکی در مورد رفتار نیروهای اولگ پس از تصرف بیزانس ندارند.

رایلیف شادی مردم روسیه را توصیف می کند، که "شکوه های اولگ را تجلیل کردند و خدایان را ستایش کردند" و "به اتفاق آرا نام شاهزاده نبوی را دادند." مورخان این واقعیت را دارند (نبوی - حکیمانه) و همچنین پوشکین: "نام شما با پیروزی تجلیل می شود: سپر شما بر دروازه های تزارگراد است."

نتیجه: پس هدف شاهزاده - تقویت دولت - همه وسایل را توجیه می کند. تنها لکه بر این نام باشکوه مرگ شاهزادگان قابل اعتماد کیف - آسکولد و دیر است.

2 سوال:
در نتیجه کار در نوت بوک ها، جدولی ظاهر می شود:


شاهزاده اولگ در تاریخ

شاهزاده اولگ در ادبیات

"داستان سال های گذشته":

در سال 6420 (912).

ادای احترام زیادی کرد(برای 2000 کشتی)
ظالمانه: بسیاری از قتل ها، کلیساها سوخته، تسخیر شده اند

تیز هوش: چرخ ها را زیر کشتی ها گذاشت، شراب مسموم را حدس زد

بت پرست: کلمات جادوگر غرق در روح، سوگند وفاداری به قوانین روسیه

به ساحر خندید و او را سرزنش کرد (به ایمان خندید و به خاطر آن مجازات کرد)

صلح آمیز: شاهزاده، با همه کشورها صلح داشت


A.S. پوشکین. "آهنگ از اولگ نبوی»: 1822

برنده: "آنها روزهای گذشته و نبردهایی را که با هم جنگیدند به یاد می آورند"
انتقام جو: "او شمشیر و آتش را محکوم کرد"

بت پرست: به پیش بینی اعتقاد دارد ("در زندگی چه اتفاقی برای من خواهد افتاد؟"، "... نگاه و پیشانی از فکر ابری شد"، "مصمم"

به جادوگر ("پیرمرد فریبکار، دیوانه" خندید و مجازات کرد

مراقبت : خداحافظی با اسب(دانش‌آموزان می‌توانند با مراجعه به تصاویر خود متن را از روی قلب بخوانند)


B.G. Pashkov. روسیه. روسیه. امپراتوری روسیه. وقایع پادشاهی و حوادث. 862 - 1917 شاهزاده اولگ حاکم است.
تشنه قدرت

موذی: آسکولد و دیر را کشت
حیله گری: (کیف را تسخیر کرد)
فاتحدرولیان ها، بیزانس را ویران کردند
شجاع
سرافرازایالت روسیه
بت پرست: توسط پرون و ولوس سوگند خورد
گروزنی
ن.م کرمزین. در مورد تاریخ دولت روسیه.
با شکوه

حیله گری:خود را تاجر وارنگی اعلام کرد

ظالمانه:آسکولد و دیر را کشت و شهر را به وحشت انداخت

خط كش:همسایگان وحشت زده، از آنها نمی ترسند، استاد یک ارتش شجاع، رهبر ماهر، مورد علاقه رعایا

دوراندیش:من می خواستم "آسایش داشته باشم" هنگام برقراری ارتباط، تجارت.

فاتح:پس از فتح شمال، اسلحه خود را به سمت جنوب چرخاند: "خزانه ترسو مال شجاعان است."

پررنگ

شجاع

گروزن(حتی در سنین بالا)

متواضع در سال


K.F. Ryleev. "اندیشه ها". اولگ وشی.

1821 یا 1822

تشنه قدرت: قدرت را از بخش ایگور گرفت
تیز هوش: "از زمین به بیزانس رفت"
فاتح: "فاتح مانند رعد و برق پرواز کرد"
شجاع: به عنوان تیم او، "برنامه ریزی یک حمله جسورانه"

اعمال را "با شکوه" می داند - خراج می گیرد
بت پرست: "مردم خدایان را ستایش کردند"
بی رحم: "روستاها می سوزند، روستاها می درخشند، گرد و غبار حلقه می زند"

نتیجه:مورخان و نویسندگان یادداشت می کنند ویژگی های مشترکدر شاهزاده اولگ: شهوت قدرت، شجاعت، ظلم، بی رحمی نسبت به دشمنان، نبوغ (حیله گری)، بت پرستی.

از مورخان:آینده نگری، شجاعت، مردانگی، حیله گری، محبوب مردم و ارتش، صلح طلب و فروتن در پیری.

برای نویسندگان:مراقبت.
3 سوال:مورخان شایستگی های شاهزاده اولگ را در این واقعیت می دانند که او بهترین و ثروتمندترین کشورهای روسیه امروزی (از اسمولنسک تا کارپات ها) را به ایالت ملحق کرد و بنیانگذار عظمت آن بود. "دست قوی یک قهرمان امپراتوری های بزرگ را ایجاد می کند و به عنوان تکیه گاه قابل اعتماد آنها عمل می کند." هیچ کس نمی توانست با اولگ در فتح مقایسه شود. تنها سرزنش مرگ آسکولد و دیر است.

نویسندگان فقط به شایستگی شاهزاده در مبارزات بیزانسی اشاره کردند. پوشکین: "نام تو با پیروزی تجلیل می شود: سپر تو بر دروازه های تزارگراد است." از Ryleev: "... به یاد همه اعصار، او سپر خود را با نشان روسیه به دروازه تزارگراد میخکوب کرد."

4 سوال:ما در مورد مرگ اولگ از مورخان و شاعر پوشکین مطلع می شویم.

سالنامه ها و اسناد تاریخی می گویند که اولگ 33 سال سلطنت کرد، در سنین پیری درگذشت. او در پایان عمر "سکوت می خواست"، از دنیا لذت می برد. هیچ یک از همسایه ها جرأت نداشتند آرامش او را قطع کنند. اما شاهزاده حتی در دوران پیری بسیار مهیب بود.

اولگ در کوه Shchelkovitsa به خاک سپرده شد: "قبر او تا به امروز وجود دارد، معروف است که قبر اولگ است."

پاشکوف می گوید که برخی از مورخان در تلاشند تا وقایع نگاری نستور را به شیوه ای جدید (تحقیر شایستگی های شاهزاده) تفسیر کنند. مورخ می نویسد: «... نباید فراموش کرد که نستور آنچه را که نه قرن پیش از ما می گذشت توصیف کرد و به این وقایع به چشم یک مورخ و هم معاصر نگاه کرد.

پوشکین لحظه مهمی از زندگی اولگ نبوی را توصیف می کند. مورخان نیز آن را دارند. مرگ با اسب "من از او می ترسم؟" - با دیدن استخوان ها (از پاشکوف) اولگ پرسید. "آیا من مرگ از این جمجمه را می پذیرم؟" (در وقایع نگاری). "پس اینجاست که مرگ من کمین کرده است! استخوان مرا به مرگ تهدید کرد!» (توسط پوشکین). اما دقیقاً با چنین مرگی بود که دوک بزرگ درگذشت.
W:-آیا به سوال مشکل ساز خود پاسخ داده ایم؟
نتیجه : مقایسه تاریخی و داستان، حقیقت را می آموزیم و از اشعار زیبای تزیین شده با داستان لذت می بریم.
W:- امروز در درس به یکی از دوره های اسرارآمیز در زندگی روسیه - سلطنت اولگ پرداختیم که وقایع نگاران، مورخان و شاعران در مورد آن نوشتند. بدون گذشته، حال وجود ندارد. ما باید تاریخ کشورمان را بدانیم. (انگیزه)
- من می خواهم درس را با کلمات A.S. Pushkin به پایان برسانم: "احترام به گذشته ویژگی است که آموزش را از وحشیگری متمایز می کند" (بر روی صفحه نمایش داده می شود).

دانش آموزان برای کار خود نمره می گیرند.

    شاعر بزرگ روسی الکساندر سرگیویچ پوشکین بنیانگذار ادبیات رئالیستی روسیه بود. او با شعرش بهترین‌هایی را که دارند در آدم‌ها آشکار می‌کند و باعث می‌شود چیزهای کوچک و دغدغه‌های زندگی را فراموش کنند. اما برای درک کامل معنای افکار او ...

    از سالنامه ها مشخص است که در آغاز قرن دهم شاهزاده اولگ در کیف حکومت می کرد. او یک سفر موفقیت آمیز به تزارگراد انجام داد و یک قرارداد تجاری با بیزانس منعقد کرد که برای بازرگانان روسی مفید بود. در پاسخ به حملات قبایل کوچ نشین از شرق، اولگ و ارتشش مرتکب ...

    من دوست دارم اشعار پوشکین را بخوانم. اما اگر از آنها در مورد وقایع تاریخ روسیه، در مورد "امور روزهای گذشته، افسانه های دوران باستان" یاد بگیرید، به ویژه جالب می شود. پس از خواندن "آواز اولگ نبوی"، یکی را یاد گرفتم ...

    تواریخ قدیمی روسیه اشاره می کند که اولگ در کیف حکومت می کرد. او سفرهای موفقیت آمیزی به تزارگراد به سمت دریای خزر انجام داد و سرزمین ها را از حملات خزر آزاد کرد و برای بازرگانان روسی قرارداد تجاری سودآوری با بیزانس منعقد کرد. در مورد شاهزاده ...

    الکساندر سرگیویچ پوشکین بزرگترین شاعر روسی است. سرنوشت و شعر او با هم آمیخته شده اند، زیرا افکار، احساسات، جستجوها و آرزوهای بسیاری در اشعار او منعکس شده است. با خواندن آثار این شاعر برجسته نمی توان متوجه ...

    پوشکین در تصنیف در مورد چه چیزی صحبت می کند. بله، من به گذشته های دور برمی گردم و A. S. Pushkin مرا در آنجا همراهی می کند. قرن دهم دور. چه چیزی به شاعر آنجا علاقه داشت؟ چرا تصویر اولین شاهزاده کیف او را جذب می کند؟ پوشکین سعی می کند بفهمد ...

در "داستان سالهای گذشته" افسانه ای در مورد مرگ شاهزاده کیف اولگ (قرن X) وجود دارد که گفته می شود توسط یک جادوگر (کشیش خدای اسلاوی پروون) برای او پیش بینی شده است. افسانه از
مرگ شاهزاده اولگ توجه شاعر بزرگ روسی A. S. Pushkin را به خود جلب کرد و او آن را در خطوط شاعرانه معروف خود "آواز اولگ نبوی" مجسم کرد. ما
ما این اثر را می خوانیم و تصاویری از "عمیق باستان"، تصویری بازتولید شده شاعرانه از اخلاق، روابط و
شخصیت های گذشته به نظر می رسد که ما به آن سال های دور افتاده ایم که کیوان روس وجود داشته است، گفتار قدیمی را می شنویم، می بینیم شاهزاده نبوی,
«جنگجوی توانا»، اسب مورد علاقه اش، همرزمش دیگر، و جوخه اش، و بینا دانا. تصویر این "جادوگر الهام گرفته شده" - "مورد علاقه خدایان" -
به خصوص جدی و غیر معمول به نظر می رسد. احساس می شود که این قهرمان برای نویسنده کمتر از خود "اولگ نبوی" عزیز نیست که در مورد او
"ترانه..." در اینجا شرحی از اولین ملاقات اولگ نبوی با پیرمرد خردمند داریم:

* با همراهانش، زره قسطنطنیه،
* شاهزاده سوار بر اسبی وفادار در سراسر میدان می رود.
* از جنگل تاریک به سمت او
* یک شعبده باز الهام گرفته در راه است ...

* پیرمردی مطیع پرون به تنهایی.
* احکام رسول آینده.

همچنین برای سالهای پیشرفته او که در «نماز و فال» گذشته است، احترام و درایت او را تحسین می کنند. از زبان پوشکین جادوگر جادوگر است
ادای احترام به شاهزاده شجاعی است که خود را در مبارزات سخت تجلیل کرد.

"پیام آور آینده"، عاقل با تجربه زندگی غنی، آینده خود را برای شاهزاده اولگ پیش بینی می کند، اما او درونی با فالگیر بحث می کند، نمی خواهد
برای باور کردن او (با شنیدن این پیشگویی، شاهزاده "پوزخند زد؛ با این حال، پیشانی و چشمانش از فکر تاریک شد")، او سعی می کند با رها کردن اسب محبوب خود سرنوشت را فریب دهد. در سراسر
برای سالهای متمادی، در بازگشت از مبارزات، اولگ رفیق وفادار خود را به یاد می آورد و وقتی خبر مرگ اسب را شنید، همانطور که به نظر می رسد او در بحث با پیرمرد خردمند پیروز می شود.
و کلماتی را بر زبان می آورد که از هاله فالگیر می کاهد: «تو پیرمردی فریبکار و مجنون هستی». اما شاهزاده با پا گذاشتن بر جمجمه اسب و پذیرش مرگ بر اثر نیش "مار تابوت"
بدین ترتیب تأیید می کند که جادوگر خردمند اشتباه نکرده است.

در افسانه وقایع مربوط به مرگ اولگ، تمام توجهات معطوف به خود واقعه است و جادوگر فقط برای انجام نقش خاص خود ظاهر می شود و در
در کار A. S. Pushkin، پیرمرد خردمند با شخصیتی مرکزی و برابر نشان داده شده است:

* "مجوس از اربابان توانا نمی ترسند،
* و نیازی به هدیه شهریاری ندارند;
* راستگو و آزاده زبان نبوی آنان است
* و با اراده بهشت ​​دوست است.

در این سخنان جادوگر است که با غرور بیان شده است که گرانبهاترین ویژگی های شخصیت انسانی پوشکین منعکس می شود: کرامت درونی،
استقلال، خرد انسان، توانایی پیشگویی و توانایی گفتن حقیقت.

1. شعر A.S. پوشکین "آواز اولگ نبوی" را خواندید. چه چیزی شما را هیجان زده کرد، چه چیزی را به یاد دارید؟

سرنوشت اولگ هیجان زده بود، حیف شد که او نه در میدان جنگ، بلکه در اثر نیش مار درگذشت. ملاقات او با پیشگو و پیشگویی او در مورد مرگ اولگ را به یاد دارم.

2. شاهزاده اولگ، شعبده باز را چگونه تصور می کنید؟

اولگ یک ارباب معقول و منصف است، یک "جنگجوی قدرتمند" که نام خود را با یک پیروزی شکوهمند تجلیل کرد. طبق افسانه، شاهزاده اولگ شجاعانه با خزرها جنگید و پایتخت را تسخیر کرد امپراتوری بیزانس- قسطنطنیه (روسها آن را تزارگراد می نامیدند). با خروج از آنجا، به نشانه پیروزی، سپر خود را بر دروازه های شهر میخکوب کرد.

جادوگر «الهام» است، پیرمرد، جادوگر، دانا و با بصیرت، بت پرست، به پرون و نیروهای زمین معتقد است.

خواندن، انعکاس

1. شعر را برای خود بخوانید. وقایع کی و کجا اتفاق می افتد؟ از آداب و رسوم آن دوران دور با استفاده از کلمات و عبارات متن بگویید.

شاهزاده اولگ که در قرن دهم در روسیه حکومت می کرد، این را "داستان سال های گذشته" نشان می دهد. برخی از مورخان اولگ را یکی از بستگان روریک می دانند. او پس از مرگ روریک در سال 879 قدرت را دریافت کرد و تا به بلوغ رسیدن ایگور پسر روریک حکومت کرد. شاهزاده اولگ مردی مبتکر و جنگجو بود. او زمینی را که در امتداد رودخانه دنیپر قرار داشت به دولت ملحق کرد. او اسمولنسک، شهر کریویچی را تصرف کرد، سپس لیوبچ، شهر شمالی ها را گرفت. نوگورود تحت او به دومین شهر مهم تبدیل شد. در سال 882، اولگ کیف را تصرف کرد و شروع به حکومت کرد و کیف را "مادر شهرهای روسیه" اعلام کرد و بیزانس اولین معاهده صلح بود.

2. شاهزاده اولگ را چگونه تصور می کنید؟ قسمت هایی را که در این مورد به شما کمک می کنند را شناسایی کنید. به توصیف ظاهر شاهزاده، نحوه نگه داشتن، رفتار در زمان گفتگو با شعبده باز، بازتاب او در مورد پیش بینی، نگرش به اسب توجه کنید.

شاهزاده اولگ یک حاکم باشکوه، شجاع، باهوش، شجاع، شجاع، قدرتمند است. او "ابروی روشن" دارد، "زیر زره مهیب شما هیچ زخمی نمی شناسید"، با اطمینان در زین نگه می دارد، زیرا می داند که زیر او "اسب وفادار" است. او با وقار رفتار می کند، با احترام با پیرمرد صحبت می کند. هنگامی که او پیش بینی مرگبار را شنید، "اولگ پوزخندی زد - اما پیشانی و چشمانش از فکر ابری شده بود." او از اسب خود پیاده شد، با محبت از او خداحافظی کرد، به او دستور داد که بازرسی و داماد کند. او به اسب بسته شده است، همانطور که به یک دوست واقعی، گردنش را "نوازش و نوازش" می کند. برای شاهزاده اولگ، اسب او یک "خدمت وفادار" است، شرکت کننده در تمام مبارزات نظامی، که با او زندگی باشکوهی را با هم سپری کرده است. چگونه می توان باور کرد که یک رفیق می تواند باعث مرگ شود؟ اولگ با رها کردن اسب محبوبش در تلاش است سرنوشت را فریب دهد. گویا سخنان خداحافظی او را می شنویم:

خداحافظ رفیق من، بنده باوفای من

زمان جدایی ما فرا رسیده است:

حالا استراحت کن دیگر قدمی نیست

در رکاب طلاکاری شده تو

3. چگونه یک شعبده باز را تصور می کنید؟ او کجا در برابر هیئت شاهزاده ظاهر می شود؟ پوشکین برای مشخص کردن ظاهر، گفتار، رفتار خود از چه القاب استفاده می کند؟

جادوگر - "الهام گرفته"، یک پیرمرد خردمند، یک بت پرست، از آنجایی که به پروون وفادار است، از جنگل تاریک جلوی جوخه ظاهر می شود. نویسنده او را "پیمان پیام آور آینده"، "پیرمرد خردمند"، "محبوب خدایان"، "جادوگر" می نامد.

"زبان نبوی آنها راست و آزاد است"...

4. کدام قسمت از شعر شدیدترین و هیجان انگیزترین است؟ شرکت کنندگان در قسمت، گفتار، رفتار آنها را با جزئیات توضیح دهید؟

من فکر می کنم شدیدترین لحظه نیش شاهزاده توسط مار است، در لحظه ای که او روی جمجمه اسب قدم می گذارد.

اولگ، همراه با تیم خود، اسب جنگی و پیش بینی خود را به یاد می آورد. او که متوجه شد اسب مدت ها پیش مرده است، همراه با ایگور و مهمانان قدیمی به سمت تپه ای در نزدیکی سواحل دنیپر حرکت کرد. اینجا استخوان های اسب است. شاهزاده پا به جمجمه می گذارد و می سوزد: «بخواب ای دوست تنها! ارباب قدیمی تو از تو بیشتر عمر کرده است...» و ناگهان با خش خش، ماری از جمجمه بیرون آمد و شاهزاده را نیش زد. او فریاد زد. شاهزاده ایگور و اولگا روی تپه نشسته اند، یاد اولگ را گرامی می دارند و گروه در نزدیکی ساحل جشن می گیرند.

5. چه جزئیاتی نشان می دهد که زمان زیادی بین پیش بینی جادوگر و مرگ شاهزاده گذشته است.

سطرهای زیر گواه این امر است:

و فرهایشان مثل برف صبح سفید است

بالای سر با شکوه تپه ... "

"روی تپه ای شیب دار، او (اسب) مدت هاست در خوابی آرام استراحت کرده است."

شهادت نیز می دهد مرگ طبیعیاسب و استخوان هایش روی تپه

کلی کردن برداشت ها و مشاهدات

1. چرا A.S. Pushkin یک شعبده باز الهام گرفته شده را در کنار شاهزاده اولگ به تصویر می کشد؟

شهریار قدرت است و جادوگر به مشیت خدا از شهریار بالاتر است.

این سرنوشت کور نبود که اولگ را "از اسبش" به مرگ محکوم کرد، بلکه دلبستگی به اسب بود که باعث شد او همه ترس ها را کنار بگذارد و از اینکه سرنوشتی نداشتند پشیمان شود.

2. چرا شعر نه با توصیف مرگ اولگ، بلکه با توصیف جشن به پایان می رسد؟

نویسنده به لقب "در جشن اولگ اسفناک" اشاره می کند، یعنی. عید غم انگیز نیست، بلکه اسفناک است، که به معنای پشیمانی، الهام بخش، تاسف است. از آنجایی که خود اولگ تا حدی در زنجیره حوادث مرگبار مقصر است که آخرین آن مرگ او بود.

3. سعی کنید ثابت کنید که کار A.S. Pushkin یک اثر حماسی است.

"آواز اولگ نبوی" افسانه ای است به شکل تصنیف:

- بر اساس واقعیت تاریخی

- موضوع سرنوشت، تقدیر، اجتناب ناپذیر بودن سرنوشت

- ویژگی ترکیبی - گنجاندن یک گفتگو (تجدید نظر، پرسش و پاسخ)

ما با تصویر کار می کنیم

متن حاوی تصویری از V.M.Vasenetsov "اولگ نبوی و مجوس" است. چگونه این هنرمند شاهزاده اولگ، شعبده باز را به تصویر کشید؟ شخصیت های شعر را چگونه تصور می کردید؟

شاهزاده اولگ شجاع، باشکوه، مانند یک قهرمان به تصویر کشیده شده است. جادوگر شبیه چنگ باز است، این پیرمردی است با لباس سفید، با ریش پنکیک و موهای خاکستری. بله، نمایش مشابه است.

آهنگسازی با موضوع "آواز در اولگ نبوی" 5.00 /5 (100.00%) 1 رای

الکساندر سرگیویچ با دقت با میراث تاریخی سرزمین مادری خود رفتار کرد ، بنابراین او بیش از یک بار در آثار خود به این موضوعات روی آورد. در قلب تصنیف "آواز در اولگ نبوی" مدخلی درباره مبارزات شاهزاده اولگ در "داستان سالهای گذشته" اثر نستور است. وقایع نگاری نستور می گوید که "مردان خردمند به شاهزاده پیش بینی کردند که قرار است از اسب محبوبش بمیرد. چهار سال گذشت: در پاییز پنجم ، اولگ پیش بینی را به یاد آورد و با شنیدن اینکه اسب مدتها پیش مرده است ، به مجوس خندید. می خواست استخوان هایش را ببیند. با پایش روی جمجمه ایستاد و گفت: از او بترسم؟ اما یک مار در جمجمه کمین کرد: شاهزاده را نیش زد و قهرمان مرد ... ". کرمزین با بازتولید متن وقایع نگاری، همان حقایق را در کار توصیف می کند، اما نتیجه گیری های خود را می گیرد.


او افسانه مرگ اولگ را از جوانی می دانست. او با نمایشنامه خود تخیل شاعر را برانگیخت. این افسانه را منتقل می کند، آن را در قالبی شاعرانه قرار می دهد، آن را با صدایی احساسی تر پر می کند، انگیزه دلبستگی شاهزاده به اسب خود را برجسته می کند و به آن اضافه می کند. عکس جدید"جادوگر الهام گرفته" که از اهمیت خاصی برخوردار است.
شاهزاده واقعی اولگ کارهای زیادی برای رفاه مردمش انجام داد: او سفرهای موفقیت آمیزی به قسطنطنیه، به سمت دریای خزر انجام داد، زمین ها را از حملات خزر آزاد کرد، و برای بازرگانان روسی قرارداد تجاری سودآوری با بیزانس منعقد کرد. . از این رو در خاطره مردم اثری ماندگار از خود به جای گذاشت. ترانه‌ها، افسانه‌ها و افسانه‌های زیادی در مورد فرمانروا نوشته شده است که در آنها حکمت او، استعداد یک رهبر نظامی عالی، یک فرمانروای باهوش، نترس و مدبر خوانده شده است. این در "سرود اولگ نبوی" نیز منعکس شده است.
از آن لحظه به بعد، شاهزاده شروع به «پیامبر» تلقی کرد. در مورد اولگ به عنوان یک قهرمان حماسی صحبت می کند که توسط سرنوشت محافظت می شود. معروف است که شاهزاده تا سنین پیری زندگی کرد. چنین آدم افسانه‌ای نمی‌توانست به آرامی در رختخوابش به مرگ یک فرد عادی بمیرد. مرگ او در جنگ یا مرگ باید مانند نشانه ای باشد، مانند اراده ای برتر، اسرارآمیز و اجتناب ناپذیر، که بتواند افسانه ها و افسانه ها را به وجود آورد و برای همیشه در حافظه آیندگان باقی بماند. اما نمی توان از سرنوشت اجتناب کرد، سرنوشت مقدر است. برای تأکید بر ایده خود ، در ابتدای کار او به طعنه اولگ را "پیشگو" می نامد.
شاعر باید آزاد باشد، او از خشم مقامات برای یک داستان واقعی نمی ترسد، زیرا او در برابر اولاد خود مسئول است. بعدها این ایده در تراژدی تاریخی بوریس گودونوف ادامه یافت. پیمن وقایع نگار در نظر خوانندگان به عنوان یک مورخ غیور به نظر می رسد که فقط برای بازتاب قابل اعتماد واقعیت ها تلاش می کند.
بدین ترتیب در داستانی که ع.س. اولین افسانه در مورد شاهزاده با شکوه اولگ منعکس کننده دو تفکر اصلی نویسنده است: نظر در مورد اجتناب ناپذیر بودن سرنوشت و سرنوشت برتر شاعران به عنوان مردان خردمند که وظیفه اصلی آنها انعکاس رویداد در واقعیت است.

2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه