11.01.2022

داستان یک شاهکار کیم فیلبی. جاسوسی که سرما را انتخاب کرد. - چه جوری آشنا شدید


هارولد آدریان راسل "کیم" فیلبی در 1 ژانویه 1912 به دنیا آمد و در 11 مه 1998 درگذشت. او یکی از اعضای "کمبریج پنج" و یکی از بهترین جاسوسان اتحاد جماهیر شوروی بود.

کیم فیلبی در آمبالئا هند به دنیا آمد. او در خانواده ای ثروتمند بزرگ شد، پدرش در دولت بریتانیا در هند کار می کرد. پس از ترک مدرسه، او وارد کالج ترینیتی، در دانشگاه کمبریج شد.

در سال 1933، زندگی فیلبی به طرز چشمگیری تغییر کرد. او با آرنولد دویچ ملاقات کرد، که، همانطور که معلوم شد، یک عامل اتحاد جماهیر شوروی بود. دویچ به فیلبی پیشنهاد شغلی در اطلاعات شوروی داد، کیم بدون تردید پذیرفت.

در آن زمان، کیم فیلبی اغلب در کانون بزرگ ترین رویدادهای جهان قرار داشت. او برای روزنامه بزرگ تایمز کار می کرد. او همچنین برای مدتی خبرنگار ویژه تایمز در مرکز جنگ داخلی اسپانیا بود. فیلبی شروع به همیشه در مرکز رویدادها کرد و دسترسی زیادی به اسناد با اهمیت ملی داشت که برای اطلاعات شوروی بسیار ارزشمند بود.

در سال 1940 فیلبی به عضویت MI6 درآمد. او به سرعت از نردبان شغلی بالا می رود و پس از چند ماه خود را بر صندلی معاونت ضد جاسوسی می بیند.

در سال 1944، کیم فیلبی به عنوان رئیس بخش نهم SIS که فعالیت اصلی آن تحقیق و کنترل فعالیت‌های کمونیست‌ها در بریتانیا است، برگزیده شد.

پس از پایان جنگ جهانی دوم، فیلبی به شرق فرستاده می شود. او رئیس ستاد اطلاعات بریتانیا در استانبول می شود. در اواخر دهه 1940، او همکاری نزدیکی را با ایالات متحده آغاز می کند که هدف اصلی آن نابودی قدرت کمونیستی است.

فیلبی در سال 1955 مجبور به بازنشستگی شد. آنها شروع به مظنون شدن او به جاسوسی و کار برای دولت شوروی کردند. او دوباره برای کار به خاورمیانه فرستاده می شود و از آنجا به اتحاد جماهیر شوروی نقل مکان می کند.

بهترین لحظه روز

از سال 1963، کیم فیلبی آزادانه در خیابان های مسکو پرسه می زند. برای خدمات به اتحاد جماهیر شوروی، چندین حکم افتخاری به او اعطا شد. شخصیت فیلبی برای همیشه وارد آرشیو تاریخ جهان شده است. او به عنوان یکی از بهترین جاسوسان شوروی شناخته شد.

به لطف اقدامات این افسر اطلاعاتی، بسیاری از عملیات انگلیس و آمریکا علیه رژیم شوروی بی نتیجه ماند. فیلبی در قبرستان قدیمی کونتسوو در مسکو به خاک سپرده شد.

با تشکر از ایان فلمینگو هالیوود، جیمز باند ابرجاسوس اعلیحضرت به معروف ترین افسر اطلاعاتی جهان تبدیل شده است.

برای اطلاعات بریتانیا، باند نوعی نماد کارآمدی و بی عیب و نقص است. اطلاعات بریتانیای کبیر واقعاً بسیاری از عملیات های موفقیت آمیز را انجام داد. با این حال، در اواسط قرن بیستم، انگلیسی ها مجبور شدند در نبرد با رقیب ماهرتر و تواناتر، که معلوم شد اطلاعات شوروی شکست خورد، اعتراف کنند.

سرویس های مخفی اتحاد جماهیر شوروی موفق شدند یک شبکه اطلاعاتی را در قلب بریتانیا مستقر کنند که نه تنها اطلاعاتی با ماهیت استراتژیک به مسکو ارائه می کرد، بلکه عملاً فعالیت های تلافی جویانه انگلیس علیه کشورهای بلوک سوسیالیستی را فلج می کرد.

عوامل کلیدی شوروی در انگلستان بعداً "کمبریج پنج" نامیده شدند. قلب و مغزش بود کیم فیلبی، مردی که کارهای واقعی او در مجموع از جیمز باند و اتو فون استیرلیتز پیشی می گیرد.

"ثروتمندان برای مدت طولانی خیلی خوب زندگی می کنند"

هارولد آدریان راسل فیلبیمعروف به کیم فیلبی، در اول ژانویه 1912 در هند در خانواده یک مقام انگلیسی تحت حکومت راجا به دنیا آمد. پدرش، سنت جان فیلبی، برای مدت طولانی در اداره استعمار بریتانیا در هند کار کرد، سپس به تحصیل شرق شناسی پرداخت.

کیم نماینده یکی از قدیمی ترین خانواده های بریتانیا بود و سرنوشت او برای آینده ای عالی بود. او از مدرسه وست مینستر فارغ التحصیل شد و در سال 1929 وارد کالج ترینیتی دانشگاه کمبریج شد.

در سال 1988، در اتحاد جماهیر شوروی، کیم فیلبی یک مصاحبه بزرگ انجام خواهد داد فیلیپ نایتلی خبرنگار روزنامه بریتانیایی "ساندی تایمز".، که در آن او از چگونگی شروع حرفه اطلاعاتی خود می گوید.

زمانی که دانش آموز نوزده ساله بودم، سعی کردم دیدگاهم را در مورد زندگی شکل دهم. پس از نگاهی دقیق به اطراف، به یک نتیجه ساده رسیدم: ثروتمندان برای مدت طولانی خیلی خوب هستند، و فقیرها خیلی بد هستند، و وقت آن است که همه اینها را تغییر دهیم. - فقرای انگلیسی در آن زمان در واقع افرادی از پایین ترین طبقه محسوب می شدند. یادم می آید مادربزرگم به من می گفت: «با این بچه ها بازی نکن. آنها کثیف هستند و شما می توانید چیزی از آنها بردارید. و این فقط کمبود پول نبود. مسئله این است که آنها غذای کافی نداشتند. من همچنان مفتخرم که سهم خود را برای کمک به غذا دادن به راهپیمایان گرسنه در حین عبور از کمبریج انجام دادم. به محض اینکه به این نتیجه رسیدم که دنیا ناعادلانه لعنت شده است، این سوال پیش روی من قرار گرفت که چگونه می توانم شرایط را تغییر دهم. من به مشکلات سوسیالیسم علاقه مند شدم. در آن زمان من خزانه دار انجمن سوسیالیستی دانشگاه کمبریج بودم و در طول مبارزات انتخاباتی 1931 در حمایت از حزب کارگر سخنرانی کردم.

"من این پیشنهاد را بدون تردید پذیرفتم."

شکست حزب کارگر در انتخابات، فیلبی را مجبور کرد تا به دور اروپا سفر کند تا بفهمد که همکارانش در آنجا چگونه کار می کنند.

آنچه او دید او را خوشحال نکرد. اروپای قاره ای در بحبوحه هجوم جناح راست قرار داشت و دیری نگذشت که نازی ها در آلمان به قدرت رسیدند. فیلبی گفت: «با این حال، یک پایگاه چپ قوی، اتحاد جماهیر شوروی، وجود داشت، و من فکر می‌کردم که باید تمام تلاشم را برای حفظ آن پایگاه انجام دهم.

مردی انگلیسی که تصمیم گرفت به حزب کمونیست بپیوندد در اتریش ملاقات کرد لیتزی فریدمن، فعال حزب کمونیست اتریش. او با او به بریتانیا بازگشت و در آوریل 1934 کیم و لیتزی با هم ازدواج کردند.

در بهار 1934 با من تماس گرفتند و از من پرسیدند که آیا مایلم به سرویس اطلاعاتی شوروی بپیوندم یا خیر. من این پیشنهاد را بدون تردید پذیرفتم، "کیم فیلبی در مورد انتخاب اصلی زندگی خود به یاد آورد.

فردی که به فیلبی پیشنهاد کرد برای اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی کار کند، یک مهاجر غیرقانونی شوروی بود آرنولد دویچ، که در سالهای اولیه بر کار انگلیسی نظارت می کرد.

کیم فیلبی نه به خاطر پول و نه به خاطر باج گیری و تهدید دست به این اقدام زد. نماینده اشراف بریتانیا فقط با اعتقادات هدایت می شد. در پیش رو نبرد بزرگی با نازیسم بود و کیم دید که حریف اصلی کیست هیتلرکه باید بار سنگین مبارزه را متحمل شود.

کارشناس ارشد مبارزه با "تهدید کمونیستی"

در آن لحظه، زمانی که کیم فیلبی مأمور اطلاعات شوروی شد، هیچ کس نمی توانست تصور کند که او چه شغل گیج کننده ای در سرویس های اطلاعاتی بریتانیا خواهد داشت. کیم در سال‌های جنگ داخلی اسپانیا به عنوان روزنامه‌نگار برای تایمز کار می‌کرد و به عنوان خبرنگار ویژه در آن کشور فعالیت می‌کرد و در عین حال وظایف مسکو را انجام می‌داد.

فیلبی در آستانه جنگ جهانی دوم مورد توجه سرویس اطلاعات مخفی یا SIS، سرویس اطلاعات خارجی بریتانیا قرار گرفت. البته SIS نمی دانست که کیم برای مسکو کار می کند، اما از کار فیلبی در اسپانیا بسیار قدردانی کردند و پیشنهاد دادند که به خدمت اعلیحضرت بروند.

البته مسکو از چنین چشم اندازی خوشحال شد. کیم فیلبی با اثبات خود از بهترین طرف، در سال 1941 معاون رئیس ضد جاسوسی می شود.

در واقع، به لطف او، اطلاعات شوروی اطلاعات دقیقی در مورد تمام عملیات انگلیسی ها دارد. در سال 1944 او رئیس بخش نهم SIS شد که به فعالیت های شوروی و کمونیستی در بریتانیا مشغول بود.

فیلبی اساساً وظیفه دارد با خودش مبارزه کند. جای تعجب نیست که او واقعاً توانست این خط فعالیت را فلج کند. فیلبی تنها در طول سال های جنگ بیش از 900 سند مهم را به مسکو تحویل داد. کیم با دریافت اطلاعات در مورد فراریان شوروی، فرصتی را فراهم کرد تا عوامل کلیدی اطلاعات شوروی را از زیر حمله خارج کند.

کیم فیلبی عکس: youtube.com را قاب کنید

پنج دقیقه به رئیس اطلاعات بریتانیا

در سال 1949، کیم فیلبی به واشنگتن منصوب شد، جایی که او بر فعالیت های مشترک سرویس های اطلاعاتی بریتانیا، اف بی آی و سیا "برای مبارزه با تهدید کمونیستی" نظارت کرد.

این، شاید، حتی خواب Standartenführer Stirlitz را هم نمی دید. برای اینکه قهرمان فیلم بتواند به کارهای واقعی کیم فیلبی برسد، باید مولر یا شلنبرگ را "بیرون" بنشیند.

انتصاب در واشنگتن حاکی از اعتماد مطلق به فیلبی در لندن بود. علاوه بر این، پست بعدی برای او این بود که پست ... رئیس اطلاعات بریتانیا باشد. با این حال خود فیلبی معتقد بود که نمی تواند این سمت را بگیرد، اما پست معاون کاملا واقعی بود.

با این حال، ضد جاسوسی بریتانیا و سیا در آن زمان می دانستند که یک "خال" در داخل سرویس های ویژه بریتانیا کار می کند. درست است، هرگز به ذهن آنها خطور نکرد که چندین مورد از این "خال" وجود داشته باشد.

در سال 1951، دو مامور شوروی، دونالد مک لینو گای برگسبا قرار گرفتن در معرض خطر قرار گرفتن، از بریتانیا فرار می کنند. فیلبی که از نزدیک با او کار می کرد، مورد سوء ظن قرار می گیرد. فیلبی خود معتقد بود که مک‌لین و برگس هر دو می‌توانستند در انگلستان بمانند، زیرا شواهد کافی علیه آنها وجود نداشت.

او خود از واشنگتن فراخوانده شد و شروع به بازجویی کرد. فیلبی، اگر در مورد ویژگی های حرفه ای او صحبت کنیم، البته، تحلیلگر ماهری بود، مانند استیرلیتز، و نه استاد "شنل و خنجر" مانند باند. و این به او در مبارزه برای توجیه خود کمک کرد. او مانور داد و درباره آن عوامل شوروی در انگلیس صحبت کرد که قبلاً افشا شده بودند. فیلبی به موفقیت های خود در مبارزه با "تهدید کمونیستی" اشاره کرد و زمانی که کار بسیار دشوار شد، یادآور شد که پس از مشورت با بالاترین رده های سیا تصمیمات زیادی گرفته است. و اگر او یک مامور روسیه است، پس معلوم می شود که رهبران سیا هم هستند؟

"کیم عزیز، برای چه چیزی عذرخواهی می کنی؟"

فیلبی موفق شد از آنجا خارج شود، اما به دلیل عدم اعتماد قبلی به او، در سال 1955 از کار برکنار شد.

اما از نظر بسیاری در بریتانیا، فیلبی اشراف ارثی قربانی بی گناه "جنگ سرویس های ویژه" شد. دوستان او به این واقعیت کمک کردند که در سال 1956 او دوباره در صفوف اطلاعات بریتانیا قرار گرفت. درست است، صحبتی از سمت های رهبری وجود نداشت. کیم فیلبی در پوشش خبرنگار روزنامه آبزرور و مجله اکونومیست به بیروت می رود و در آنجا رئیس ایستگاه محلی بریتانیا می شود.

تقریباً هفت سال دیگر، او با موفقیت به کار برای اتحاد جماهیر شوروی ادامه داد، اما در آغاز سال 1963، قرار گرفتن در معرض و دستگیری او عملاً اجتناب ناپذیر شد. در ژانویه 1963، فیلبی از بیروت ناپدید شد و چند روز بعد به اتحاد جماهیر شوروی رسید. کار غیرقانونی او که تقریباً سه دهه به طول انجامیده بود، به پایان رسید.

فیلبی به یاد می آورد: "همکار من از مسکو باید متوجه شده باشد که من بیش از حد عصبی هستم." دستش را روی شانه ام گذاشت و جملاتی را گفت که هنوز در خاطرم مانده است: «کیم، ماموریت تو تمام شد. یک قانون در خدمت ما وجود دارد: به محض اینکه ضد جاسوسی شروع به علاقه مند شدن به شما کرد، این آغاز پایان است. ما می دانیم که ضد جاسوسی بریتانیا در سال 1951 به شما علاقه مند شد. و اکنون سال 1963 است - 12 سال گذشته است. کیم عزیز، برای چه چیزی عذرخواهی می کنی؟

"مقامات از اینکه چقدر می خواهند بعدا برگردند شگفت زده می شوند."

موضوع کیم فیلبی برای بریتانیا هنوز به شدت دردناک است. یک مامور شوروی که سه دهه با موفقیت در اعماق سرویس های اطلاعاتی انگلیس کار کرد و تقریباً رهبر آنها شد، سیلی است که هرگز فراموش نمی شود.

از این رو در انگلیس به هر طریق ممکن سعی می کنند بسیاری از جنبه های فعالیت های او را مورد تردید قرار دهند. آنها می گویند که اشراف از همسر اول کمونیست خود گیج شده بود، او برای نازی ها کار می کرد، به رفقای خود از اطلاعات شوروی خیانت کرد، که در پایان زندگی خود از کمونیسم سرخورده شد و خود را مشروب نوشید.

فرضیات اول توسط حقایق پشتیبانی نمی شود. در مورد اعتیاد به الکل و ناامیدی از ایده آل ها ، فیلبی این واقعیت را پنهان نکرد که مدتی پس از نقل مکان به اتحاد جماهیر شوروی واقعاً مشروبات الکلی می نوشید. او همچنین اعتراف کرد که از همه چیزهایی که در اتحاد جماهیر شوروی می دید خوشش نمی آمد.

فیلبی در مصاحبه ای با فیلیپ نایتلی کاملاً صریح گفت: "روس ها کشور خود را بسیار دوست دارند، اما در طول سال ها بسیاری مهاجرت کرده اند و زندگی جدیدی را به خارج از کشور آغاز کرده اند، اگرچه روسیه را ندارند. به هر حال، من فکر می کنم که باید اجازه خروج آزاد از اتحاد جماهیر شوروی داده شود. به نظر من مقامات از اینکه تعداد کمی از شهروندان شوروی می خواهند کشور را ترک کنند و چند نفر بعداً می خواهند برگردند شگفت زده می شوند. اما این فقط نظر شخصی من است... خانه من اینجاست و اگرچه زندگی در اینجا سختی های خودش را دارد اما من این خانه را با هیچ خانه دیگری عوض نمی کنم. من از تغییر ناگهانی فصل ها و حتی جستجوی کالاهای کمیاب لذت می برم. یکی از فضایل نظام اجتماعی شوروی، زندگی برای پول نقد است. اینجا اعتباری وجود ندارد، اما بدهی دائمی نیز وجود ندارد. فقط خدا می داند که اگر همه بدهی های شخصی به طور ناگهانی پرداخت شود، چه بر سر اقتصاد غرب می آید.

همانطور که می بینید، افسر اطلاعاتی که برای دیدن تغییر شکل گیری سیاسی زنده نمانده بود، به درستی پیش بینی کرد که پس از آشنایی شخصی با واقعیت های غرب، شهروندان شوروی نسبتاً سریع دچار ناامیدی خواهند شد. تمام جذابیت های زندگی با بدهی های مداوم اکنون برای روس ها نیز شناخته شده است.

"این وظیفه من نیست که به دشمن اطلاعات بدهم"

فیلبی در اتحاد جماهیر شوروی بیش از شرایط زندگی شایسته ایجاد شد. اما او کار کمی داشت و این او را به افسردگی سوق داد. پیشاهنگ از تدابیر امنیتی ایجاد شده در اطراف خود راضی نبود. اما سرویس‌های مخفی شوروی دلایل خاص خود را داشتند - شخصیت کیم فیلبی چنان عصبانیت را در لندن ایجاد کرد که هیچ‌کس نمی‌توانست تضمین کند که یک سوء قصد یا آدم ربایی به دنبال نخواهد داشت.

در سال 1980، انتشارات Voenizdat خاطرات فیلبی را به نام "جنگ مخفی من" منتشر کرد که نه تنها در اتحاد جماهیر شوروی، بلکه در سراسر جهان تبدیل به یک هیجان شد.

«هرکسی که امیدوار است اطلاعاتی درباره اطلاعات شوروی در اینجا بیابد، ناامید خواهد شد. فیلبی در مورد مقدمه کتاب خود نوشت، بدون شک، سرویس های اطلاعاتی دشمن می توانند یک ایده کلی از فعالیت های من به عنوان یک افسر اطلاعاتی شوروی به دست آورند. با این حال، اطلاعات زیادی وجود دارد که آنها نمی دانند، و همچنین مناطقی وجود دارد که تلاش آنها برای رسیدن به اعماق حقیقت بسیار مشکوک است. اما این وظیفه من نیست که یک افسر اطلاعاتی شوروی هستم که اطلاعاتی را به دشمن ارائه دهم یا تردیدهای دردناک او را برطرف کنم، بنابراین من عمداً به سختی به کار خود با رفقای شوروی اشاره می کنم ... ".

فیلیپ نایتلیکه با فیلبی در مسکو مصاحبه کرد، گفت که از بین تمام جوایز او، پیشاهنگ بیش از همه به نشان لنین افتخار می کرد. فیلبی به خبرنگاری توضیح داد: «این با یکی از درجات نشان شوالیه مطابقت دارد.

نایتلی از او پرسید: "اگر مجبور بودی دوباره این کار را انجام دهی، همین کار را می کنی؟"

فیلبی پاسخ داد: «قطعاً.


انگلیسی کیم فیلبی - پیشاهنگ افسانه ایکه توانسته به طور همزمان برای دولت های دو کشور رقیب کار کند - انگلستان و اتحاد جماهیر شوروی. کار این جاسوس درخشان چنان مورد قدردانی قرار گرفت که او تنها صاحب دو جایزه در جهان شد - نشان امپراتوری بریتانیا و نشان پرچم سرخ. ناگفته نماند که مانور بین دو آتش همیشه بسیار سخت بوده است...




کیم فیلبی یکی از موفق‌ترین افسران اطلاعاتی بریتانیا به حساب می‌آید، او سمتی عالی در سرویس اطلاعاتی SIS داشت و وظیفه اصلی او ردیابی جاسوسان خارجی بود. "شکار" برای متخصصان اعزامی از اتحاد جماهیر شوروی، کیم در همان زمان توسط سرویس های ویژه شوروی استخدام شد. کار برای سرزمین شوروی به این دلیل بود که کیم سرسخت از ایده های کمونیسم حمایت می کرد و آماده همکاری با اطلاعات ما بود و از دریافت پاداش برای کار خود امتناع می کرد.



فیلبی در طول سال های جنگ کمک زیادی به اتحاد جماهیر شوروی کرد، تلاش های او گروه های خرابکار را در مرز گرجستان و ترکیه رهگیری کرد، اطلاعات دریافتی از او به جلوگیری از فرود آمریکایی ها در آلبانی کمک کرد. کیم همچنین به افسران اطلاعاتی شوروی، اعضای کمبریج پنج، که در آستانه قرار گرفتن در آلبیون مه آلود بودند، کمک کرد.



با وجود شبهات متعددی که کیم فیلبی مطرح کرد، سرویس‌های مخفی بریتانیا موفق نشدند از افسر اطلاعاتی خود اعتراف همکاری با اتحاد جماهیر شوروی را دریافت کنند. کیم چندین سال از زندگی خود را در بیروت گذراند، به طور رسمی به عنوان روزنامه نگار کار می کرد، اما وظیفه اصلی او، البته، جمع آوری اطلاعات برای اطلاعات بریتانیا بود.



در سال 1963، یک کمیسیون ویژه از بریتانیا وارد بیروت شد که با این وجود توانست نزدیکی کیم به اتحاد جماهیر شوروی را ایجاد کند. بسیار جالب است که تنها مدرک غیرقابل انکار نقش برجسته ای است که توسط استالین به افسر اطلاعاتی ارائه شده است. از چوب های نجیب ساخته شده و با فلزات و سنگ های گرانبها منبت کاری شده بود. کوه آرارات بر روی نقش برجسته به تصویر کشیده شده بود، که این امکان را برای فیلبی فراهم کرد تا افسانه ای را ارائه کند که گویا این کنجکاوی در استانبول به دست آمده است. بریتانیایی ها موفق شدند حدس بزنند که نقطه ای که کوه باشکوه از آنجا تسخیر شده است فقط می تواند در قلمرو اتحاد جماهیر شوروی واقع شود.



پس از قرار گرفتن در معرض، فیلبی ناپدید شد. برای مدت طولانی امکان یافتن او وجود نداشت، اما پس از آن مشخص شد که خروشچف به او پناهندگی سیاسی داده است. کیم فیلبی تا زمان مرگش در سال 1988 در مسکو زندگی می کرد. زمانی که افسر اطلاعاتی در پایتخت مستقر شد، شیفتگی به اتحاد جماهیر شوروی گذشت و بسیاری از موارد برای او نامفهوم ماند. به عنوان مثال، فیلبی واقعاً متعجب بود که چگونه قهرمانانی که در جنگ پیروز شدند می توانند چنین زندگی متواضعی را رهبری کنند.

یکی دیگر از افسران افسانه ای اطلاعاتی شوروی که برای شکست دادن فاشیسم تلاش های زیادی کرد.

ویکیپدیا:کیم فیلبی (eng. Kim Philby، نام کامل Harold Adrian Russell Philby، eng. Harold Adrian Russell Philby؛ ۱ ژانویه ۱۹۱۲، آمبالا، هند - ۱۱ می ۱۹۸۸، مسکو) - یکی از رهبران اطلاعات بریتانیا، یک کمونیست، مامور اطلاعات شوروی با 1933.
در هند در خانواده یک مقام انگلیسی تحت حکومت راجا متولد شد. پدرش، سنت جان فیلبی، برای مدت طولانی در دولت استعماری بریتانیا در هند کار کرد، سپس شرق شناسی خواند، یک عرب شناس مشهور انگلیسی بود: «او که یک فرد اصیل بود، به دین اسلام گروید، یک دختر سعودی را از در میان بردگان به عنوان همسر دوم او، مدت طولانی در میان قبایل بادیه نشین زندگی کرد، مشاور ملک ابن سعود بود. کیم فیلبی جانشین یکی از قدیمی‌ترین خانواده‌های انگلستان بود - در پایان قرن نوزدهم، پدربزرگ پدری‌اش، مونتی فیلبی، صاحب مزرعه‌ای قهوه در سیلان بود و همسرش کوئینتی دانکن، مادربزرگ کیم، از یک چاه بود. خانواده معروف مردان نظامی ارثی در انگلستان که یکی از نمایندگان آنها مارشال مونتگومری بود. لقبی که کیم به افتخار قهرمان رمانی به همین نام اثر رودیارد کیپلینگ به او داد. او توسط مادربزرگش در انگلستان بزرگ شد. با درجه ممتاز از مدرسه وست مینستر فارغ التحصیل شد. در سال 1929 وارد کالج ترینیتی دانشگاه کمبریج شد و در آنجا عضوی از جامعه سوسیالیستی بود. در سال 1933، با هدف مبارزه ضد فاشیستی، از طریق کمیته کمک به پناهندگان فاشیسم، که در پاریس فعالیت می کرد، به وین، پایتخت اتریش آمد و در آنجا در کار سازمان وین MOPR شرکت کرد. او با پیش‌بینی تسخیر قریب‌الوقوع قدرت در اتریش توسط نازی‌ها، همراه با یکی از فعالان حزب کمونیست اتریش، لیتزی فریدمن، که در آوریل 1934 با او ازدواج کرد، به انگلستان بازگشت. در اوایل ژوئن 1934، او توسط یک افسر اطلاعات غیرقانونی شوروی، آرنولد دویچ، استخدام شد.
سپس برای روزنامه تایمز کار کرد، در طول جنگ داخلی اسپانیا خبرنگار ویژه این روزنامه بود و به طور همزمان وظایف اطلاعاتی شوروی را انجام می داد. آخرین باری که در می 1937 به اسپانیا رفت، در اوایل اوت 1939 به لندن بازگشت.
به لطف این مناسبت و کمک گای برگس، در سال 1940 وارد خدمت SIS شد و یک سال بعد سمت معاونت ضد جاسوسی را در آنجا داشت. در سال 1944 او رئیس بخش نهم SIS شد که به فعالیت های شوروی و کمونیستی در بریتانیا مشغول بود. او تنها در طول جنگ 914 سند را به مسکو تحویل داد. او از سال 1947 تا 1949 ریاست اقامتگاه استانبول و از سال 1949 تا 1951 - مأموریت رابط در واشنگتن را بر عهده داشت و در آنجا با رهبران سیا و FBI تماس برقرار کرد و اقدامات مشترک ایالات متحده و بریتانیا را برای مبارزه با تهدید کمونیستی
در سال 1951، دو عضو اول کمبریج پنج فاش شدند: دونالد مک‌لین و گای برگس. دوست قدیمی آنها، فیلبی، خطر را به آنها گوشزد می کند، اما خود او در مظان اتهام قرار می گیرد: در نوامبر 1952 توسط ضد جاسوسی بریتانیا MI-5 بازجویی می شود، اما به دلیل کمبود شواهد آزاد می شود. فیلبی تا سال 1955 که بازنشسته شد در بلاتکلیفی باقی می ماند.
با این حال، در سال 1956 او دوباره در سرویس مخفی اعلیحضرت پذیرفته شد، این بار در MI6. او در پوشش خبرنگار The Observer و The Economist به بیروت سفر می کند.
در 23 ژانویه 1963، فیلبی به صورت قاچاقی به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منتقل شد و تا پایان عمر با حقوق بازنشستگی شخصی در مسکو زندگی کرد. به ندرت مشورت می شود. او با روفینا پوخوا، کارمند مؤسسه تحقیقاتی ازدواج کرد.
او در گورستان قدیمی کونتسوو به خاک سپرده شد.
به او نشان های لنین، پرچم سرخ، جنگ میهنی درجه 1، دوستی مردم و مدال ها و همچنین نشان "افسر افتخاری امنیت دولتی" اهدا شد.

کیم فیلبی یک فرد مشهور است. خیلی مشهور. بدون شوخی، یک مامور غیرقانونی شوروی که حدود سی سال در قلب اطلاعات بریتانیا کار می کرد، و زمانی که در آستانه شکست بود، به سادگی به اتحاد جماهیر شوروی رفت. او البته خیلی "آسان" را ترک کرد، اما نکته اصلی نتیجه است. و نتیجه 100% بود. در اتحاد جماهیر شوروی، فیلبی یکی از بزرگترین افسران اطلاعاتی آن دوران محسوب می شود. در بریتانیای کبیر - یکی از بزرگترین خائنانی که صدمات زیادی به منافع تاج و تخت بریتانیا وارد کرد. اما، با وجود چنین شهرتی، داستان زندگی او، همانطور که در خور داستان زندگی پیشاهنگی به این بزرگی است، همچنان در هاله ای از دست کم گرفتن قرار دارد و بیش از آنکه پاسخ دهد، سوالاتی را به همراه دارد.

پسری از خانواده خوب

در واقع هارولد آدریان راسل فیلبی انگلیسی در هند به دنیا آمد. تجارت طبق معمول در امپراتوری بریتانیا. سال 1912 بود. خانواده به قول خودشان از نخبگان بود. "خون آبی". پدرش، هری سنت جان بریجر فیلبی، یک مقام انگلیسی در اداره دولتی راجا محلی بود، یعنی در واقع در دولت استعماری بریتانیا کار می کرد. او همچنین شرق شناسی می خواند و عرب شناس بسیار معروفی بود. علاوه بر این، کیم (این نام مستعار در کودکی به افتخار قهرمان محبوب ترین رمان کیپلینگ به افسر اطلاعاتی آینده شوروی داده شد) جانشین شایسته خانواده قدیمی انگلیسی است. پدربزرگ پدری او یک مزرعه قهوه در سیلان داشت. و همسر این پدربزرگ، پس مادربزرگ فیلبی، کوئینتی دانکن بود. این مادربزرگ از خانواده ای از مردان نظامی ارثی بود. همانطور که اکنون می گویند - سلسله ها. و یکی از نمایندگان این سلسله کسی نیست جز فیلد مارشال مونتگومری.

در جاده جامعه بالا

بعداً در بیوگرافی کیم فیلبی چه می بینیم؟ در ادامه مسیر همیشگی فرزندان یک خانواده قدیمی را می بینیم. او در هند بزرگ نشده است. در انگلستان. این کار مادربزرگ من بود. ظاهراً او خوب بزرگ شد - پسر با افتخار از مدرسه وست مینستر فارغ التحصیل شد. خوب، در سال 1929، همانطور که شایسته یک نماینده آینده نخبگان انگلیسی است، در کالج ترینیتی، دانشگاه کمبریج شروع به تحصیل کرد. و سپس چیزی غیرقابل تصور شروع می شود.

سوسیالیست؟ نمیتونه باشه!

و سپس زندگی نامه نویسان کیم فیلبی به ما می گویند که او قبلاً یک سوسیالیست در کمبریج بوده است. بله، جوانی از خانواده خوب. نوع انگلیسی قدیمی و اینها. سوسیالیست. علاوه بر این، چهار سال بعد او به اتریش می رود، جایی که او در کار ... سازمان بین المللی کمک به مبارزان انقلاب مشارکت فعال دارد. بنابراین بهتر متوجه شوید که این فقط سازمانی از تنبلان دلسوز نیست. خیر این معادل کمونیستی صلیب سرخ است. و با تصمیم کمینترن ایجاد شد.

"مرد غم اسپانیایی را از کجا می آورد"

اتفاقا بله. جایی که؟ این همه آشفتگی کمونیستی انقلابی سرد که در نهایت فیلبی را به جنگ داخلی اسپانیا و سپس به اتحاد جماهیر شوروی سوق داد، از کجا آمد؟ بیوگرافی او را دوباره می خوانیم و متوجه می شویم که یکی از کسانی که در مورد هارولد آدریان راسل فیلبی نوشته است عجیب ترین خبر را گزارش می کند. معلوم شد که پدر فیلبی، پدر هری سنت جان بریجر، فقط یکی از مقامات دولت استعماری نبوده است. او مشاور وینستون چرچیل، وزیر کشور بین النهرین، مشاور و به قول خودشان مشاور قدرتمند ملک بن سعود بود. او با نام حاج عبدالله به اسلام گروید، کنیز سعودی را به همسری دوم خود گرفت، جاسوس انگلیسی بود و در عین حال با تحقیر شدید با کلاس خود رفتار کرد، بوروکراسی انگلیسی را احمق دانست و این کار را انجام داد. سیاست رسمی انگلیس در خاورمیانه را نمی پذیرد. آنها می گویند در اینجا، از این رو فیلبی جونیور از طبقه حاکم بریتانیا و احساسات سوسیالیستی بیزار است. اما به نظر می رسد که این اصلاً تعجب آور نیست، زیرا اکثریت روشنفکران انگلیسی آن زمان به شدت با تشکیلات بریتانیا مخالفت می کردند. کمونیست بودن یک افتخار بود و مارکس یک نماد. مثل این.

اختلافات بزرگ با این سؤال مطرح می شود که فیلبی در واقع چه زمانی کار برای اطلاعات شوروی را آغاز کرد. با این حال، همه قبول دارند که این جاسوس غیرقانونی شوروی آرنولد دویچ بود که کیم را برای کار برای اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی جذب کرد.

اما کجا و مهمتر از همه کی؟ برخی می گویند این اتفاق زمانی افتاد که فیلبی در طول جنگ داخلی اسپانیا خبرنگار ویژه روزنامه تایمز در اسپانیا بود. شخصی می گوید که او در سال 1934 کار برای اطلاعات شوروی را در انگلستان آغاز کرد. برخی دیگر نیز درباره دوره اسپانیایی فیلبی صحبت می کنند، اما اصرار دارند که او در آن زمان نه برای اطلاعات شوروی در خالص ترین شکل آن، بلکه برای اطلاعات کمینترن کار می کرد. اگرچه، در اصل، این تا حد زیادی یکسان است، و علاوه بر این، هنوز یک سوال بزرگ وجود دارد که آن چیست - "اطلاعات کمینترن"؟ جالب است که برخی از نویسندگان نظری را نقل می کنند که ظاهراً متعلق به محافل دولتی بریتانیا است. به نظر می رسد که آنها معتقدند که کیم از قبل در طول جنگ جهانی دوم شروع به کار برای اطلاعات اتحاد جماهیر شوروی کرد. و این یعنی نه جنگ جهانی دوم، بلکه دقیقاً جنگ بزرگ میهنی ما، یعنی دوره 1941. اما این قابل درک است: ممکن است انگلیسی ها به سادگی نخواهند اعتراف کنند که یک افسر اطلاعاتی شوروی را برای کار در MI6 معروف (SIS) استخدام کرده اند. و بنابراین، طبق روایت آنها، به نظر می رسد که او ابتدا یک افسر اطلاعاتی بریتانیا شد و سپس قبلاً توسط شوروی استخدام شده بود.

دو جایزه هوش

آنچه در تاریخ کیم فیلبی بسیار جالب است این است که در MI6، جایی که او در سال 1940 به لطف گای برگس، که همچنین برای اتحاد جماهیر شوروی کار می کرد، به ریاست بخش ضد جاسوسی منصوب شد. یعنی او می توانست آزادانه با افرادی که مظنون به جاسوسی شوروی هستند ارتباط برقرار کند. واقعا کاور فوق العاده ای بود و در سال 1944، زمانی که فیلبی مسئول بخشی بود که به مقابله با فعالیت های شوروی و کمونیستی در بریتانیا می پرداخت، این امر حتی قابل توجه تر شد. کیم به طور کلی یک ستاره در حال ظهور در اطلاعات بریتانیا به حساب می آمد. او یکی از رهبران آن بود، در حالی که برای اتحاد جماهیر شوروی کار می کرد نه از روی ترس، بلکه از روی وجدان. در نتیجه، فیلبی توسط دولت بریتانیا و دولت شوروی اعطا شد. علاوه بر این، جوایز اتحاد جماهیر شوروی بسیار مهم بود: نشان لنین، پرچم سرخ و جنگ میهنی درجه 1.

مهمترین دستاوردها

دستاوردهای افسر اطلاعاتی شوروی کیم فیلبی بیش از اندازه کافی است. از این گذشته ، او وظایف بسیار جدی و حساسی را برای MI6 انجام داد ، به این معنی که او یک فرصت عالی برای انتقال اطلاعات مهم برای اتحاد جماهیر شوروی داشت. طبق برخی منابع، فیلبی در طول جنگ جهانی دوم بیش از نهصد سند را به مسکو تحویل داد.

اما، طبق گفته همسر چهارم (و آخرین) او، روفینا پوخووا، که او در نهایت به اتحاد جماهیر شوروی نقل مکان کرد، با او ازدواج کرد، او خود شایستگی اصلی خود را اطلاعاتی می دانست که قبل از نبرد معروف کورسک، در مورد نتیجه، به مرکز منتقل کرد. که او تا حد زیادی در واقع به نتیجه خود جنگ وابسته بود.

کیم نه تنها اعلام کرد که آلمانی ها بر تانک های سنگین خود تکیه خواهند کرد، بلکه روستای پروخوروکا را به عنوان محل حمله اصلی معرفی کرد. آنها این اطلاعات را باور کردند، مقدمات لازم را انجام دادند و ... نتیجه مشخص است. اما خود روفینا پوخووا بر اطلاعات بسیار مهم دیگری که فیلبی به مسکو منتقل کرده بود، تمرکز کرد.

این اطلاعاتی است مبنی بر اینکه چرچیل ظاهراً ترومن را تحت فشار قرار داده است تا او را مجبور به انداختن یک بمب اتمی روی مسکو کند.

شاید این به عملیات غیرقابل تصور اشاره دارد که در نسخه های دفاعی و تهاجمی به دستور چرچیل در سال 1945 توسعه یافت.

درست است، آنها به ندرت در مورد اتکا به بمب اتمی در این عملیات صحبت می کنند. اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان موافق هستند که این عملیاتی بود که قرار بود در آن از سلاح های متعارف استفاده شود. و توسط ارتش رد شد و معتقد بودند که نیروهای ترکیبی بریتانیا و آمریکا به پیروزی سریع بر اتحاد جماهیر شوروی نخواهند رسید و این منجر به یک جنگ همه جانبه و در واقع به جنگ جهانی سوم می شود که در آن شانس پیروزی بسیار مشکوک خواهد بود.

شکست بدون شکست

گفتن اینکه فیلبی "شکست خورد" غیرممکن است. به طور کلی، او در طول کار خود، چندین بار آن دسته از عوامل شوروی را که در آستانه شکست بودند، نجات داد.

و در سال 1951، هنگامی که در واشنگتن کار می کرد، از جمله با سیا و اف بی آی، متوجه می شود که ماموران شوروی دونالد مک لین و گای برگس در مظان اتهام بودند. فیلبی، در معرض خطر بزرگی برای خود، به آنها هشدار می دهد و ... خودش نیز در مظان اتهام است. در واقع در آستانه شکست.

مک لین و برگس، همراه با فیلبی و آنتونی بلانت، اعضای به اصطلاح "کمبریج پنج" به حساب می آیند، که ظاهرا نماینده هسته حلقه جاسوسی شوروی در بریتانیا بودند.

چرا "کمبریج"؟ زیرا گفته می شود که همه آنها در حین تحصیل در کمبریج استخدام شده اند. چرا پنج"؟ زیرا این عقیده وجود دارد که در ابتدا یک سلول کمینترن بود و چنین سلول هایی از پنج نفر تشکیل شده بود. خود فیلبی این را مسخره کرد. او گفت که او و دیگران اصلاً در کمبریج استخدام نشدند، هر کدام سرنوشت خود را داشتند و فقط بعداً شروع به همکاری کردند. او همچنین ادعا کرد که هیچ سلول کمینترن در کمبریج وجود ندارد، و بنابراین پنجمین عضو "پنج" شناسایی نشد که خستگی ناپذیر به دنبال او بود، اما هرگز پیدا نشد.

به هر حال، از چهار مامور کشف شده، سه نفر به نام های فیلبی، مک لین و برگس با موفقیت به اتحاد جماهیر شوروی منتقل شدند.

در برابر جنگ

بله، بالاخره چرا فیلبی مامور شوروی شد؟ به هر حال، کمونیست بودن یک چیز است و کار کردن علیه کشور خود کاملاً چیز دیگری است.

روفینا پوخوا به این سوال به سادگی پاسخ می دهد: کیم اساساً یک ضد فاشیست بود. او نه آنقدر برای اتحاد جماهیر شوروی که علیه فاشیسم کار کرد. و سپس؟ از این گذشته، علیرغم این واقعیت که فیلبی از سال 1951 زیر کاپوت MI6 و MI5 بود، تا سال 1956 دوام آورد. شاید پس از پیروزی، او علیه یک جنگ جدید کار کرد و معتقد بود که فقط اتحاد جماهیر شوروی قادر به متوقف کردن آن است.

حداقل مطمئن نبود که درباره او کتاب و فیلم نوشته شود.


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه