12.10.2020

آنچه مردم را به سمت گوروی معنوی vit mano جذب می کند. آیا روانی است؟ آیا این یک فرقه است؟ یا اینکه چطور به ویت مانو ، یک دانشجوی ویتو مونو OSHO رفتم


ویت مانو یک متخصص و مربی در کلاس بین المللی ، یک مشاور بازرگانی ، پیشرو در مراقبت های اوشو و درمان های مدیتیشن در سراسر جهان ، نویسنده بسیاری از تکنیک های نویسنده برای انتشار عاطفی ، از بین بردن بلوک های انرژی ، بهبود بیماری های روحی و جسمی ، و همچنین خالق مدرن ترین روش های درمان ستون فقرات است.
ویت مانو سمینارهای عمیق و کاملاً اصلی در مورد تبدیل انرژی برگزار می کند ، که در شهرها و کشورهای مختلف از 50 تا 500 نفر جمع می شود. هزاران نفر پس از گروه های انرژی او از افسردگی خارج می شوند ، سیگار را ترک می کنند ، الکل مصرف می کنند ، سبک زندگی خود را تغییر می دهند ، شروع به درست غذا خوردن ، مراقبه ، عشق می کنند و از زندگی لذت می برند.
ویت مانو تجربه زیادی در بهبود افراد مبتلا به بی اشتهایی و پرخوری ، اعتیاد به الکل و مواد مخدر ، کمک به افرادی که از بیماری های ایمنی خودکار رنج می برند - آسم ، دیابت ، سرطان ، مولتیپل اسکلروزیس ، آرتروز و بسیاری دیگر.
ویت مانو آموزش های بی نظیری را برای بازرگانان انجام می دهد ، به آنها کمک می کند تا توانایی های خود را نشان دهند ، در یک تیم روابط برقرار کنند ، به نتایج باورنکردنی در تجارت خود برسند - و در عین حال افرادی خودجوش ، دوست داشتنی و شاد هستند.
ویت مانو نویسنده کتاب "نام من مانو است" و 7 دی وی دی آموزشی منتشر شده در روسیه که به مشکلات عواطف ، روابط ، تغذیه ، اعتیاد و بهبود ستون فقرات (گردن ، کمر ، اسکولیوز) اختصاص دارد.

ویت مانو در مورد مدیتیشن: با تمرین مدیتیشن ، همه می توانند تجربه منحصر به فرد خود را بدست آورند و یک درمانگر واقعی برای خود شوند. اگر کاملا ، از خودگذشتگی و قلبی باز به آن بپردازید ، هر تکنیکی می تواند چیزهای زیادی به شما بدهد. منطقی است که حداقل هر سه روش را قبل از اینکه بتوانید با اطمینان بگویید این روش برای شما مناسب است تمرین کنید. و مهم این است که لذت بردن از روند مراقبه را فراموش نکنید ، تا حداکثر لذت را از آن ببرید و احساسات مثبت را تحمیل کنید! زندگی بسیار غیرقابل پیش بینی و گاهی بسیار دشوار است. اگر با نهایت هوشمندی روبرو شوید و چالش هایی را که برای شما ایجاد می کند درک کنید ، نتایج مثبت شما را طولانی منتظر نمی گذارد. "

ویت مانو در مورد سمینارهای خود: «بسیاری از ما در حالت خواب معنوی هستیم. به طور طبیعی ، مقاومت ، ترس و بی اعتمادی - بیش از همه در نقاط قوت خود فرد - بوجود می آید. امروزه تعداد بسیار زیادی از مردم از آینده ، ساختار زندگی شغلی یا شخصی خود مطمئن نیستند. برای آنها می تواند یک حیرت کامل باشد ، حتی یک شوک باشد ، اگر اعتراف کنند که آنها خودشان توانایی تغییر بنیادی زندگی خود را دارند. این نوع بینشی است که در سمینارهای من اتفاق می افتد. "

ویت مانو درباره خودش: «به تعبیری خوش شانس بودم. در سنین پایین ، بدون اینکه حتی متوجه آن شوم ، شروع به مراقبه کردم. وقتی 16 ساله بودم ، برای تیم ورزشی دبیرستان ثبت نام کردم و دویدن طولانی مدت را انجام دادم. و او نمی توانست فکر کند که دویدن می تواند فرد را به یک حالت مراقبه ای غیرمعمول سوق دهد. تقریباً هر روز برای من اتفاق می افتاد. دویدن و تماس عمیق با بدن خودم احساس شگفت انگیزی از سلامتی به من ایجاد کرد و پر از انرژی شد. من دائماً در درون خود آمادگی واقعی برای همه چیز در جهان را احساس می کردم! دویدن یک تمرین معنوی واقعی بود ، گاهی لذت بخش تر ، گاهی کمتر. اما به کمک دویدن بود که من اهمیت نظم درونی را درک کردم و فقط پس از آن اوشو مراقبه را برای من کشف کرد و به من دیدگاههای عمیق زیادی در زمینه زندگی و آگاهی داد. "

مصاحبه با VIT MANO ، اولان-Ude ، 20 اکتبر 2017
- معمولاً چگونه خود را تصور می کنید؟ از خودتان بگویید.
من خودم را ساده تصور می کنم - مانو)) وقتی جوان بودم ، چند مورد را دیدم که دوست نداشتم. به عنوان مثال ، من دیدم که پدر و مادرم سیگار می کشند و در مدرسه یاد گرفتم که این خطرناک است. و وقتی من 21 ساله بودم ، پدرم در اثر سرطان درگذشت. و در جوانی من یک آسیب دیدگی بسیار جدی داشتم که باعث درد در کمر و کمرم شد. سالها طول کشید تا من افراد مناسب را پیدا کردم تا به درستی آن را درمان کنم. و من علاقه مند شدم که چگونه می توانید شفا دهید. هرچه بیشتر مطالعه می کردم مهارت های بیشتری کسب می کردم و قوت می گرفتم. من در کمک به مردم برای ترک سیگار ، نوشیدن و سایر موارد ناسالم تبحر داشته ام. و خودم تکنیک های مختلفی را توسعه داده ام. به عنوان مثال ، روش های جاذبه برای کار با ستون فقرات. امروز ، من معتقدم که این سریعترین و سبک ترین تکنیک در جهان است ، در بعضی موارد موثرترین است. من آنها را طوری طراحی کردم که اعضای خانواده بتوانند به یکدیگر کمک کنند. و این تکنیک ها به شما کمک می کند تا با بسیاری از بیماری ها کنار بیایید. البته بعضی اوقات ، درمان پیشرفته تری نیز لازم است. اما اغلب روش های بسیار ساده و مقرون به صرفه می توانند به حل بسیاری از مشکلات سلامتی کمک کنند.
- اولویت های شما در زندگی چیست؟
برای من عشق و خوشبختی در زندگی در اولویت است. من مردم را دوست دارم ، زندگی را دوست دارم. پیش از این ، من خودم یک هیولا بودم ، مضرترین غذا را می خوردم. ترک این عادت ها آسان نبود. اما بعد فهمیدم که وقتی عادت های غذایی ام را تغییر می دهم ، احساساتم به طرز چشمگیری تغییر می کند. من یاد گرفتم که بدنم را به طور کلی احساس کنم و فقط بر روی طعم غذا تمرکز نکنم. من وقتی مردم سالم ، شاد و موفق هستند دوست دارم. آنها موفقیت را برای خود تعیین می کنند ، آنچه را که برای خود ضروری می دانند. و من در این زمینه به آنها کمک می کنم. نکته اصلی این است که مفید ، غیر مخرب است و من همیشه خوشحال خواهم شد که کمک کنم. اگر کسی می خواهد خانه دار ، مدیر یا ورزشکار شود ، عالی است!
- چه چیزی را دوست دارید ، چه چیزی را دوست دارید ، روی چه کاری کار می کنید؟
می توانید بگویید که من شخصی هستم که برای سلامت انسان و سعادت انسان بسیار ارزش قائل هستم. و من هم ، سخت کار می کنم تا خوشبخت باشم. از همان روزهایی که هنوز در دانشگاه بودم ، تصمیم گرفتم که زندگی ام شاد باشد. من در کالج تدریس کردم و سعی کردم آن را مانند آنچه در اینجا در سمینار انجام می دهیم انجام دهم. من سعی می کنم ببینم که مردم بیشتر اوقات چه مشکلاتی دارند. اولین ستون فقرات است. دوم ، سلامت بدن به عنوان یک کل. سوم ، این همان چیزی است که با احساسات همراه است. چهارم چگونه زندگی خود را تحقق بخشیده و هرچه بهتر و شادتر زندگی کنیم. و من به همه دنیا سفر می کنم و سعی می کنم این موضوعات را بهتر بشناسم. در آمریکای جنوبی ، چین ، هند ، در نقاط مختلف روسیه و سراسر جهان ، سعی در زندگی و یادگیری از آن دسته از افرادی که ارتباط بیشتری با زمین دارند ، زمین را گرامی می دارند ، که خرد طبیعی را حفظ کرده اند.

- برداشت شما از ساکنان بوریاتیا چیست ، به گونه ای متفاوت از ساکنان سایر شهرها است؟
همه مردم با یکدیگر تفاوت دارند ، حتی اگر در یک منطقه زندگی کنند. به عنوان مثال ایرکوتسک و اولان اود. نه چندان دور از یکدیگر بلکه یک سبک زندگی کاملاً متفاوت. من اولان-اود را به عنوان شهری احساس می کنم که در آن انرژی تازه زیادی وجود دارد ، از جمله قدرت لجام گسیخته ، وحشی ، مانند گله اسب است. فضای داخلی ، پتانسیل درونی زیادی وجود دارد. در ایرکوتسک احساس می کنم تأثیر شدیدی روی انرژی آنگارا وجود دارد ، ارتعاشات ، پویایی و انرژی حرکتی زیادی وجود دارد. و افرادی که در این فضاهای مختلف زندگی می کنند متفاوت هستند. و نه تنها به همین دلیل. حتی در یک شهر همه مردم متفاوت هستند. من چیزهای زیادی در مورد چگونگی دیدن مردم مستقیم یاد گرفتم. هر شخص بسیار منحصر به فرد است. به عنوان مثال ، من کسی مثل شما را ندیده ام. من منحصر به فرد منحصر به فردی می بینم ، و فوق العاده است! هنگامی که شما منحصر به فرد بودن هر فرد ، منحصر به فرد بودن او را درک می کنید ، زندگی جالب تر می شود.
- برداشت های خود را از روسیه به اشتراک بگذارید.
روسیه کشوری بسیار رنگارنگ است. اگر مردم رویکرد من را دوست دارند و در قلب من احساس عشق می کنند ، پس من خوشحالم. اگر یک رنگ دیگر به زندگی مردم اضافه کنم ، تا روشن تر باشد ، تا مردم از زندگی لذت بیشتری ببرند ، من خوشحالم. من از روسیه به خاطر این واقعیت که با دوستان زیادی در اینجا ملاقات کردم سپاسگزارم. اگر من به چندین نفر کمک کنم که حتی شادتر شوند ، خوشبختی من چند برابر خواهد شد.
من حدود 15-16 سال در روسیه بوده ام. من روسیه را به عنوان کشوری با روح عمیق احساس می کنم. افراد بسیار دوستانه و مردم ارتباط بسیار عمیقی با یکدیگر دارند ، آنها آماده کمک به یکدیگر هستند. شاید این به این دلیل باشد که در زمستان آنها باید با نیروهای طبیعت مبارزه کنند و مردم درک می کنند که آنها باید به یکدیگر کمک کنند. روسیه یک هدیه ویژه دارد. من می گویم که مردم در اینجا زمینی تر ، طبیعی تر ، بیشتر متمرکز بر چگونگی دستیابی به موفقیت در کار ، ایجاد یک خانواده خوب هستند. و به عنوان یک قاعده ، نگرانی بسیار عمیق والدین در مورد فرزندانشان وجود دارد. قانون داخلی این است که والدین تمام عمر از فرزندشان مراقبت کنند. و من خواندم که این درست است ، عشق باید چنین باشد. وقتی بچه ها از مدرسه فارغ می شوند ، به ارتش می روند یا به شهر دیگری می روند عشق پایان نمی یابد. عشق باید ادامه داشته باشد.
- اعتقاد بر این است که عشق و توجه بیش از حد والدین باعث می شود مردان شیرخوار باشند. شما چی فکر میکنید؟
من احساس نمی کنم مردان روسی ضعیف و کودک هستند. آخرین بازی های المپیک زمستانی را به خاطر می آورید؟ روسیه قهرمان شد. این یک چالش بزرگ برای کل جهان است. و من احساس نمی کنم که افراد ضعیفی در روسیه وجود دارند ، من چنین چیزی را نمی بینم.
- درباره سمینارهای خود بگویید ، می خواهید چه چیزی را به مردم منتقل کنید؟
اولین مورد این است که مردم یاد بگیرند چگونه درست غذا بخورند تا از مشکلاتی مانند آرتروز ، مشکلات قلبی ، مشکلات کمر ، سردرد و ... جلوگیری کنند. دوم ، می خواهم نشان دهم که حفظ احساسات بیان نشده چقدر خطرناک است. بسیاری از افراد به من می گویند که استرس عاطفی زیادی دارند و نمی دانند چگونه با احساسات کنار بیایند. من می دانم که چگونه این را متعادل کنم ، بسیار آسان است. برخی افراد سیگار می کشند و من دوست دارم به آنها کمک کنم این فعالیت مضر را کنار بگذارند تا بتوانند عمر طولانی تری داشته باشند. موضوع سمینار "مسیر زندگی خوشبخت و موفق" را بشنوید. من فقط نگاه می کنم که مردم در این راه چه موانعی دارند ، در چه موقعیت هایی هستند و از من می پرسند.

- مانو ، چگونه راه خود را پیدا کردی؟
کمک به مردم در حل مشکلات سلامتی یک انتخاب دشوار بود ، زیرا من همیشه دوست داشتم محیط زیست را انجام دهم ، من در این زمینه کار می کردم - هوای پاک ، طبیعت زیبا. و من درک می کنم که این برای افرادی که در اطراف دریاچه بایکال زندگی می کنند بسیار مهم است. اکولوژی برای کل کره زمین مهم است. اما احساس کردم امروز مهارت و توانایی من در کمک به مردم از اهمیت بیشتری برخوردار است. بنابراین من به این سمت رفتم ، شاید به این دلیل که دیدم پدرم از سرطان درگذشت.
نگرش من به زندگی این است - کجا می توانم بیشتر به مردم خدمت کنم؟ و همچنین حل مشکلات ستون فقرات. من سعی می کنم روش های قابل دسترسی برای همه پیدا کنم. اگر فقط تعداد کمی استاد با ستون فقرات در جهان کار کنند ، تعداد معدودی از آنها قادر به کمک خواهند بود. من می خواهم چیزی پیدا کنم که به بسیاری از افراد کمک کند.
البته ، من باید خیلی بزرگ شوم ، زیرا مردم با س questionsالات مختلف به سراغ من می آیند. بنابراین من تکنیک های جدیدی را توسعه می دهم یا با رویکردهای جدید درمانی آشنا می شوم و این را به افراد پیشنهاد می کنم. به عنوان مثال ، در آلمان ، مرحله 4 سرطان با موفقیت به روشهای به اصطلاح گرم درمان می شود و من به برخی از بیمارانم توصیه می کنم که در آنجا درمان شوند. من در سمینارها در مورد اینکه چه بخورم ، چه چیزی نخورم صحبت می کنم. من می دانم که اگر مشکلات امروز وجود نداشته باشد ، تا چند سال دیگر بروز خواهد کرد. فقط امروز با یک نفر ملاقات کردم. من چندین سال است که او را می شناسم. او به آنچه من در مورد رژیم غذایی به او گفتم گوش داد ، اما او هنوز به حرف من گوش نداد و با مشکل پروستاتیت روبرو شد. جلوگیری از مشکلات سلامتی در انسان مهم است.
- همه می دانند که انجام پیشگیری از سلامتی ضروری است ، سیگار کشیدن ، نوشیدن الکل و غیره مضر است. با این حال ، بسیاری از آنها تغییر سبک زندگی خود را دشوار می دانند. در میان تکنیک های شما ، آیا مواردی وجود دارد که رفتار مردم را تغییر دهد؟
اصولاً افراد باید درک خوبی از نحوه کنار آمدن با استرس عاطفی داشته باشند. آنها نمی دانند چه باید بکنند که خوب نخوابند ، زود خسته شوند ، یا خیلی خجالتی باشند ، یا در عشق خوش شانس نباشند. من می دانم که می توانم به آنها کمک کنم.
اینها تکنیک هایی برای آزادی عاطفی است. من معتقدم که همه مردم باید یاد بگیرند که چگونه با احساسات منفی کار کنند ، بتوانند خود را از آنها پاک کنند. به محض اینکه فرد رسوبات منفی جمع شده را از بین ببرد ، عادت های بد ، افسردگی و بیماری به خودی خود از بین می روند. رفتار انسان به خودی خود تغییر می کند. این مورد قبلاً تأیید شده است. واقعیت این است که علت اصلی همه عادت های بد ، همه بیماری ها آسیب روانی است ، اغلب این ضربه ای است که در دوران کودکی دریافت شده است. اینها کینه ها ، عصبانیت ها و احساسات منفی دیگری است که به دلایلی ابراز نکردیم ، اما در اعماق خود پنهان کردیم. وقتی فردی از شر آنها خلاص می شود ، مثبت تر می اندیشد ، شادی و موفقیت زنده می شود. و من دوست دارم در این مسیر از مردم حمایت کنم ، عقایدم را به اشتراک بگذارم ، به آنها درک کنم که چگونه می توان در زندگی و عاشق بودن خوشبخت بود.
- آیا دستورالعمل های کلی برای خوشبختی دارید یا هنوز برای همه افراد بسیار فردی است.
هر دو. احساسات متعادل ، تغذیه سالم ، ورزش کافی ، عشق کافی ، ترکیب صحیح حرکت ، بیان و آرامش. این یک دستور العمل معمول است. اما طرز تهیه سس اسپاگتی کاملاً فردی است. زیرا هر کس سلیقه ، احساسات خاص خود ، ویژگی های خاص خود را دارد. من یک دستور ندارم که به همه بدهم. من به شخص نگاه می کنم ، به آنچه او نیاز دارد ، از کجا باید شروع کنم.
- در مورد من چه می توانید بگویید؟
شما یک زن بسیار زیبا هستید ، یک زن فوق العاده. خوشحالم که دوست جدید من هستی. من خرد و مهربانی زیادی می بینم. احساس می کنم اکنون انگار در آغاز یک سفر جدید هستی. اتفاقی در زندگی شما افتاد که شما را بسیار لمس کرد. و اکنون تمایل زیادی به یادگیری و به دست آوردن تجربیات جدید دارید. شور جدیدی در شما گشوده شده است. شما در کار خود موفق بودید و در آینده نیز با موفقیت کار خواهید کرد ، اما چیزی شخصی ظاهر شد که شما را لمس کرد. ضمناً ، شما بسیار شجاع هستید و به زندگی ، به مردم اعتماد به نفس زیادی دارید. وقتی به شما نگاه می کنم احساس می کنم حتما پدر و مادر بسیار مهربانی داشته اید.
- مانو ، چگونه وارد برنامه تلویزیونی "نبرد روانشناسان" شدی؟ آیا بعد از آن زندگی شما به هیچ وجه تغییر کرده است؟
در نمایش من با بقیه شرکت کنندگان کاملاً متفاوت بودم. من قبل از رسیدن به آنجا هرگز این برنامه را تماشا نکرده بودم و بنابراین نمی دانستم که آنجا در انتظار من است. من هرگز نمایشی را که در آن بودم تماشا نکردم. به من فقط گفتند که این فرصتی برای کمک به مردم است. من اغلب افراد عجیب و غریب بسیاری را در آنجا می شنیدم که شبح یا فلان شبح وجود دارد. این موضوع من نیست. من توانایی احساس کردن را دارم و با بسیاری از کارها کنار آمده ام و این باعث تعجب بسیاری از افراد شده است. اما موضوع من بیشتر مربوط به آنچه در اینجا در کارگاه می بینید است. بدانید که مردم چه مشکلاتی دارند ، سال می کنند و به آنها کمک می کنید. و از این نظر ، نمایش تغییری در من ایجاد نکرد ، فقط مردم بیشتر در مورد من یاد گرفتند.
حالا وقتی خودم را در خیابان یا فرودگاه می بینم ، آنها مرا می شناسند ، لبخند می زنند. مردم می خواهند من به آنها کمک کنم یا س askالاتی بپرسم یا از من بخواهند با هم عکس بگیرند. مثل اینکه من یک خانواده جدید دارم. و من معتقدم که زندگی باید به این شکل باشد وقتی که همه احساس کنند دوستانی در اطراف او هستند که همیشه حمایت و کمک می کنند. من دیواری بین دوستان و غریبه ها ندارم. من هنوز هم یک پسر ساده هستم. من فقط روز به روز و در هر لحظه زندگی می کنم. من فکر می کنم مردم احساس می کنند که من قلب بزرگی دارم و یک صداقت عمیق در من زندگی می کند. و این برای من مهم است. من به جادو اعتقاد ندارم ، جور دیگری کار می کنم. من بیشتر به عنوان یک دانشمند کار می کنم. من به دنبال سرنخی برای نیاز واقعی مردم هستم.
- درباره معلمان خود ، از نگرش خود نسبت به آنها برای ما بگویید.
من در بسیاری از کشورهای جهان بوده ام ، با هندی های آمریکا ، با مکزیکی ها تحصیل کرده ام ، با بسیاری از افراد تحصیل کرده ام. من چیزهای زیادی از اوشو یاد گرفتم. و اکنون من با کسب اطلاعات از بسیاری از منابع ، به مطالعه بیشتر ادامه می دهم. بزرگترین هدیه ای که از اوشو دریافت کرده ام این است که چگونه احساسات را متعادل کنیم و اینکه باید خوشحال باشیم. من فکر می کنم همه این ایده را دوست دارند ، اما فکر می کنم افراد زیادی نبودند که بتوانند این را نشان دهند و نشان دهند که چگونه می توان این کار را انجام داد. به عنوان مثال در ایالات متحده آمریکا. بسیاری از روانشناسان اصلاً نمی فهمند که چگونه با احساسات کار کنند. آنها فقط دارو می دهند و تمام. در روسیه ، روانشناسان بسیار قوی تر و بهتر هستند. من بسیاری از تکنیک های جالب و خلاقانه را که آنها ایجاد کرده اند می دانم.
- پروژه آموزشی "ماراتن سلامتی" با هدف پیشگیری از بیماری ها در بوریاتیا آغاز شده است. ویژگی آن این است که پزشکان ارتودوکس و طب جایگزین در آن شرکت می کنند. این همزیستی را چگونه ارزیابی می کنید؟
ایده جالب من فکر می کنم بسیاری از پزشکان سنتی در مورد طب جایگزین ، تغذیه مناسب ، ورزش های بدنی چیزی نمی دانند ، زیرا امروزه آنها در معالجه افراد بسیار متمرکز هستند. و هنگامی که آنها در دانشگاهها تحصیل می کردند ، رشته های زیادی وجود داشت که باید آنها را بدانند تا بتوانند با موفقیت آنها را تکمیل کنند و دیپلم بگیرند. من دکترهای زیادی دارم ، می دانم. وقتی آنها تحصیل کردند ، استرس زیادی را تجربه کردند - آیا من در امتحانات قبول می شوم ، آیا من قادر به یادگیری همه اینها هستم. آنها همچنین باید روی خودشان کار کنند ، از شر احساسات منفی جمع شده خلاص شوند.
و من از رویکردهای علمی استقبال می کنم. موارد و تکنیک های مفید و متنوعی که به افراد ارائه می دهیم و می تواند توسط علم تأیید شود ، وقتی واقعاً می توانید ببینید چه چیزی مفید است یا مفید نیست ، چه چیزی مفید یا بی فایده است. و آنچه فقط در بعضی موارد م worksثر است. آن وقت همه از آن بهره مند می شوند.

من فکر می کنم بهترین و مفیدترین موارد باید از نظر علمی باشد و به طور گسترده استفاده شود. به عنوان مثال ، ممکن است شهود خوبی داشته باشم. بنابراین اولین کاری که کردم انجام ماساژ جاذبه بود. حالا او می تواند وارد علم شود و ببیند که چقدر خوب کار می کند. افراد با شهود خوب ، اگر چیزی را کشف کنند ، باید آن را به علم منتقل کنند. مشارکت پزشکی ارتدوکس و جایگزین ، به نظر من تبادل تجربه مفید و مفید خواهد بود.
- آیا دوست دارید خودتان در این پروژه شرکت کنید؟
با کمال میل! به من بگویید چه زمانی و اگر کار کرد ، سعی می کنم بیایم.
- شما این فرصت را دارید که به ساکنان بوریاتیا خطاب کنید.
من شما را خیلی دوست دارم و همیشه از دیدن شما بسیار خوشحالم. سلامتی ، موفقیت و خوشبختی!
مصاحبه با لاریسا بوچانوا
ترجمه از انگلیسی توسط تاتیانا بابانووا

ویت مانو (ویت مانو) - روانی ، پیرو عارف معروف قرن بیستم اوشو ، که به دلیل روشهای ابتکاری خود در بازیابی مردم شناخته شده است.

ویت در آمریکا (میشیگان) متولد شد ، جایی که 21 سال در آنجا زندگی کرد.

در سال 1978 ، او وطن خود را ترک کرد و به هند رفت ، و در آنجا به عنوان یک شاگرد شخصی اوشو (باگوان شری راجنیش) راه معنوی را آغاز کرد. در آنجا او راه یک ساناسین را انتخاب کرد - او زندگی مادی را رها کرد و بر زندگی معنوی تمرکز کرد. اوشو نام او را "Mano" گذاشت که به معنای "حقیقت" است. وی تا زمان مرگ در 19 ژانویه 1990 با مربی گورو بود. وی همچنین از اوشو عنوان افتخاری "سوامی" را دریافت کرد که به معنی "خودکنترلی" یا "عاری از احساس" است.

سوامی ویت مانو در هر سه جامعه اوشو (پونا یک ، پونه دو و راجنیش پورام در آمریکا) کار و مدیتیشن می کرد.

ویت مانو یک متخصص شناخته شده در تمرین مدیتیشن است. در حال حاضر ، ویت مانو چندین پروژه را در مرکز بین المللی مراقبه در شهر پونا هند اداره می کند ، جایی که سالانه هزاران نفر از سراسر کره زمین به دنبال هماهنگی معنوی به آنجا می آیند.

ویت مانو تحصیلات آموزشی را دریافت کرد. مجاز به عنوان درمانگر و متخصص ماساژ ، تجزیه و تعادل مجدد. گروه های درمانی را انجام می دهد.

ویت مانو رهبر گروههایی در سراسر جهان است - اسرائیل ، آرژانتین ، چین ، تایوان ، ترکیه ، اوکراین ، روسیه.

در روسیه او از سال 1998 گروه ها و گروه های اردوی تابستانی را اداره می کند.

متاهل (همسر اهل روسیه). وی هم اکنون در روسیه زندگی می کند.

کتاب (1)

اسم من ویت مانو است ...

ویت مانو شبیه بابانوئل است - نه تنها به دلیل ریش و مهربانی اش.

هر کجا که ظاهر شود ، معجزات اتفاق می افتد: بیماری های صعب العلاج به طور ناگهانی بهبود می یابند ، افسردگی به طور غیر قابل جبرانی از بین می رود ، زندگی که به نظر می رسد در سراشیبی قرار دارد دوباره معنی پیدا می کند و شکست ها به موفقیت تبدیل می شوند. ویت مانو در این کتاب راز نتایج جادویی خود را بیان می کند.

قسمت اول زندگی نامه است. مانو بدون پنهان کاری در مورد سالهای دشوار کودکی ، در مورد اوقات فراغت جوانی ، در مورد زندگی معنوی در هند ، در مورد فاجعه در خانواده ، که به یک نقطه عطف در زندگی او تبدیل شد ، صحبت می کند. او توضیح می دهد که چگونه همه این وقایع بر استعداد روانی و توانایی بهبودی وی تأثیر می گذارد.

در بخش دوم این کتاب ، روش های توسعه یافته توسط ویت مانو را پیدا خواهید کرد که به او در درمان تقریبا هر بیماری - اعم از سرطان ، بی اشتهایی ، افسردگی یا هر مشکل دیگر - کمک می کند. مانو مراقبه را ابزاری جهانی برای دستیابی به تعادل عاطفی می داند و در کتاب خود تکنیک های خاصی برای آرام سازی ذهن و تخلیه احساسات ارائه می دهد.

نظرات خوانندگان

الکسی / 21.01.2018 این کتاب بر من بسیار تأثیرگذار است ، افکار بسیار عمیق ، اما در همان زمان در یک نفس و با علاقه خوانده شده است.

نیکولای / 22.10.2017 "ویژگی دستگاه جهان" فقط خصوصیات گمانه زنی های تنهاست که در میان آینه ها گم شده است.

زنبورها / 23.10.2016 پس ... وقتی رامانا به کوه می رفت چه نگاهی می کردی ... شاید شخصی فرصت و پول و تمایل به این کار را نداشته باشد ، شاید افسردگی داشته باشد یا چیز دیگری ، و به همین ترتیب عادی ترین فرد.

النا / 17.10.2016 مارگاریتا ، این همه عصبانیت و حسادت نسبت به ویت مانو از کجا ناشی می شود؟ من او را به مدت 2 روز دیدم و کاملا تمیز بود ، لباسهایش اتو کشیده بود ، ناخن هایش هم مرتب و مرتب شده بود. او از زندگی شخصی خود استفاده نمی کند ، زیرا افرادی مانند شما به همسرش زندگی نمی دهند. به طور کلی ، من نمی توانم تصور کنم که چگونه ویت مانو می تواند این همه آلودگی افراد عصبانی مثل شما را تحمل کند. آیا می دانید با او چه تفاوتی دارید ، در این شرایط او هنوز شما را بغل می کند و گرمای خود را به شما می بخشد. شما هنوز حداقل به آموزش می روید و صحبت می کنید ، شاید برای شما راحت تر شود. معمولاً آنچه در ذات خودمان است را در دیگران می بینیم.

ایرینا / 8.09.2016 مانو از عشق ، مهربانی و نور بی حد و حصر ساطع می کند. شخصی که فقط روکش خارجی می بیند بسیار محدود است. متأسفانه ، اینها اکثریت هستند ، زیرا شرارت و خشونت زیادی در جهان وجود دارد.

ناتالیا / 28.06.2016 عصر بخیر! خواندن نظر شما مارگاریتا خنده دار است! آیا شما برای او مهم نیست که آیا او ازدواج کرده است ... در مورد بی قراری و آراسته نبودن ... من او را در آموزش دیدم: یک فرد مناسب ؛ با لباسهای تمیز ، دستها و پاهای تمیز. هیچ تنهایی در کنارش نبود. پس از برقراری ارتباط با او ، به نظر نمی رسید که آرزو شود که زندگی شخصی خود را رها کند ، برعکس ، حالت هماهنگی به دست آمده منبعی برای زندگی حتی بیشتر و فعال تر است!

آنا تارکوفسکایا / 1.02.2015 هرکسی آنچه را می بیند می بیند. ببینید کجا تنها هستید. هیچ کس آینه کاری جهان را لغو نکرد.

مارگاریتا / 10/29/2014 عصر بخیر!
خنده دار است که در حاشیه نویسی بخوانید که ویت مانو با یک زن روس ازدواج کرده است ، زیرا در کتابی که به تازگی منتشر کرده است ، او هرگز کلمه ای در مورد دیدار با معشوق خود یا تشکیل خانواده (که احتمالاً فراموش شده) نگفته است. در هیچ یک از مصاحبه ها پاسخ تأییدی روشنی به سوال در مورد وضعیت تأهل داده نشده است.
وقتی او را شخصاً ، با یک پیراهن مچاله شده ، پابرهنه ، اما بدون پدیکور (به خودی خود مانیکور وجود ندارد) ، با شلوار کمرنگ ، بسیار ناآرام و نامرتب می بینید. یک زن روحی دلسوز روسی ، در صورت وجود ، از او مراقبت می کند و آن را گرامی می دارد ، به او غذا می دهد ، می نوشد و از او مراقبت می کند.
از این "سوامی" چنان تنهایی تنفس می کند که شخص بی اختیار فکر می کند که بازدید از انواع جادوگران ، روانپزشکان ، دزدگیر امتناع از زندگی خود است. برای مشاوره رفتن به آنجا اشتباه خواهد بود ، نه برای کمک به آنجا.

روز بخیر به همه) این اولین پست من است و من می خواهم به شما هشدار دهم که ایجاد بحث و جدال در مورد باطنی گرایی ، ایمان ، الحاد و ... نامناسب و بی معنی خواهد بود. من فکر کردم که برای بسیاری از افراد که مشغول خودسازی و روشهای مختلف هستند (خصوصاً که اکنون بسیار مد شده و محبوب شده است) ، این اطلاعات بسیار مفیدی خواهد بود.
من ، ذاتاً فردی بسیار خاکی و منطقی ، با این وجود این موضوع را برای خودم کشف کردم. من بسیاری از ادبیات مختلف در مورد فلسفه و طب جایگزین ، روان روانشناسی را خواندم. درباره فعالیتهای مختلف جسمی درمانی ، از جمله یوگا و روشهای تنفسی. و من به این نتیجه رسیدم که بسیاری از اینها واقعاً منطقی و کاربردی عملی با نتایج واقعی است.

بنابراین ، من می خواستم از درون به دنیای مراقبه های پویای OSHO و به شخص ویت مانو - وارث معنوی فوری او - نگاهی بیندازم. او در برنامه های مختلف احساس خوبی از خود ایجاد کرد و به نظر می رسد بررسی ها خوب است.
مدتی درنگ کردم اما علاقه غالب شد و رفتم.

من از طریق پیام کوتاه و گاهی اوقات از طریق تماس تلفنی با مترجم و دانشجو مانو ارتباط برقرار کردم - اوشا ، او در وقت مسکو است و مشغول انجام مراقبه است ، در حالی که او این کار را نمی کند. مکان و زمانی برای من فرستاده شده است که برای یک جلسه فردی به او مراجعه کنم.
این یک آپارتمان اجاره ای در مرکز مسکو بود. در آشپزخانه و سالن دیسک هایی روی مراقبت های اوشو و کتاب ها ، و همچنین برخی ویتامین ها برای خانم ها و برخی ویتامین های دیگر وجود داشت. به طور کلی ، برای فروش ... مانو با پشت خود مانند یک عمل جراحی برای بعضی از دختران رفتار کرد ، من گفت صبر کن بعد گفت برو پیش او. من انگلیسی را خیلی خوب صحبت می کنم و می فهمم ، بنابراین ما بدون مترجم کار کردیم. صادقانه بگویم ، جو آنجا به نوعی خیلی مساعد نبود.
بعد از 10 دقیقه تمرین تنفس ساده ، ما شروع به صحبت کردیم. من گفتم که این و آن مرا آزار می دهد این و آن ، که من کارهای مختلفی انجام می دهم که مفید هستند و درست غذا می خورند. مانند آنچه او به من خواهد گفت و توصیه می کند ، احساس (و ناگهانی) در سلامتی من. او گفت - برای خوردن درست تر ، نخوردن گلوتن ، سرخ شده ، شیرین ، شور ، گوشت قرمز ، آرد.
O_o
خوب ، خوب ، من از قبل نحوه غذا خوردن را می دانم ، سوال دیگر این است که من آن را خیلی واضح و ایده آل رعایت نمی کنم. او می گوید ، خوب ، بنابراین شما نیازی به فیلونیت و مشاهده ندارید و همه چیز دسته های چیکی خواهد بود ... خوب ، متشکرم ، من اکنون بیشتر مراقب رژیم هستم. س Quesالاتی در مورد اینکه چرا دیگران آن را رعایت نمی کنند و آنها همه هنجارها را دارند - پاسخ این بود "خوب ، بدن آنها قوی تر است" ... سپس او گفت که من عصبانیت را در درون خود فرو نشاندم (او ، و چه کسی آن را ندارد) ، و می گوید آن را بگیر بالش را بزنید و فریاد بزنید. خوب باشه) لذت ببر تا نهایت لذت رو ببر. منظورم این است که ، من جیغ می کشم و خودم فکر می کنم - همسایگان احتمالاً از کل این عمل شوکه شده اند. او فریاد زد ، سپس او سرانجام من و همه چیز را بغل کرد. همه چیز ، آقایان))
صادقانه بگویم - من واقعاً چراغ را بعد از آن دیدم) من از طریق آن دیدم - که دیگر نمی روم یا به سراغ شخص دیگری نمی روم))) خودم همه چیز را می دانم و همه چیز در ادبیات نوشته شده است. خوب ، من آرام شدم که هیچ چیز دیگری را در زندگی از دست نداده ام.

سپس برای گردش در مسکو رفتم - خوشبختانه هوا فوق العاده بود ، که برای این شهر نادر است)

سپس فهمیدم که همسایگان همان پلیس های شجاع ما را صدا می کنند تا "فرقه گرایانی" که صلح بشری را برهم می زنند آرام کنند)))) اما به نظر می رسید که اوضاع به طور عادی حل شده و ماجرا ادامه پیدا کرده است.
با کمی ترس از این وضعیت ، به ابرهای سفید رسیدم - این مرکزی است که در آن مراقبه ها انجام می شود و موارد دیگر ، به من اجازه ورود به سالنی را که مانو سمینارها و وبینارها را در آن برگزار می کند ، دادم و آنجا نشستم و از داخل تماشا می کردم. خوب ، همه چیز آرام و معمول بود.
در اینجا چند کتاب و CD وجود دارد که آنها توزیع می کنند. در مورد مدیتیشن وجود دارد.
سپس افراد زیادی برای مراقبه آمدند. مانو من را گرفت و سریع ستون فقراتم را عقب انداخت ، زیرا وقتی همه نشسته بودند از او شکایت کردم. افراد از سن و جنس مختلف کافی ، خوب هستند. جو خوب و مثبتی است. همه به صورت نیم دایره روی بالشتک ها نشستند و به سخنان خردمندانه مانو گوش فرا دادند. او در مورد چیزهای کاملاً معمولی صحبت کرد. اینکه افراد درونشان نسبت به گذشته ، والدین و غیره خشم و کینه دارند و به همین دلیل همه مشکلات زندگی آنهاست. و دوباره ، برای خلاص شدن از شر همه مشکلات ، باید مراقبه های پویایی انجام دهید و منفی خود را در آنها بیرون بریزید و درست غذا بخورید. و همه خوشحال خواهند شد!) و به صورت دوره ای نشان دادیم و همه مراقبه ها را با هم انجام دادیم. خوب ، اگر کسی علاقه مند است ، ببینید در اینترنت پر از اطلاعات مراقبه اوشو چیست. در اصل - جیغ ، ترسو ، رقص ، سپس یخ زدن. و بیشتر آغوش به طور کلی ، از خارج به نظر می رسد یک فرقه معمولی است)) Chesslovo ، من کاملاً کسانی را درک می کنم که از این ترس دارند و آن را چیزی فرقه ای می دانند و غیره. اما آنچه فرقه است ، یک مفهوم سست است. هیچ چیز مخربی در آنجا اتفاق نمی افتد. مردم به اندازه کافی و بدون تعصب رفتار می کنند. روان درمانگران به چنین سمینارهایی می آیند ... و به طور كلی ، در روان درمانی كلاسیك ، بدون تردید ، روشهای مشابهی برای از بین بردن عصبانیت وجود دارد ، فقط بدون آمیختن عناصر معنوی و انرژی.
من شخصاً احساس یکرنگی با بسیاری از افراد را دوست داشتم. اینکه همه باز بودند و از خود خجالت نمی کشیدند ، آغوشهای بی گناه و نگاهی به چشمان یکدیگر ، لبخندهای صادقانه - این شیرین است و واقعاً انرژی زا است. و همچنین فریاد کشیدن از گلو پر با دسته ای از افراد نیز سرگرم کننده است ، این به ندرت انجام می شود.
نتیجه گیری من این است:
من بیهوده نرفتم - فهمیدم چه می خواهم ، دیدم ، فهمیدم. من فهمیدم که همه جا همه جا یکسان است ، و بالا رفتن از جایی ، جستجوی چیزی ، نفوذ به چیزی یا ترک آن منطقی نیست. فهمیدم که همه چیز آسان تر از توبه است. که هنوز هیچ کس به چیز جدیدی نرسیده است و مدت هاست که همه حقایق بیان شده است - شما آن را می گیرید و می خوانید. می توانید بگویید که این واضح است)) خوب ، پس تحصیل در مدرسه منطقی نیست - زیرا طبیعت واضح است) ، با این وجود ، برای رسیدن به چیزی با ذهن و احساس ، برخی از دانش ها و درس های زندگی لازم است ، این یکی از آنها بود
مراقبه های پویا به روش خود خوب و مفید است ، برای افرادی که در داخل بدن بسیار فشرده شده اند ، که جرات کافی ندارند و ترس و ناامیدی دارند - فریاد زدن در بالش ، لرزش و بیرون آمدن هوا - و نه از نزدیکترین بستگان آنها بسیار مفید است ، در غیر این صورت تأثیر منفی بر روی اعصاب و سلامتی انجام آن در گروه بیشتر از خانه سرگرم کننده است اما هنوز برای خودتان مفید است.
درست غذا خوردن ، عدم نوشیدن مشروبات الکلی و سیگار نکشیدن - همه خوب می دانند.
بنابراین همه چیز در دست خود مردم است و هر نوع مسئولیتی را به نوع دایی های سخت و خردمند اختصاص می دهد - نیازی نیست ، آنها همه چیز را درست می گویند - اما به هر حال همه ما این را می دانیم.
نکته اصلی این است که تنبل نباشید ، از عشق ورزیدن به خانواده و دوستان خود نترسید. توهین ها را ببخشید - و همه چیز درست خواهد شد)

مردی که همه دنیا را در آغوش می کشد

ویت مانو درخشان و آفتابی به عنوان یک روانشناس در سال 2012 محبوبیت زیادی در روسیه پیدا کرد ، زمانی که در آن شرکت کرد و فینالیست فصل سیزدهم پروژه تلویزیونی "نبرد روانشناسی" شد.

او از این نظر که به ارواح و جادو اعتقاد نداشت ، مراسم مرموزی انجام نمی داد و از هیچ چیز جادویی استفاده نمی کرد ، با دیگر شرکت کنندگان تفاوت زیادی داشت. اما او قادر است به مخفی ترین گوشه های روح انسان نگاه کند ، تا ماهیت اصلی او را بشناسد و بهبود یابد. با گرما و در آغوش گرفتن شفا دهید ...

Veet Mano در 24 مارس 1956 در ایالات متحده آمریکا (Ferndale ، میشیگان ، ایالات متحده آمریکا) متولد شد. پدر و مادرش نام او را گلن گذاشتند. وی کوچکترین فرزند از 4 فرزند بود. هیچ سازگاری بین والدین در خانواده وجود نداشت و به زودی آنها طلاق گرفتند ، بچه ها نزد پدرشان ماندند. کوچکترین گلن روزهای سختی را پشت سر گذاشت ، برادران و خواهر بزرگتر او را رنجاندند. پسر بچه وقت زیادی را بیرون از خانه گذراند و با دوستانش در طبیعت در یک چادر زندگی کرد. او اغلب خودش بود. من در مدرسه تکالیف خود را انجام ندادم ، زود شروع به کسب درآمد کردم. این به او آزادی داد و مسئولیت پذیری را به او آموخت.

از همان کودکی مانو عاشق حیات وحش بود و احساس می کرد بخشی از آن است. او اغلب با دوستان خود با دوچرخه به دریاچه می رفت ، در باغ کار می کرد ، یا فقط برای مدت طولانی و طولانی می دوید. این فعالیت ها به او الهام بخشید و به او کمک کرد تا از فضای خانه فرار کند. در دبیرستان ، او یکی از اعضای تیم ورزشی بود ، مسافت زیادی را می دوید و اغلب قهرمان می شد. برخلاف همسالانش ، او به هیچ وجه الکل نمی نوشید ، زیرا معنی آن را نمی دید. او سفرهای زیادی به آمریکا داشت. او جوانی را به عنوان زمان آزادی یادآوری می کند.

در دانشگاه ، مانو در رشته اکولوژی تحصیل کرد و به دویدن ادامه داد. تحصیل برای او آسان بود ، زیرا برایش جالب بود. او عمداً می خواست از محیط زیست مراقبت کند. بنابراین ، او با خوشحالی در پارک های ملی ایالات متحده کار کرد. در همان زمان ، او به کار داخلی مشغول بود ، و بدنبال خود و مسیر خود می گشت. در این زمان ، او با افراد مختلفی آشنا شد که برای او معلم شدند ، کتاب خواندند. مدتی در میان قبایل مختلف هند زندگی کرد. آنها نام جدیدی به آن دادند ، Chewassa ، که به معنی "ابرهای بسیار بلند در آسمان" است. کارلوس کاستاندا ماجراجویی جالبی برای او بود. اوشو دنیای جدیدی را برای او گشود - دنیای عشق و هماهنگی.

مراقبه های اوشو هوشیاری را بیدار می کند

مانو برای اولین بار در دانشگاه با مراقبه آشنا شد و اولین آزمایشات او فقط باعث خواب آلودگی شد. در اواخر دهه 70. یکی از دوستانش به او توصیه کرد که به راجنش برود () و او شروع به خواندن کتابهایش کرد. و سرانجام در سال 1978 به هند رفت تا شخصاً با اوشو ملاقات کند. در طی سه ماهی که در کنار مربی گرو گذراند ، وی آموزشهای زیادی را در مورد چگونگی تخلیه احساسات منفی ، کار با بدن و تنفس گذراند ، چندین برنامه مدیتیشن درمانی ، مفاهیمی مانند "ذهن ناخودآگاه" و "مراقبه پویا" برای او باز شد. مانو توانست قدرت عظیمی از عشق را که زندگی آینده او را تغییر داد ، در خود آشکار کند. او راه یک ساناسین را انتخاب کرد ، زندگی مادی را رها کرد و بر زندگی معنوی تمرکز کرد. اوشو نام جدیدی به او داد - ویت مانو (ویت - "بالا ، بیرون ، فراتر" و مانو - "ذهن ، ذهن") و عنوان افتخاری سوامی ، که به معنای "خودکنترلی" یا "عاری از احساس" است.

همراه با نام جدید ، عادت ها و توانایی های جدیدی به زندگی او وارد شد. بنابراین ، او به یاد می آورد که از کودکی به شیرینی بسیار علاقه داشت و پس از مراسم این آرزو از بین رفت و دیگر بر او تسلط نداشت. او عادتهای غذایی سنتی را کاملا کنار گذاشته و بیش از 35 سال گیاهخوار بوده است.

"وقتی در خود و زندگی خود فرو می روید ، این یک احساس شگفت انگیز است. این هم رشد است و هم شادی ، و ماجراجویی ، و یک چالش برای خودش است. "

اوشو انرژی زیادی داشت. و افرادی که در کنار او بودند او را احساس کردند ، احساس خوشبختی کردند. این یک تجربه بسیار هیجان انگیز بود که هزاران انسان خوشبختی را در اطراف خود می دیدم که زندگی و کار را آموختند و عشق را به لحظه های زندگی خود وارد کردند. دنیای تحول اوشو ، تمرین مدیتیشن و آگاهی - منجر به رشد فوق العاده ویت مانو شد. و توسعه متوقف نمی شود. او به عنوان یک داوطلب به پونا می آید: هر بار بیدار کردن انرژی زندگی در اطراف ، به نقاشی ساختمان ، تعمیر سقف ها ، ماساژ درمانی ، توسعه برنامه ها ، انجام جلسات فردی و هر کاری که لازم باشد انجام می دهد.

مانو در طول کار درونی خود متوجه شد که احساسات جدیدی دارد ، تجربیات غیرمعمول. در موقعیت های اضطراری ، گویی نیروهای ویژه به وجود آمده اند ، او بسیج می شود و همیشه راهی برای حل ، راه حل جدید پیدا می کند. یک بار کمک کرد تا از عواقب ناراحت کننده ملاقات خرس در آلاسکا توسط یک خرس جلوگیری شود. او خطر را پیش بینی کرد و شرایط را تغییر داد تا از آنها جلوگیری کند. من به سرعت چیزهای درست را پیدا کردم.

"من در این زندگی خوش شانس بودم! من از اینکه در دنیای مراقبه اوشو زندگی می کنم بسیار خوشحالم - و این برای من به معنای داشتن انرژی زیاد است. مردم می پرسند چرا خسته نمی شوم ، این همه انرژی را از کجا آورده ام. اما وقتی کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم ، وقتی مراقبه را وارد زندگی خود کنیم ، مطمئناً انرژی زیادی خواهیم داشت! ما همیشه با انجام مراقبه های فعال اوشو این نتیجه را می گیریم. "

سمینارهای ویت مانو

اکنون زندگی ویت مانو از مسافرت ها و پروازهای مداوم تشکیل شده است. او از بسیاری از نقاط جهان بازدید کرد و در همه جا مورد استقبال قرار گرفته و در همه جا مورد استقبال قرار می گیرد. هر سمینار مانو آمیزه ای از درد و شادی است ، هنگامی که فرد با تجربیات منفی خود از خشم ، عصبانیت ، غم ، تحریک ، اندوه ، کینه ، نفرت روبرو می شود و از طریق مراقبه از آنها آزاد می شود. شادی ، خوشبختی و عشق به جای آنها می آید. مانو اشاره می کند که چگونه افراد مختلف در کشورهای مختلف زندگی می کنند ، چقدر فرهنگ و تصورات آنها متفاوت است ، اما در کلاس های او مردم به همان اندازه تغییر شکل می دهند. آگاهی بیشتر در زندگی آنها ظاهر می شود ، جسم و روح آنها بهبود می یابند ، روابط روشن تر می شوند ، آنها انرژی خلاق زیادی را در درون خود احساس می کنند.

"یکی از مهمترین درخواستهای افراد مدرن تعادل عاطفی است: چگونه یاد بگیریم احساسات خود را بشناسیم و ابراز کنیم ، احساسات متناقض را آشتی دهیم ، استرس جمع نکنیم ، در کار ، خانه و در همه موقعیتهای زندگی که هر روز ما را به چالش می کشند با دقت و م effectivelyثرتری رفتار کنیم؟

دستور العمل های زیادی وجود دارد ، اما من داستان پدر عارف بزرگ روسی را خیلی دوست دارم. کمی قبل از مرگ او از پسرش خواست که به او یک قول بدهد: وقتی واقعاً از شخصی عصبانی یا آزرده شد ، بگذارید 24 ساعت قبل از جواب دادن صبر کند. نکته این است که در این ساعت ها اوضاع وقت خواهد داشت تا در روح "پردازش" شود و واکنشی عجولانه یا نامناسب برانگیزد ، که بعداً فرد به تلخی پشیمان خواهد شد. این خردمندی بارها در موقعیت های مختلف به من کمک کرده است - به هر حال ، در زندگی ما اغلب کورکورانه احساسات را بر روی یکدیگر پاره می کنیم ، که عمیقا به رابطه با افراد اطرافمان آسیب می رساند.

در عین حال ، نه تنها روحیه ، بلکه وضعیت جسمی فرد نیز رنج می برد. یکی نزدیک به دیگری است. من به یاد می آورم که اوشو چگونه گفت که بسیاری از مشکلات در بدن فیزیکی ما از سطح بدن درونی و پرانرژی آغاز می شود. تجربه من صحت سخنان وی را تأیید می کند. به مدت 30 سال تعدادی از تکنیک های بهبودی را مطالعه و تمرین کردم. یکی از آنها کار عمیق بدن و تسکین استرس از پشت و گردن است. بسیاری از افراد هم با مشکلات اخیر و هم با مشکلات طولانی مدت روبرو هستند. من می توانم با کار کردن و از بین بردن بلوک ها ، ازدحام ، درد یا سفتی پشت به آنها کمک کنم. »(از مصاحبه ای برای مجله TOTOGI ، شماره 52 ، 22 دسامبر 2008).

ایده سفر به روسیه برای اولین بار در سال 1980 در مانو مطرح شد ، زمانی که وی در آلاسکا کار می کرد. اما پس از آن آسان نبود. جلسه بعدی با روس ها در اشرم اوشو برگزار شد ، وی روسیه را ویژه در مسئله تکامل انسان می دانست و عاشق ادبیات روسیه بود. بنابراین در هند او دوستان روسی زیادی پیدا کرد. و در سال 1999 ، در آغاز دو قرن ، ویت مانو برای اولین بار به روسیه آمد تا سمینارهای خود را در اینجا برگزار کند. او اولین سمینار بین المللی خود را در سن پترزبورگ برگزار کرد ، سپس در آنجا پرم و کراسنویارسک حضور داشتند. مانو طبیعت و مردم ما را دوست دارد ، بنابراین اخیراً او وقت زیادی را در روسیه می گذراند. پس از شرکت در "نبرد روانشناسی" ، تعداد افرادی که مایل به شرکت در آموزشهای وی هستند ، به میزان قابل توجهی افزایش یافته است.

در اینجا می توانید فصل سیزدهم نمایش را بصورت آنلاین تماشا کنید مبارزه با خارج از حس... لیست شرکت کنندگان در فصل 13 و شرح کلیه قسمت ها در زیر ویدئو است.

انتخاب سری:
سری 1 سری 2 سری 3 سری 4 سری 5 سری 6 سری 7 سری 7 سری 8 سری 9 سری 10 سری 11 سری 12 سری 12- سری i سری 14 سری 15 سری شانزدهم سری هفدهم سری هجدهم سری نوزدهم سری 20 سری بیست و یکم سری 22 شماره 22 شماره ویژه 2 ویژه ویژه 3 ویژه ویژه ویژه نامه 4 ویژه 5 ویژه ویژه 6 ویژه ویژه 7 ویژه ویژه 8 ویژه نامه

13 نفر در جنگ سیزدهم روانشناسی شرکت کردند:


  • رودنور ولز را می پرستد ، به همین دلیل نام مستعار خود را در این پروژه دریافت کرد. اصالتاً اهل ژوکوفسکی است. سایت رسمی http: //dmitriyvolkhov.rf/

  • در اصل از نووسیبیرسک ، تاریخ تولد 04/08/1968. به گفته نزدیکان وی ، او قوی ترین جادوگر در سیبری است. او دارای سه پسر ، همچنین دارای توانایی های قوی و یک شوهر راننده است. تنها وب سایت رسمی http://www.evgolunova.ru
  • سوامی ویت مانو
    یک آمریکایی ، دانشجوی اوشو راجنیش ، مشغول مراقبه است ، مدتهاست که سمینارهایی را برای رایج کردن آن برگزار می کند. در سالهای اخیر او بیشتر وقت خود را در روسیه گذرانده است. تنها وب سایت رسمی http://veetmanoprograms.com/

  • روشن بین از داغستان ، متولد ماخاچکالا. او روزنامه نگار در نقاط گرم بود. 2 دختر و یک پسر به دنیا می آورد. به دلیل توانایی در حدس زدن علائم زودیاک و حفر اشیای فلزی در بینندگان به یاد ماندنی شد. وب سایت رسمی http://www.fatimakhadueva.com

  • مخاطبان یک نقاش گچکار از اوکراین را بخاطر خودجوش بودن مشترک خود به خاطر آوردند.

  • الکسی در حال حاضر در فصل دوم نبرد شرکت می کند ، اولین فصل 10 بود. تاریخ تولد 01.22.1990. به عنوان عضو هیئت منصفه در نبردهای آنلاین شرکت می کند. صفحه Vkontakte https://vk.com/id587157

  • یک جادوگر ، اصالتاً مصری ، و به طور دائم در روسیه ، در سن پترزبورگ اقامت دارد. تاریخ تولد 12.11.1976.

  • منشی و دانشجوی سابق ویکتوریا سوبوتا از فصل 11. او به همراه او سمینارهایی را برگزار کرد و در فیلمبرداری برنامه های تلویزیونی شرکت کرد. متولد 12.07.1990. صفحه Vkontakte https://vk.com/id2176044

  • وی در تاجیکستان متولد شد ، اما در حال حاضر در سن پترزبورگ زندگی می کند. او با کمک فریم های dowsing مشغول جستجو است ، عاشق طالع بینی است. در این پروژه ، او از نظر نور خیلی مطلوب نشان داده نشد ، اگرچه در حاشیه او به عنوان یکی از شرکت کنندگان توانمند مورد بحث قرار گرفت.

  • روشن بین و تارولوژیست از ایروان. وی متاهل و دارای دو فرزند است. پیش از این در فصل 8 نبرد اوکراین شرکت کرده بود.

  • در زمان شروع فیلمبرداری ، زنیا فقط 13 ساله بود ، اگرچه خیلی زود 14 ساله شد - تاریخ تولد او 20 مه 1998 بود. در این برنامه او به عنوان یک نیل قرار گرفت. اصالتاً اهل کوتلنیکی در منطقه مسکو است.

  • کارگر انبار تخم مرغ از Taganrog. او اعتماد فوق العاده ای به توانایی های خود نشان داد ، که به دلیل آن در لیست شرکت کنندگان قرار گرفت.

  • شمن میراث ، زندگی و شیوه های باستانی در سن پترزبورگ.

شماره 1

2012/08/03: در این قسمت همه چیز استاندارد است - یک صفحه نمایش ، یک صندوق عقب (سردیوک و وولخوف با موفقیت از آن عبور کردند) و "آقا X" ، که توسط هنرمند معروف کوکسنوف بازی می شد. سپس - ارائه 12 شرکت کننده و ظاهر غیر منتظره سیزدهم - Lesha Pedin.

شماره 2

2012/10/8: در قسمت دوم دو آزمایش انجام شد - جستجوی مین در مسیرهای راه آهن (النا الیادزه آن را به بهترین وجه عبور داد) و قتل یک دختر (در اینجا ویت مانو بهترین نشان داده شد). و در پایان ، بشارو این کار را خارج از رقابت داد - پیدا کردن یک لیوان ودکا. مصطفی باشاروا در اینجا چشمک زد.

شماره 3

2012/8/17: جستجوی یک زن متاهل در میان افراد غیرمجاز ، بحث در مورد تاج تجرد ، شاهکاری از والنتینا سردیوک - "تاج تجرد بر روی مریم مقدس بود" و وظیفه ای در مورد تماس با شماره های نامشخص ، که به عنوان تماس های جهان دیگر تعبیر می شد. ترک پروژه میخائیل نوسکی.

نسخه 4

08.24.1012: شرکت کنندگان به دنبال گنج در کف دریاچه هستند ، اما فقط النا گولونوا پیدا می کند. تنها تکلیف در انتشار.

نسخه 5

2012/8/31: تعیین تکلیف با قاتل ، جایی که سرهنگ استفانیکا بیشترین شوک را از فاطیما گرفت و عزیمت عجیب مرد جوان از خانه ، که طبق نقشه ، قرار بود توسط ارواح توضیح داده شود ، اما به روشهای مختلف توضیح داده شد. لیودمیلا داویدنکو مورد علاقه همه نمایش را ترک می کند.

نسخه 6

2012/09/09: در اولین کار ، یک سنگ استخراج شده از آوار اتاق گاز در آشویتس به شرکت کنندگان پیشنهاد شد. این پارچه با پارچه پوشانده شده بود ، اما به شرکت کنندگان گفته شد که این سنگ یک سنگ است و از آنها خواسته شد تا در مورد آن بگویند. دیما وولخوف احساس چاه یا شافت کرد. فاطمه ظاهر شی و صاحب آن را به خوبی توصیف کرد. النا گولونوا ورا سوتنیکووا و گروه فیلمبرداری را ترساند و گفت که نباید چنین سنگی را لمس کرد. مصطفی سنگی با خواص مفید دید. لنا الیادزه یک اثر باستانی و پانیان ، ایکایوا و سردیوک - یکی از قرون وسطایی را شکار کردند. پاسخ لشا پدین دشوار بود. کسنیا راجیکووا نسخه منحصر به فردی را ارائه داد - این سنگ در دریا پیدا شد ، اما از جنگل است. دستان ویت مانو از روی پارچه شروع به لرزیدن کرد و Sotnikova حتی دود را از آنها می دید. و وظیفه دوم آتش سوزی مرموزی در آپارتمان بود که تجهیزات با ارزش از آن ناپدید شدند. کسنیا راجیکوا پروژه را ترک می کند.

نسخه 7

2012/09/14: زوج معروف - دختری که در 11 سالگی مادر شد و شوهرش قهرمانان اولین کار هستند. وظیفه دوم این است که "زنده و مرده" را توسط عکس شناسایی کنید و دلیل قانع کننده ای برای مرگ سه پسر از دهکده سایانوگورسک در خاکاسیا ذکر کنید. ویت مانو با قانع کننده تر از دیگران ، در اینجا نشان داده شد ، و همه چیز را برای الکل نوشت. گابریل پانیان نبرد را ترک کرد.

نسخه 8

1391/09/21: اولین کار یافتن یک جعبه خالی بدون مار است. پیدا شده توسط: ولوخوف ، مصطفی و تاتیانا ایکایوا با استفاده از قاب. فاطمه با مار به جعبه اشاره کرد و آن را از دم بیرون کشید. سوامی ویت مانو جعبه ها را با پشت بدنش اسکن کرد و قبرهای انتخابی را انتخاب کرد. Lesha Pedin ، Lena Eliadze و یک نقاش-گچکار یک مار مار مار مار (مار مار مار مارک) را انتخاب کردند. گولونوا مار شیری را انتخاب کرد.
در وظیفه دوم ، شرکت کنندگان با دختر اولیا بوژنووا (بازنوا) ملاقات کردند. ساعت او باید بی اشتهایی تشخیص داده شود. فاطمه مدیریت نکرد ، فقط جنسیت را تعیین کرد. وولخوف به همان راه رفت و وقتی قهرمان کار را دید ، شوکه شد. Golunova وجود بیماری را تعیین کرد و مراسم را انجام داد. Lesha Pedin ، Mustafa ، Serdyuk ، Ikaeva ، Lena Eliadze - این شرکت کنندگان اظهار داشتند که صاحب ساعت مرد است. ویت مانو کار را در حدود سطح Golunova انجام داد ، اما بعد از سخنرانی او نحوه غذا خوردن اولیا به ما نشان داده شد.
و در سال 2013 ، در یک برنامه در کانال تلویزیونی Rossiya ، اطلاعاتی در مورد بهبود اولیا به لطف کمک فاطیما وجود داشت. مشخص نیست که آیا چنین است ، یا اینکه آیا پزشکان مسکو واقعاً به اولگا کمک کرده اند.

پاکت سفید شامل Swami Vit Mano است ، اما پاکت سیاه در این تور نبود.

نسخه 9

2012/09/28: روانشناسی در کاخ یوسوپوف. تحقیقات در مورد مرگ یک پسر جوان در یک ساختمان متروکه. تاتیانا ایکایوا نمایش را ترک می کند.

شماره 10

2012/10/05: جستجوی یک فرد نوشیدنی (که بعداً ، چند ماه پس از پخش ، اظهار داشت که وی به طور کلی مشروب نیست). سرفه وولخوف و نوعی کاتارسیس از ویت مانو. وظیفه دوم یافتن محل قتل دختر است.

نسخه 11

10/12/2012: رقص قوهای کوچک (بهترین - Lesha Pedin) و مکانی مرموز با اشباح. عزیمت از نمایش النا الیادزه.

شماره 12

2012/10/19: ضربان قلب روما ژوکوف و مرگ مرموز مردی از آلماتی یا قتل است یا خودکشی.

نسخه 13

2012/10/26: اولین کار مکالمه با سایه لنا تمنیکووا از گروه "نقره ای" است. مورد دوم داستان دیگری در مورد شبح در خانواده است. بیرون راندن مصطفی ، که با احتیاط برای پاکت سیاه ظاهر نمی شد.

نسخه 14

2012/11/11: تشخیص سه مهمان - یک کر لال ، یک ترانوستیت و یک زن باردار. آزمایش دوم یک تصادف مرموز است. الکسی پدین از نبرد حذف می شود.

نسخه 15

11/09/2012: انتشار در مورد گذرگاه دیاتلوف. علی رغم جدی بودن فاجعه ، انتشار این فیلم به لطف شوخ طبعی مهمان دعوت شده بسیار خنده دار به نظر می رسید. هیچ کس در این قسمت ترک تحصیل نکرد.

نسخه 16

2012/11/16: "بازوی الماس" با جواهرات باندپیچی شده و عکس یک شبح روی صفحه تلویزیون.

نسخه 17

11/23/2012: ایرینا دوبسووا پشت سر خود. یک نقطه عجیب زیر چشم یک مدل مد. ترک پروژه والنتینا سردیوک.

شماره 18

2012/11/30: نگاهی به خالکوبی و مرگ مرموز چندین خواستگار دختر.

نسخه 19

12/07/2012: اتاق مایاکوفسکی. مرگ مرموز سویتا الكسیوا (پولیانسكایا) از آستاراخان.

نسخه 20

12/14/2012: حدس زدن عادت های بد مهمانان. آپارتمان دیگری با ارواح.

شماره 21

2012/12/21: اولین کار فینال ها یافتن دختری در خانه ای متروکه است. وولخوف و گلونوا موفق بودند.

وظیفه دوم - تعیین "زنده و مرده" با هفت عکس ، و در طول راه تلاش برای حدس زدن دلایل.


2020
polyester.ru - مجله ای برای دختران و زنان