04.09.2020

این واقعیت که Xerxes معروف شد. تاریخ نظامی: Xerxes - ارتش تهاجم فارسی. آماده سازی و کمپین برای یونان



مشارکت در جنگ: تهاجم به یونان. جنگ های بین المللی جنگ با ساکام.
مشارکت در جنگ: fermopiles. سالامین

(Xerxes من از ایران) پادشاه ایرانی از سلسله احمدین، پسر داریوش من

خشایار شاه پسر داریوش من و آتاوزا بود کیرا بزرگ است، اولین پادشاه قدرت های achemenid. داریوش من، که در نهایت شش پسر دیگر داشت، شاید به این ترتیب، شاید بر مبلامه ای که او برای اولین بار به دنیا آمد، وقتی که داریوش پادشاه شد (522) متولد شد. در 486 پیش از میلاد. داریوش اول، آماده شدن یک کمپین جدید علیه یونان و قصد سرکوب قیام در مصر، در سن شصت سال سن 6 سالگی فوت کرد. در ماه نوامبر، Xerxes تاج و تخت صعود کرد

در سال های اول هیئت مدیره آن خشایار شاه این مجبور شد تا قدرت خود را تقویت کند و اول از همه، وفاداری خود را به اصول اخلاقی و اخلاقی اعلام کرد که قبلا توسط پدر بزرگش فرموله شده بود. در 484 پیش از میلاد. پادشاه بی رحمانه قیام را سرکوب کرد مصر و در آینده، آن را با این کشور به عنوان یک استان فتح شده بود. قیام بعدی (تابستان 484) در بابل رخ داد، ممکن بود آن را تنها تا ماه مارس 481 قبل از میلاد سرکوب کنید. e پس از اتخاذ شهر با تقویت طوفان و دیوارهای شهر بابل شکسته شد، پناهگاه اصلی شهر به دست آمد، اکثر کشیش ها از بین رفته بودند، و مهمترین مجسمه طلایی از خدای بزرگ، Marduk به Persepol گرفته شد و احتمالا به سکه ها رها شد این کمی است بابل به یکی از ساتراپی مردانه، پایتخت پادشاهی بابلی، به طور رسمی به طور جداگانه و بخشی از امپراتوری فارسی محسوب می شود، اهمیت سیاسی خود را از دست داد.

در 483 پیش از میلاد. خشایار شاه به طور رسمی فرماندهی تمام آمادگی های لازم برای مبارزات انتخاباتی را در یونانیان فرمان داد. که ناوگان قربانی یک طوفان نمی شود، همانطور که در 492 قبل از میلاد اتفاق افتاد Cape Athos، تصمیم گرفت از طریق کانال از طریق تجربه شنی در بخش شرقی شبه جزیره Halkidika شکست بخورد. در Gellesponte، Abidos، دو پل Pontoon حدود 1300 متر طول ساخته شده است. همه این آثار حدود سه سال طول کشید. علاوه بر این، تأمین مالی برداشت شد و انبارها در کنار ساحل تراکیه و مقدونیه مرتب شدند. این شرکت در 481 سال قبل از میلاد آغاز شد، زمانی که ارتش گراند فارسی، که شخصا توسط شاه بزرگ رهبری شد، از کاپادوکیا بیرون آمد و از طریق گالس خرد شد، از طریق لیدیا و فریگا به گلزنی وارد شد. با این حال، طوفان بعدی هر دو پل را نابود کرد و خشمگین شد خشایار شاهاو دستور داد تا دریای چرخشی را بکشد و سپس در آب خود غوطه ور شود. در بهار 480 پیش از میلاد. ارتش ایران، از طریق تنگه، بدون هیچ گونه مقاومت، از طریق Frakia، مقدونیه و فسفندی حرکت کرد. در فارمپیل اوت 11، 480 پیش از میلاد. یونانیان و ایرانی ها برای اولین بار در زمین ملاقات کردند، در حالی که چندین جنگ در حال حاضر به دریا (Cape Artemisius) اتفاق افتاده بود. این جنگ ها نشان داد که Xerks را نشان می دهد که به راحتی یونانیان را تسخیر نمی کند. جنگ های زیر - در سالامین, ابله و مبلغ پرداختی Persians Persians را مجبور به رها کردن برنامه های خود برای تسخیر یونان. او خودش، Xers، پس از نبرد سالامین، مجبور شد به شدت به شرق برود، زیرا قیام جدید در بابل شکسته شد.

دوره سلطنت خشایار شاه پس از آنکه شرکت یونان خیلی بدتر شناخته شده است. یونانیان که ایده های آزادسازی مالایا آسیا را بازپرداخت نکردند، همچنان به گسترش منطقه خصومت ها ادامه دادند، اما درگیری ها بین شرکت کنندگان اصلی در اسپارتا و آتن آغاز شد، بنابراین ایرانیان نفس کشیدند. برندگان اخیرا فارسی - آتن منگنز هر دو اسپارتین پابسانی - معلوم شد که در اپال حضور داشت و شروع به همکاری پر جنب و جوش با ساتراپی کرد خشایار شاه. Themistokle موفق به فرار از ایرانیان شد، و پسامانی، متهم به خیانت، به اعدام محکوم شد و از گرسنگی در یکی از محله ها جان خود را از دست داد. اقدامات نظامی در غرب امپراتوری فارسی با موفقیت های مختلف انجام شد، اما در شرق خشایار شاه یک سیاست را به عنوان یک سیاست به پایان رساند: بنابراین، برای اولین بار، قبیله ساکیان داووف، که به شرق دریای خزر ساکن شده بود، فتح شد. با یک کپی، ساخت و ساز در مقیاس بزرگ در کاشت، Persepola، Vane و در مکان های دیگر وجود دارد. با وجود موفقیت های خارجی، موقعیت تزار فارسی دوام نبود و در 465 سال قبل از میلاد. خشایار شاه، نه بدون موقعیت پسر جوان او Artaxerks، توسط Enun Asphamitra و فرمانده گارد تساوی Artaban کشته شد. به زودی پسران باقی مانده Xerx کشته شدند و پادشاه بزرگ بزرگ شد artaxerx I..

Herodotus "تاریخچه":

"7.40 پیش از نیروهای فارسی، مکالمات و حیوانات بسته بود. سپس مسافران ملل مختلف را دنبال کرد، اما توده های ناسازگار. هنگامی که نیمی از این گرده ها توانستند عبور کنند، سپس شکاف شکل گرفت و جاده ها برای مدت زمان طولانی خالی بود.

پادشاه پیش از 1000 نفر از سواران فارسی را انتخاب کرد، 1000 مهاجم پشت سر گذاشتند (همچنین انتخاب شدند) با اسپیرز به زمین تبدیل شد. سپس 10 اسب به اصطلاح به اصطلاح Nissky اسب ها در مجموعه لوکس وجود داشت. یادداشت ها این اسب ها به همین دلیل نامیده می شود. دشت گسترده ای در موزه ها به نام Nise وجود دارد. در این ساده و پرورش چنین اسب های بزرگ. برای این 10 اسب، ارابه مقدس زئوس نقل مکان کرد، که توسط 8 اسب سفید خوش شانس بود. پشت اسب خود را به دنبال پا پا، نگه داشتن اولتراسوند در دست، از آنجا که هیچ یک از مردم نمی توانند از صعود از این ارابه صعود کنند. پشت این ارابه، Xerxes خود را بر روی یک ارابه برداشت شده توسط اسب های اخطار رانندگی کرد. در کنار پادشاه، پاتراماف نامگذاری شد، پسر ایتان ایرانی.

7.41 ... پشت پادشاه به دنبال 1000 قاشق مرباخوری، شجاع ترین و نجیب ترین ایرانیان، توسط سفارشی نگه داشتن یک اسپیرز. سپس 1000 نفر دیگر از سواران فارسی انتخاب شدند و پس از آنکه سواران 10،000 سرباز پیاده روی را از بقیه ایرانیان انتخاب کردند. از این تعداد، 1000 نفر در انتهای پایین صف ها، سیب انار طلا بودند. این جنگجویان بقیه حلقه را احاطه کرده اند. در 9000 سرباز که در وسط رفتند، سیب های انار نقره ای [در انتهای پایین نسخه] بودند. سیب های انار طلا نیز وجود داشت و Spearmen با اسپیرز به زمین تبدیل شد. نزدیکترین بیست نفر از Xerxes سیب های طلایی [به جای نارنجک ها] بود. از طریق این 10،000، 10،000 سواره نظام فارسی دنبال شد. پشت اتصال دوباره شکاف در 2 مرحله تشکیل شد و در نهایت، تمام دیگر نوترویت ها راه می رفتند.

7.60 چقدر بزرگ بود تعداد از بین بردن هر یک از مردم، من نمی توانم برای اطمینان بگویم، زیرا هیچ کس در مورد آن اطلاع ندارد. مقدار کل نیروهای زمینی 1،700،000 نفر بود (بدون نظر). و محاسبه به شرح زیر صورت گرفته است: آنها به یک مکان 10،000 نفر رانده شدند و تا حد امکان نزدیک به یکدیگر، در اطراف خط قرار داشتند. رسیدن به یک ویژگی، اجازه دهید این 10،000 سرباز آزاد و یک حصار به یک مرد به یک توله سگ با ارتفاع. پس از آن، ده ها هزار نفر از هزاران نفر شروع به رانندگی کردند تا زمانی که هر کس محاسبه شود. سپس سربازان بر روی قبایل توزیع شدند.

هنرمند ریچارد اسکولینز.

7.61-88 ... افراد زیر در این کمپین شرکت کردند: اول از همه ایرانیان که لباس پوشیدند و مسلح بودند. آنها به اصطلاح تیارا بر روی سر خود (کلاه های نرم [FELT])، و بر روی بدن - Motley Chitons با آستین از مقیاس های آهن مانند مقیاس های ماهیگیری. در پاهای Persians شلوار. به جای [Allensky]، آنها سپر های بافته شده بودند، که با تیرانداز آویزان شدند. آنها همچنین دارای یک اسپیر کوتاه، کمان های بزرگ با arrow رید بودند، و علاوه بر این، کرگدن در سمت راست حرکت از کمربند آویزان شد. رهبر آنها اوتان، پدر همسر Cerks Ammestord ....

... Midyans در مبارزات انتخاباتی از همان سلاح هستند، مانند ایرانیان (سلاح، در واقع، Midiy، و نه فارسی). رهبر Midyan Tigran از [جنس] از achemenides بود.

هنرمند ریچارد اسکولینز.

... Kissea نیز در سلاح های فارسی نیز پیاده روی بود، تنها به جای [احساس] موها، آنها میترا را پوشیدند. Anaf، پسر اوتان در رئیس Kissiyev ایستاد. همچنین، Girkans به فارسی مسلح شد. رئیس Megapan بود، پس از آن حاکم بابل بود.

Assyrians در پیاده روی کلاه ایمنی مس در سر، به طور خاص با یک نوع از روش به خوبی توضیح داده شده است. آنها سپر، اسپیرز و دزدان دریایی، شبیه به مصر داشتند، و علاوه بر این، پارچه های چوبی هنوز با ضربه های آهن و پوسته های کتانی بودند. الینا سوری ها و بربریان ها - آشوریان نامیده می شود. رهبر آنها Otap بود، پسر Arthue.

Bactrians کلاه بر روی سر خود را، بسیار مشابه با گوسفند، نیشکر Bactrian Bows و spears کوتاه بود. ساکی (قبیله اسکیتیان) بر روی سر خود را به بالا توربین های ایزوچکی پوشیده شده بود، به طوری که آنها مستقیما ایستاده بودند. آنها شلوار را پوشیدند و مسلمانان ساکسی و دندانه دار بودند. علاوه بر این، آنها Sagaris بیشتر - [دو طرفه] اسرار مبارزه. این قبیله (این بود، در واقع، اسکیتیان) به نام امیرژی ساکاس. Persians به دلیل تمام اسکیت ها Sakami نامیده می شود. Bactrians و Sakas به رهبری هیستا، پسر داریوش و اتلافا، دختر چیرا.

سرخپوستان مبارزات انتخاباتی را در لباس های پنبه و با نکات و فلش با راهنمایی های آهن ساخته اند. این حملات سرخپوستان بود. رئیس آنها فرنازفر، پسر آرتبات بود.

Arias با MiDiy Bows مسلح شد و بقیه جنگ افزار آنها Bactrian داشتند. در سر آریف، سیسامین، پسر گلکا ایستاده بود. پارافان، Chorasmia، Sogdians، Gandharia و Dadikov پیاده روی در همان سلاح به عنوان Bactrians رفت. سران آنها عبارت بودند از: پرافیان و خرگوشف - آرتاباس، پسر فرناک؛ Sogdians - Azan، پسر Artei؛ Gandariev و Dadikov - Artiffius، پسر Artabana.

خزر ها در پوست های بز و مسلح با کاسه های محلی خود از شمشیر های فارسی مسلح بودند. این جنگ آنها بود، و رئیس آنها Aromard، برادر Artiff بود. Saranesights به صراحت با لباس های نقاشی شده و چکمه به زانو زدند. لوقا و اسپیرز آنها تا حدودی داشتند. رهبر آنها Ferentdat، پسر مگاباز بود. این پیمان پوشیدن پوست بز، مسلح با کمان های محلی و daggers. در سر بسته ای ایستاده بود، پسر Ifamitra.

هنرمند ریچارد اسکولینز.

Ucy، Miki و پدران مسلح مانند پاکت ها بودند. کارفرمایان عبارت بودند از: Utesi - Arsamen، پسر داریوش؛ در جفت همان - Sirrometime، پسر ابااز. اعراب در بروناهای بلند و بسیار انتخاب شده لباس پوشیدند و پوشیدنی بسیار طولانی بود [انعطاف پذیر] در سمت راست. Ethies همچنین پوسته های نسیم و شیر را پوشانده است. پیاز ساقه نخل آنها دارای طول حداقل 4 آرنج بود. فلش ها کوچک هستند، رید، در انتهای به جای نوک آهن - سنگ تیز، که آنها سنگ را بر روی حلقه ها برای مهر و موم کاهش می دهد. علاوه بر این، آنها با تظاهرات از شاخ Antelope با تظاهرات، به شکل نوک اشاره کردند. آنها بودند و چنگال، از طریق مخروط های آهن و بسته بندی شده اند. راه رفتن به نبرد، آنها نیمی از بدن را با گچ رنگ آمیزی کردند، و دیگری - Surikov. در سر اعراب و اتیوپیانی که در جنوب مصر زندگی می کنند، یک آرسسام، پسر داریوش و هنرمند، دختر کیرا (داریوش او بیشتر از همه همسرانش را دوست داشت و دستور داد که تصویرش را از طلای تعقیب کند). بنابراین، رهبر اتیوپی ها در جنوب مصر زندگی می کنند و اعراب ARSAM بودند.

Esthios شرقی (دو قبیله اتیوپی در این کمپین شرکت کردند) به سرخپوستان متصل شدند. در ظاهر، آنها در هر چیزی متفاوت نیستند، اما تنها با زبان و مو. بنابراین، اتیوپیان شرقی موهای مستقیم دارند و لیبی بیشترین مو را در جهان دارد. مسلح شده با این استرهای آسیایی عمدتا در هند هستند، تنها در سر آنها پوستی اسب سواری را پوشانده اند، همراه با گوش ها و مان ها ساخته شده اند. Mane به جای سلطان خدمت کرده است و گوش های اسب سواری مستقیما به سر می برند. به جای سپرها، آنها آنها را به عنوان پوشش پوست حفره نگه داشتند. لیبیایی ها در لباس های چرمی با دارت که شهر آن را آتش زده بود، انجام داد. رهبر آنها ماساژینز، پسر اواریزا بود.

Pafuladers پیاده روی در کلاه ایمنی کوتاه، با سپر های کوچک و اسپیر کوچک؛ علاوه بر این، آنها هنوز دارت و دندانه دار بودند. پاهای آنها به چکمه های محلی نفوذ کرده و به وسط پاهای خود رسیده اند. لیگينگ، ماتيان، ماریانينا و سوری ها در همان راه سلاح قرار گرفتند. سوری ها Cappadocian نامیده می شوند. در رئیس Pafalalov و Matienov ایستاده Dot، پسر Megasidra؛ رئیس Marianderinov، Ligiev و سوریه Gobry، پسر داریوش و هنرمند بود. جنگنده های فریسیان کاملا شبیه به پافلولانا بود، و تنها تفاوت کمی داشت. به گفته مقدونی، در حالی که فریزایی ها با آنها در اروپا زندگی می کردند، آنها Brigins نامیده می شدند. و پس از جابجایی به آسیا، آنها نام خود را به Frigians به آسیا تغییر داده اند. ارمنستان، مهاجران از سرزمین فریگان، سلاح های فرشته داشتند. رئیس آن ها و دیگران ARTHM بود، ازدواج با دختر داریوش.

جنگنده رهبران تقریبا همانند الیینوف بود. رهبران در دوران قدیم Meohs نامیده می شوند و [نام فعلی آنها] از لیدا، پسر ATIS دریافت شده است. رمز و راز کلاه های محلی را بر روی سر خود قرار داد؛ اسلحه شامل سپر های کوچک و دارت با لبه سوزانده شده در آتش بود. اسرار - مهاجران از لیدیا، و به نام OLYMPS کوه، آنها نام Olympien نام دارند. رهبر رهبران و پلیس Artafrene، پسر Artafren بود، که همراه با Datisus به ماراتن حمله کرد. Thracians در پیاده روی سر آنها کلاه های روباه بود. بر روی بدن آنها Chitons، و بیش از - Burgers Motley. آنها سیم پیچ را از پوست های گوزن بر روی پاهای و زانوهایش داشتند. مسلح با آنها دارت، رزمندگان و دمنده های کوچک بود. پس از اسکان مجدد به آسیا، این قبیله نام Vifinsev را دریافت کرد، و قبل از آن، با توجه به کلمات خود، آنها خیابان ها نامیده شدند، همانطور که آنها در استرمون زندگی می کردند. همانطور که می گویند، ساکنان Tevkras و Miai آنها را از زیستگاه ها اخراج کردند.

هنرمند M.Shinin

رئیس Thracians آسیایی Bassak، پسر Artabana بود. [... Pisidians] پوشیدن سپرهای کوچک از پوست های بی نظیر بول. هر کس با یک اسکله شکار از کار لیسیان مسلح است، و در سر آنها کلاه ایمنی مس دارند؛ گوش های مرجع مس و شاخ ها به کلاه ایمنی متصل می شوند و از بالا - سلطان ها. پاهای آنها با ژندهای قرمز پیچیده شده اند.کابالی - قبیله مونی، که نام آن نیز لاسونیا است، مسلح به Kiliyki (من به شما خواهم گفت وقتی که من به جدایی های Cilician ادامه خواهم داد). میلاف دارای صخره های کوتاه و بارانی بود، چسباندن [بر روی شانه] دست و پنجه نرم. بعضی از آنها Lycian Bows و در کلاه ایمنی چرمی پوشیده بودند. همه این مردم توسط بارد، پسر هیستان رهبری شد. Moshov دارای کلاه ایمنی چوبی در سر بود؛ آنها سپر های کوچک و اسپیرز را با راهنمایی های طولانی پوشیده بودند. Tibars، MacRons و Mossici پیاده روی مسلح به عنوان Moshai. آنها ناظران آنها بودند: Moschov و Tibaren، Ariomard، پسر Daria و Parmars، دختر Merdis، نوه Kira؛ MacRons و Mossikov Artict، پسر هراسی، که در Gellesponte Satrap بود.

مریخ کلاه ایمنی بومی را بر روی سر گذاشت. تسلیحات آنها - سپر چرمی کوچک و دارت. یقه ها روی سر کلاه ایمنی چوبی بودند؛ آنها سپر های کوچک از پوست خام، spears کوتاه و، علاوه بر این، یک daggers دیگر بود. رئیس مریخ و کرخوف، Fagrandat، پسر Tempia ایستاده بود. Alarodies و Saspirea به عنوان کولفی مسلح شدند. معترضان آنها توده ها، پسر Sirromitra بودند.قبایل از جزایر دریای سرخ (دقیقا، از آن جزایر که در آن پادشاه به اصطلاح تبعید ها حل و فصل شد) لباس پوشیدند و مسلح به طور کامل در یک میدی. رهبر این جزایر جزیره، Mardont، پسر بغسی بود که دو سال بعد در سرپرست [ناوگان فارسی] درگذشت. این ملیت ها بر روی زمین جنگیدند و مسیر ارتش را ساختند.

... بنابراین، جنگسالاران این افراد با من ذکر شد. در سر آنها و کل نیروهای زمینی، Mardonius بودند، پسر گابری (که بعدها به Persians فرمان داد)؛ تیتاناتم، پسر آرتابانا، که شورای علیه کمپین را در الد ثبت نام کرد؛ Meratomener، پسر اوتانا (هر دو آنها - پسران برادران داریوش، پسر عموی خشایار شاه)؛ ماسسم، پسر داریوش و آتاسا؛ هراس، پسر آریازا و مگابیز، پسر Zopira. اینها سران تمام نیروهای زمینی بودند، به جز 10،000 ایرانی.

در سر این جدایی، 10،000 جنگجوی فارسی انتخاب شده، پسر، پسر گلکا ایستاده بود. این جدایی از ایرانیان "جاودانه" نامیده می شود، و به همین دلیل است. اگر کسی از مرگ رنج برده یا هشدار داده شود و او از این تعداد خارج شد، سپس [در جای خود] یکی دیگر را انتخاب کرد و [به دلیل اینکه در جدایی] همیشه 10،000 جنگجو بود - نه بیشتر و نه کمتر. از همه مردم، نظم نبرد ایرانیان بهترین بود، و آنها شجاع ترین بودند. دنده آنها مانند من قبلا گفتم، و علاوه بر این، آنها با بسیاری از جواهرات طلای لوکس ظاهر می شوند. آنها با چرخ دستی ها با همبستگی ها و بسیاری از بندگان در لباس های غنی همراه بودند. غذا برای آنها (به طور جداگانه از دیگر جنگجویان) در شتر ها و حیوانات بسته گرفته شد.

با این حال، در ارتباط [Xerxes]، نه همه ملل خدمت نمی کنند، بلکه تنها موارد زیر است: اول از همه ایرانیان. آنها همان سلاح را پوشیدند، مانند پیاده روی، اما تنها برخی از آنها مس داشتند، کار خود را بر روی سرشان تعقیب کردند. یک قبیله عشایری خاص به نام کالیپر وجود دارد. توسط مبدا و زبان یک ملیت ایرانی است، اما لباس های آنها نیمی از فارسی، نیمی از پیمان است. آنها 8000 نفر از سواران را نمایش دادند؛ برنز یا سلاح های آهن، با توجه به سفارشی، نه، به جز daggers. در عوض، آنها فقط Arcana را از کمربندها بافته شده اند. با این arcanes، آنها به جنگ می روند. آنها مانند این مبارزه می کنند: با دشمن بیرون می آیند، آنها از حلقه ها پرتاب می کنند و سپس به خودشان کشیدند که آنها گرفتار می شوند - اسب یا مرد. مردم در آرکان گرفتار شدند. در نبرد Calgrations در نزدیکی ایرانیان ایستاده بود.

هنرمند ریچارد اسکولینز.

سواران میانه مانند پیاده نظامشان و همچنین بوسیان مجهز بودند. سواران هندی همان تجهیزات را با رزمندگان پیاده روی کردند، اما آنها نه تنها بر روی اسب ها، بلکه همچنین بر روی ارابه ها، اسب ها، اسب ها و الاغ های وحشی رانندگی کردند. جنگنده سواران Bactrian همانند جنگجویان پیاده روی بود، همانطور که Caspis. و لیبیایی ها همان سلاح را با رزمندگان پیاده روی داشتند. همه این کشورها نیز بر روی ارابه رانندگی کرده اند. خزانه ها و گسل ها مسلح بودند و همچنین رزمندگان پیاده روی کردند. اعراب نیز همان سلاح را با رزمندگان پیاده روی داشتند، اما همه آنها بر روی شتر ها، بر سرعت اسب های غیر پایین تر سوار شدند.فقط به تنهایی این کشورها در ارتباط بودند. تعداد سواره نظام 80،000 سواران بود، شمارش شتر ها و ارابه ها. سواران [کشورهای دیگر] توسط اسکادران ساخته شده اند، عربی [سواران] اولین بار ایستاد. پس از همه، اسب ها نمیتوانند شتر ها را بسازند و اسب ها نمی ترسیدند، آنها پشت سر گذاشتند. سران سواره نظام ها، هارمفراس و تفارا، پسران Datisa بودند. سومین رئیس - فرنوس Zalemog و در سردا باقی مانده است.

پادشاه ایرانی Xerxes من یکی از معروف ترین شخصیت ها است تاریخ باستان بشر. در واقع، این حاکم بود که در نیمه اول قرن بیست و یکم نیروهای خود را به یونان هدایت کرد. این او بود که با Gopelites آتن در نبرد ماراتن مبارزه کرد و با اسپارتان ها به طور گسترده ای امروز در ادبیات و سینما محبوب ارتقا یافت

آغاز جنگ های ایرانی یونانی

ایران در ابتدای قرن V یک امپراطوری جوان بود، اما تهاجمی و در حال حاضر قدرتمند بود که زمان زیادی را برای تسخیر تعدادی از مردم شرقی داشت. به علاوه بر سرزمین های دیگر، پادشاه فارسی، داریوش همچنین برخی از مستعمرات یونان را در (قلمرو ترکیه مدرن) تسلط داد. در طول سالهای سلطنت ایرانی، از میان جمعیت یونان Satrapy فارسی - واحدهای ارضی اداری دولت ایرانی نامیده می شدند، اغلب قیام را مطرح کردند، اعتراض به دستورات جدید فاتحان شرقی. این کمک آتن با این مستعمرات در یکی از این قیام ها است و منجر به آغاز جنگ یونانی-فارسی شد.

نبرد ماراتن

اولین نبرد عمومی فرود آمریكا و سربازان یونان (آتنيان و پيپيزا) در نتيجه 490 سال قبل از ميلاتر بود. با تشکر از استعداد فرمانده یونانی Miltiad، که به طور صحیح از سیستم Goplites، Spears طولانی خود استفاده می کرد، و همچنین محل شیب دار (یونانی ها توسط Persians از شیب آزمایش شدند)، آتنی ها برنده شدند، متوقف کردن اولین حمله به ایرانیان به کشورشان. جالب توجه است، یک رشته ورزشی مدرن "ماراتن در حال اجرا" با این نبرد متصل است، که فاصله 42 کیلومتر است. این بسیار زیاد بود که یک پیام رسان عتیقه از جنگی به آتن فرار کرد تا پیروزی هموطنان را گزارش دهد و به مرگ برسد. آماده سازی تهاجم جرمی بیشتر توسط مرگ داریوش پیشگیری شد. پادشاه جدید ایرانی Xersx I، که پرونده پدرش را به تخت برساند، ادامه داد.

نبرد Farmopil و سه صد اسپارتان

تهاجم دوم در 480 سالگی به دوران ما آغاز شد. پادشاه Xerxes یک ارتش متعدد از 200 هزار نفر را رهبری کرد (با توجه به برآوردهای مورخان مدرن). مقدونیه و فریسی بسیار سریع فتح شده بودند، پس از آن تهاجم از شمال در بساتی، عطیا و پلوپونز آغاز شد. حتی نیروهای ائتلاف سیاست های یونان نمی توانستند از چنین نیروهای متعددی جمع آوری شده از بسیاری از هلو های امپراتوری ایران مقاومت کنند. امید ضعیف یونانی ها این بود که فرصتی برای اتخاذ یک نبرد در یک مکان باریک بود که از طریق آن ارتش ایران به راه خود به جنوب - فرموپیل گودال برگزار شد. مزیت عددی دشمن در اینجا بسیار قابل توجه نیست که امید را برای پیروزی ترک کرد. افسانه ای که پادشاه ایرانی Xerxes تقریبا کمی در سه صد جنگجوی اسپارتان بود - برخی از اغراق آمیز. در واقع، در این نبرد از 5 تا 7 هزار سرباز یونانی از سیاست های مختلف، نه تنها اسپارتان شرکت کرد. و برای عرض جغرافیایی این مقدار بیش از اندازه کافی بود تا دو روز دشمن را با موفقیت محدود کند. رطوبت یونانی Phalanx Rivne این سیستم را حفظ کرد، واقعا انبوهی از ایرانیان را متوقف کرد. هیچ کس نمی داند که چگونه نبرد به پایان رسید، اما یونانی ها توسط یکی از ساکنان روستای محلی - Efial خیانت کردند. مردی که ایران را با راه حل نشان داد. هنگامی که تزار لئونید درباره خیانت آموخت، نیروهای خود را به سیاست برای نیروهای گروهی فرستاد، باقی مانده برای دفاع و تأخیر در دفاع از ایرانیان با یک جدایی کوچک. در حال حاضر آنها واقعا بسیار کوچک باقی مانده اند - حدود 500 حمام. با این حال، هیچ معجزه ای اتفاق افتاد، تقریبا تمام مدافعان در همان روز قطع شدند.

بعدا چی شد

نبرد مزرعه هرگز این کار را انجام نمی داد که مردان یونان بر او گذاشته شدند، اما به عنوان مثال الهام بخش از قهرمانی برای دیگر مدافعان کشور تبدیل شد. پادشاه ایرانی Xerxes من هنوز موفق به کسب در اینجا، اما در آینده من یک ضایعه خرد شده را متحمل شد: در دریا - یک ماه بعد، در طول سالامین، و در زمین - در نبرد پرداخت. جنگ یونانی و ایرانی برای سی سال آینده به عنوان یک درگیری طولانی مدت طولانی ادامه یافت، که در آن مزیت به طور فزاینده ای به سیاست ها ادامه یافت.

Xerxes من پسر داریوش من و همسر دومش بودم. تاریخ تولد او بین 519 تا 521 به N است. e او تاج و تخت خود را در 486 به n برد. e با کمک یک مادر که نفوذ زیادی در حیاط داشت و به موضوعات ارشد پسر بزرگتر Daria از اولین ازدواج از پایگاه هنر اجازه نمی دهد. پس از مرگ پدرش، ارث از Xerks یک امپراتوری بزرگ فارسی را به دست آورد، قلمرو که از رودخانه هند در شرق به دریای اژه ای در غرب گسترش یافت و از اولین آستانه نیل در جنوب به Transcaucasus در شمال. چنین پادشاهی گسترده ای دشوار بود: در بخش های مختلف امپراتوری، قیام های ضد پاریس به طور مداوم شکسته شدند. سرکوب آنها، حاکم جدید سعی کرد قدرت خود را در این زمینه تقویت کند تا بتواند خود را متحد کند. بنابراین، برخورد با Bunt در پادشاهی بابلی در 481 قبل از میلاد. E.، Xerxes دستور داد تا به Persezepol (پایتخت امپراتوری احمدیوف)، مجسمه طلایی الهی عالی و حامی Babylon Marduk. پس از انجام این کار، او فرصت های بابلی را برای تاج کردن پادشاهان خود در حضور خدایان خود محروم کرد و به این ترتیب پادشاهی بابلی را از بین برد، و آن را از دولت ویل به ساتراپی پایین تر تبدیل کرد.

برای حاکم ایران، این مهم بود که نه تنها برای حفظ زمین های زیرمجموعه در UDD، \u200b\u200bبلکه به طور مداوم گسترش گسترش خود را نیز مهم بود. Xerxes مانند پدرش به اروپا نگاه کرد، اما در راه های او، یونانیان بود، تاریخ رویارویی که در طول Daria آغاز شد. ریشه های رویارویی در قیام یونیت ها در 499 سال قبل از میلاد قرار دارد. E. هنگامی که کشورهای شهری آتن و اترریا به شورشیان کمک کردند و خشم ایرانیان را به ارمغان آوردند. او Assimary انتقام از یونانیان و نقل مکان کرد به تسخیر آتن، اما سربازان او به نبرد ماراتن در 490 سال قبل از میلاد تقسیم شدند. e چند سال پس از تمرکز خود بر تاج و تخت، Xersx تصمیم گرفت تا پرونده پدر را ادامه دهد و شهرهای یونان را تسخیر کند. Herodotus در تاریخ "تاریخ" خود می نویسد، قبل از آماده شدن برای یک کمپین، پادشاه امکانات خود را اعلام کرد: "و خورشید به خورشید بر روی هر کشور دیگری که در مجاورت ماست قدرت و عبور از طریق کل اروپا ... هیچ شهر و مردم در جهان وجود ندارد، که جرات به شورشیان علیه ما خواهد بود. "

ایرانیان به ترتیب از Xerxes دریا را مجازات می کنند. (wikipedia.org)

اولین مشکل در این مسیر، عبور از نیروهای Xerx از طریق گلزنی تنگه (Dardanelles فعلی) بود. برای این در نزدیکی شهر SISTA، پل های Pontoon ساخته شده اند، هر یک از یک کیلومتر. هنگامی که کار تکمیل شد، یک طوفان به دریا رسید و طراحی را نابود کرد. پادشاه عصبانی، طبق گفته هرودوت، "دستور داد تا جلد را به مجازات سه صد ضربه به شلاق، و کاهش چند زنجیر در دریای آزاد". در عین حال، افرادی که مدیریت ساخت پل ها را مدیریت کردند، سر را قطع کردند. سپس پل ها دوباره بازسازی شدند و قابل اعتماد تر شدند. در روز انتقال از طریق Gellespont، Xerx، از خدای خورشید خواسته بود، نه برای جلوگیری از تسخیر خود در اروپا و موارد گرانبها را در آب (کاسه قربانی، جام طلایی و شمشیر فارسی) پرتاب کرد تا دریای را به طور ناگهانی پرتاب کند. این بار، Gellespont معلوم شد که آرام و با موفقیت خرد شده است.

نبرد در Fermopilah

حمله به ایرانیان در 480 سال قبل از میلاد آغاز شد. e با نبرد در Fermopils. آتن، اسپارتا و دیگر شهرهای یونانی در برابر تهدید فارسی به سر می بردند. به منظور داشتن یک فرصت واقعی برای مقاومت در برابر نیروهای برتر دشمن، تصمیم به دیدار با دشمن از فرموپل گرگ بود، که گذرگاه باریک آن اجازه داد تا ایرانیان را به راه خود برساند. با توجه به منابع مختلف، پیچ و تاب Xerxes شامل 200 یا 250 هزار سرباز بود. در یونانی ها به آغاز نبرد، 5 تا 7 هزار جنگنده وجود داشت. او منجر به اتحاد نیروهای یونان اسپارتان تزار لئونید شد. دو روز او موفق به جلوگیری از حمله ارتش Cerks، اما در روز سوم، ایرانیان توسط ارتش لئونید به لطف خیانت از ساکنان محلی به نام EFIALT احاطه شده اند که به آنها یک مسیر کوهستانی را نشان می دهد . لئونید، همراه با 300 اسپارتی، و همچنین با Fezzians (حدود 700 نفر) و Fivans (حدود 400 نفر) (حدود 400 نفر، که در آن در افسانه ها در مورد سه صد اسپارتا معمولا ذکر نشده اند) به مبارزه با Xerxian به آخرین نفس، باقی مانده است . در نتیجه، او و ارتش او جان خود را از دست دادند، اما به دلیل ظهور ظاهری به داستان وارد شدند. همراه با "300 اسپارتان"، Xerxes داستان را به عنوان قهرمان منفی اصلی این طرح وارد کرد.

پیاده روی در یونان

Kerumba خودش می خواست نام خود را با فتح یونان آزاد کند. او در آتن حرکت کرد. شهر شهر را ترک کرد و غارت شد. آکروپولیس به شدت مجروح شد - مجسمه های خدایان از بین رفته و شکسته شدند. پس از آن، Xerks به نظر می رسید یونان در دستان خود بود. با این حال، در آینده، یونانی ها پیروزی های مهمی در سالمین (480 پیش از میلاد) و با پرداخت (479 قبل از میلاد) به دست آوردند. پادشاه ایرانی که از شکست خرد کردن و در دریا رنج می برد، و در زمین، مجبور به بازگشت به آسیا شد - ناوشکن آتن، اما نه برنده یونانیان.


الکساندر مقدونیه با heterlers در پرسپولیس دستگیر شده است. (wikipedia.org)

Xerxes بازگشت به امپراطوری خود، تصمیم گرفت تا تلخ شکست شکست های شور را حل کند. همانطور که هرودوت می نویسد، در ابتدا او "شور و شوق" را به برادرش ماسستا ستایش کرد، اما نمی توانست او را به خیانت کند. سپس او تصور می کرد که دختران ماسفتون پسرش را ازدواج کند و به همین ترتیب به زن خوش آمدید نزدیک شود. هنگامی که پسر همسر جوان خود را به آستانه به خانه هدایت کرد، او به مادرش خنک شد و شروع به لذت بردن از عشق با دختر در قانون کرد. همسر Amemod Cerks معتقد بود که خیانت پادشاه به همسر ماسسم تنظیم شده و تصمیم گرفت او را نابود کند. او مرتب کرد که محافظان Kerx ناراضی بودند. در پاسخ، ماتریس تصمیم گرفت تا قیام را افزایش دهد، اما او توسط Xerx و کشته شد.

نام مردم در تاریخ Xerxes نه تنها توسط پیروزی های نظامی جمع شد. بازگشت او از پیاده روی شکست خورده به یونان نیز با افزایش توجه به پروژه های معماری در Sowes و Persepol مشخص شد. او شروع به پیروزی در آپادان دارا - یک سالن مخاطب بزرگ و غنی تزئین شده است. سقف آن 72 ستون را با پایتخت های ماهر در قالب سر لیلی یا صعودی حفظ کرد. سالن با امدادرسانی تزئین شده بود که نمایندگان از 23 استان امپراتوری احمدین، هدایای خود را به خدا به ارمغان آورد. پس از اتمام ساخت آپادان، Xerxe برای خود در کاخ پاپول ساخته شده است، به طور قابل توجهی نسبت به اندازه مجتمع کاخ پدرش برتر است. این نیز به شدت و به طور گسترده ای با مجسمه ها و امداد ها تزئین شده بود.

میوه های آثار کرک ها به اندازه او انتظار نداشتند. در 330 سال قبل از میلاد E.، تقریبا در حدود صد سال پس از مرگ او، الکساندر Macedonsky دستگیر و نابودتر پرسپول، تبدیل به خرابه ها و کاخ Xerxes و آپادان معروف. فرمانده افسانه ای به همان شیوه پادشاه ایرانی در آتن به همان شیوه ای آمد.

آخرین سال های زندگی Xerxes توسط بدتر شدن وضعیت اقتصادی در قدرت خود اشاره شد. دلیل ممکن است سقف در برنامه های بلندپروازانه پادشاه در ساخت مجتمع های معبد و کاخ جدید در Persepole، که از بودجه های بزرگ خارج شد، سقف داشته باشد. منابع پرسپولسکی از 467 سال قبل از میلاد. e (دو سال قبل از مرگ Xerxes)، آنها می گویند که گرسنگی در شهر سلطنت می شود، انبارهای سلطنتی خالی بودند و قیمت دانه ها هفت بار افزایش یافت. در عین حال، قیام ها دوباره در ساتراپی فارسی شکسته شدند و پیروزی های بلند مدت در گذشته باقی مانده بود. بدیهی است، موقعیت Xerxes بیشتر و بیشتر تکان خورد. این تصمیم به استفاده از رئیس گارد سلطنتی آرتابا کرد. در اوت 465 قبل از میلاد e او Eunuha-Butler Aspamitra نشست تا آن را به اتاق خواب پادشاه بگذارد. خواب Xerxes در بستر خود کشته شد. سپس Artaba، پسر جوانتر کراکس Arupsserts را متقاعد کرد تا وارثان را به تخت سلطنت، برادرش Daria بکشد. پس از انجام این کار، Artaxerxes تاج و تخت صعود کرد، و آرتابانا به زودی از راه خود حذف شد. چه کسانی برنامه های خود را برای تاج و تخت فارسی داشتند. حاکم جدید قدرت انزال هنوز برادر وسطی Hissp بود. در طول کودتای کاخ، او در پست فرماندار Bactria بود. در آینده، او سعی کرد قیام را افزایش دهد، اما در دو جنگ شکست خورد و در 464 سال قبل از میلاد کشته شد. e

سلطنت Xerxes کمی بیش از 20 سال طول می کشد. او موفق به حفظ و گسترش امپراتوری خود را کمی، اما تاپس تنظیم شده به عنوان آن را باقی مانده باقی مانده است. جنگ های Greco-Persian قبل از 449 سال قبل از میلاد انجام شد. e در حالی که Artaxerxes با اتحادیه آتن از Calliev Mir امضا نکرده است. Ellade به Ahemedam تسلیم نشد، و Xerxes به جای ترس از ملت ها، تحقیر زیردستان های خود را که زندگی خود را به دست آوردند، تجربه کردند. حفظ استقلال به عنوان یک نتیجه از جنگ های Greco-Persian به شکوفایی فرهنگ یونان باستان کمک کرد. درست است که انسجام فصول Xerxes در گذشته بسیار دور بود. به موجب اختلافات داخلی، الد در نهایت تحت حاکمیت پادشاه مقدونیه به پایان رسید. و در حال حاضر از اروپا، که Xerxes را تسخیر نکرد، الکساندر مقدونیه به ایران رفت تا وجود امپراتوری Achmenide را متوقف کند.

تصمیم به رفتن به یونان، Xerxist به طور فعال به کمپین تعجب کرد. آنها در مقدار زیادی از پادشاهی فارسی تولید شدند. تا آنجا که دو سال (483-481 قبل از R. H.) Xerxes ارتش را جمع آوری کرد. اخبار هرودوت در مورد این احتمالا از افسانه های یونانی مردم و افسانه های فارسی قرض گرفته شده است، و همچنین داستان هایش درباره فضل کیرا؛ اما، حداقل ما تعداد اعداد داده شده توسط او را به میزان قابل توجهی کاهش دادیم، زیرا مردم از مردم غافلگیر شدند، ما هنوز باید بگوییم که آماده سازی Xerxes به فتح یونان عظیم بود. مردم ساحلی: فینینیک ها، مصری ها، کی کیکیهان، قبرس و یونانی های خاص ساحل آناتولی و جزایر دریای اژه کشتی های جنگ و کشتی های حمل و نقل برای نیروها؛ و کارشناسی ارشد افراد با تجربه، مهارت های مهندسی، مصری ها، فانیان و یونانیان، از طریق پایان کیپ آتشن در شهر عرض کانال سانایی 80 فوت فرستاده شدند تا ناوگان بتوانند در اینجا عبور کنند، نه داشتن نیاز به رفتن به کیپ، نوک که طوفان دائما بازی کرد و کشتی های سفر سابق کشته شدند؛ در همین حال، اساتید های دیگر دو پل را از طریق Gellespont (Dardanelles) در باریک ترین محل تنگه، در نزدیکی شهر SISTA ساخته شده است. وجود دارد از پیشگامان سنگی ساحل در Madita به Abidos، عرض تنگه تنها 5000 فوت است. در سراسر تنگه بر روی کشتی ها بر روی طناب های قوی قرار داده شد، کشتی ها از سیاهههای مربوط به سیاهههای مربوط گذاشته شد، و آن را با نرده های خود گذاشت. در "ساحل سفید" در نزدیکی گلخانه و در همه شهرهای یونانی در ساحل طارس، مقدونیه خود ذخایر زیادی از استان را برای جنگجویان آماده کرد و برای اسب ها و دامداری، گله عظیمی که باید ارتش را برای غذا دنبال کند، تهیه کرد . Xerxes فرمان را منتشر کرد به طوری که همه مردم از همه مناطق پادشاهی او یک ارتش را برای سفر به یونان فرستادند.

هدود می گوید: "یک نفر در آسیا وجود نداشت، که Xerxes به این جنگ منجر نمی شد." "او دستور داد یکی از کشورها برای تهیه کشتی های نظامی، به دیگران برای ارسال پیاده نظام، یا یک اسب سوار، یا کشتی های حمل و نقل اسب ها، و یا کشتی های طولانی برای ساخت پل ها، و یا دادگاه با یک مدرک، یا دادگاه. Xerxes در پیروزی بسیار مطمئن بود که زمانی که ردیابی یونان در سردخ، که توسط رئیس نیروهای منطقه مورد شکنجه قرار گرفت و به اعدام محکوم شد، به آنها دستور داد تا آنها را آزاد کنند و همه ارتش را به آنها نشان دهند. کشتی های شناور از Ponta (دریای سیاه) به یونان با نان باربری شناور، او را آزادانه برای ادامه شنا، گفت که او یونان را به یونان می آورد، از ایرانیان استفاده خواهد کرد.

1. کانال در سراسر Afonov به پایان رسید سه سال. Herodotus در مورد آن می گوید (vii، 22 و بعد): "کشتی ها در میان شهر Chersoness از Elenta تبدیل شدند؛ آنها جنگجویان بسیاری از انواع قبایل را به ارمغان آوردند؛ این جنگجویان، مجبور به کار اسکرم ها، شسته شده توسط کانال به طور متناوب. خارجی و ساکنان آتوس. برای کار، ایرانیان Bubar و Artahi مشاهده کردند. جایی که کیپ مجاور به سرزمین اصلی است، 12 مرحله (حدود 2 نسخه) عرض دارد؛ این یک دشت با تپه های کوچک است. Barbarians کار را بین مردم مختلف توزیع کرد و خط کانال را به طور مستقیم از طریق پایان شهر SANA انجام داد. هنگامی که آنها کانال را حفر کردند، تقریبا تمامی مردم پادشاهی Xerxes توسط یک عرض آن و از بالا و پایین آن حفاری شدند. از آنجا که دیوارها به طور مداوم سقوط کرده اند، و این افراد آنها را دو کار خود را انجام دادند! فقط فونیکی در اینجا، به عنوان در همه جا، ذهن و هنر نشان داد. آنها عرض کانال را در بالای دو برابر کاهش دادند، زیرا باید عرض پایین آن را داشته باشد و دیوارهای جداگانه خود را ساخته و آن را پایین تر بکشند، بیشتر. همچنین یک مزرعه وجود دارد؛ آنها بازار را در اختیار داشتند و از مقادیر زیادی به آسیا می شدند. " کانال چنین عرض داشت، به طوری که دو تریل می تواند نزدیک شود؛ ورودی و خروج از آن توسط سدها تقویت شد. کارکنان، کانال Corneled، به ارمغان آورد و پل بیش از جریان.

2. پل ها برای انتقال نیروهای Xerx از طریق Gellespont ساخته شده است به این ترتیب: قرار دادن دادگاه های پنج مرحله ای و تلاش به یک عدد؛ این پل، که نزدیک به Ponte بود، آنها را 360، و پل دیگر - 314، کشتی های پنج استبدادی توسط شکل گیری تحویل داده شد، و در طول جریان را تکان داد. با نصب کشتی، یک لنگر بزرگ را پرتاب کرد، زیرا باد قوی وجود دارد. برای عبور از عروق های کوچک Xerxes در سه مکان پاساژ باقی مانده بود. با نصب کشتی ها در لنگر، آنها طناب های قوی را از طریق آنها کشید و آنها را با هسته های چوبی تنگ کرد. طناب های ققنایی کتانی بودند و مصری ها از کتاب مقدس ساخته شدند. طناب کتانی خیلی چاق بود که آرنج وزن پوند داشت. کشش طناب ها، پل را از سیاهههای مربوط به چنین طول ساخته شده است، که عرض باید یک پل داشته باشد؛ سیاهههای مربوط به آن به شدت به یکدیگر متصل شد و آنها را با طناب گره خورده بود. هیئت مدیره بر روی سیاهههای مربوط گذاشته شد، زمین بر روی کامیون کمپرسی اشباع شد و به شدت آن را مخفی کرد. این پل، که به غرب بود، از هر دو طرف حصار بود، به طوری که یکی که برای آنها این پل منصوب شد، دریا را نمی بیند و ترسید. این پل، که در Ponte نزدیک بود، برای انتقال دوبار قاتل در نظر گرفته شد.

در پاییز (481)، سربازان کوه های شرقی و شمال شرقی در شهر کاپادوسیان Kritral جمع شدند، جایی که Kerumba به آنها آمد و آنها را به راه انداخت، اما جاده سلطنتی از طریق Koman، Ankira، Pesssinunt، زانو، کولوس، Collaboy به اصلی شهر لیدیا، سردا.

در کلیه، پورتیها، ثروتمندترین مرد جهان زندگی می کردند؛ او تمام نیروهای خود را درمان کرد و گنجینه های خود را به پادشاه داد؛ Xerxes به شدت به او اهدا کرد و به او یک عنوان دوستش داد. در Jawner از زیبایی غیر معمول، Xerxes دکوراسیون طلایی را آویزان کرد و جنگجو را از جداسازی دروازهبان جاودان این درخت ترک کرد. - پیروان تعالیم Zarathustra احترام مذهبی به درختان بالا و زیبا داشتند.

در Sardakh، Xerxes شنیده بود که طوفان پل ها را در گلزنی شکست داد؛ او دستور داد که سران سازندگان را قطع کند تا به طور آگاهانه کار خود را به طور جدی انجام دهند. با توجه به داستان های یونانیان، Xerxes دستور داد تا از دریا استفاده کنند: برای دادن عناصر مجلسی 300 اعتصاب با سواحل و پرتاب در آن. پل ها برای سربازان دوباره ساخته شده اند و با طناب ضخیم تر شده اند؛ دریا توسط IGU به او تحمیل شده است.

در بهار 480، ارتش Cerks از Sard به Gellespont خارج شد. سپس دوباره به یونان فرستاده شد، خواستار آن شد که پادشاه به زمین و آب داده شود. Xerxes به آنها گفت که به آتن و اسپارتا نمی روند. ارتش با ساحلی، از طریق Antarnese و Additte رفت. در مقابل Sardami در دو طرف جاده دو نیمه از بدن انسان جدا شده است. این پسر بزرگتر از غنی از خلیسکی بود: پریت ها به امید مکان که Xerxes از او پرسید، به طوری که او برای نظارت بر اقتصاد، یکی از پنج پسران، سابق در نیروهای نظامی، رفت. اعلام این درخواست، Xerxis به عنوان پدرش داریوش خود را به عنوان یک درخواست از eobaz آمد: دستور داد تا روح ارشد درخواست کننده را بکشند و بدن را در راه هشدار به هشدار به همه قرار دهند. هنگامی که ارتش Cerks از طریق زمین عبور کرد، جایی که او سه بار ایستاده بود، آبهای اسکاندارا این مجموعه را از مردم و حیوانات برای نوشیدن نیافتند. Mages و King قربانی را قربانی کردند که شامل 1000 گاو نر در تپه Pergamsky بود. طبق گفته هرودوتا، Xerxes از جایی که کاخ پریاما ایستاده بود بازدید کرد و به داستان های مربوط به جنگ تروجان گوش داد. در دشت Abido، یک مرحله بالا از یک سنگ سفید جدا شد؛ Xerxes از ارتش و ناوگان بزرگ خود نگاه کرد. او تصمیم گرفت تا به نبرد تقریبی کشتی نگاه کند. این مرتب شد پیروزی برنده سیدونی شد. طبق گفته هرودتا، با توجه به گلخانه، پوشش داده شده با کشتی ها، ساحلی و Abidos، تحت پوشش ارتش، Xerxes، گفت که او خوشحال بود، و سپس من با فکر برادران زندگی انسان گریه کردم. آرتهان، با استفاده از این خلق و خو، او را به اعتراض خود در برابر مبارزات انتخاباتی به یونان تکرار کرد؛ اما آنها در حال حاضر بیهوده ماندند، Xerxes او را توسط حاکم دولت در غیاب خود منصوب کرد، و او به میل بازگشت.

در روز، که با آن انتقال نیروهای Xerx آغاز شد، Magi در اوایل صبح دعا را در پل ها انجام داد، منتظر محراب های فیمام بود و از شاخه های میرتوف عبور کرد. هنگامی که خورشید به نظر می رسید، Xerxes کاسه قربانی طلایی را گرفت، او را با نماز برای خدای خورشید مطرح کرد، نه برای دیدار با موانع فتح اروپا، و با توجه به داستان هرودتا، در امواج Gellespont، این کاسه، پرتاب کرد ، جام طلایی و شمشیر فارسی.

اولا از طریق جداسازی پل 10،000 جاودانه با گلدان ها بر روی سر رفت. برای آنها نیروهای مختلفی از نیروهای مختلف راه می رفتند. در روز دوم، Xerxians خود را با ارتش رفت. 1000 اسب سواری و 1000 نفر از محافظان پیاده روی پیش رفتند، جنگجویان انتخاب شده، همچنین با تاج گل های تزئین شده بودند؛ سپس او ده اسب مقدس را رهبری کرد، کاملا تزئین شده بود؛ پشت سر آنها، ارابه مقدس میترا عجله کرد؛ او هشت اسب سفید را به ارمغان آورد. او در حال رانندگی Xerxes بود، احاطه شده توسط خویشاوندان خود، Sotrazniki و دوستان: همچنین یک شرکت کننده نیز وجود داشت، و DEMARAT. مجرمان تزاریست به دنبال جداسازی محافظان سوارکاری و پیاده روی بود. پس از متوقف شدن در ساحل اروپایی، Xerxes بقیه ارتش قدیمی را تماشا کرد؛ نیروهای نظامی در کنار پل هفت روز و هفت شب بین ردیف مردم در هر دو طرف با کلاهبرداری در دست سفارش قرار گرفتند.

خلاصه ای از پل ها، ارتش Cerks توسط Chersonese توسط شهرهای Thjasy Cardia و Agora رفت، سپس به غرب تبدیل شد؛ در آنجا، در دشت Gebra، یک بررسی منصوب شد. ناوگان، متشکل از 1200 تریر، وارد انس از بندر، در دهان جبر بود؛ کشتی های حمل و نقل در ساحل بین منطقه و بانوی کشیده شد. 3000 نفر بودند؛ بخش بیشتری از این قایق های دریایی بود که 30 قایقرانی داشتند. پل ها دستور دادند که عدد صحیح را ترک کنند؛ شستن آنها به ساکنان Abidos متهم شد.

کد درس: زبانهرهای فارسی، سربازان ارمنی و کاپادوسی (از چپ به راست)

ارتش Kvrksz در دشت در شهر Dorisk، ارتش Kvrksz ذکر شده و به گروه ها تقسیم شده است. برای پیدا کردن تعداد همه کسانی که در مبارزات انتخاباتی شرکت کردند - سواره نظام، پیاده نظام، ملوانان و تعهدات - آنها 10،000 نفر را شمارش کردند، آنها را به شدت به یکدیگر متصل کرد، این مکان را مشخص کرد و حصار دایره ای را مشخص کرد. پس از آنکه مردم دیگر شروع به ورود به این حصار کردند، چقدر مناسب هستند و چند بار تکرار می شوند؛ حصار 170 بار پر شده بود. بنابراین، با توجه به داستان Herodot در مورد این حساب، تعداد تمام رزمندگان که به یونان رفت، همراه با تعداد زیادی از افرادی که در کشتی های جنگی و کشتی های حمل و نقل و یا کسانی که به وسیله نقلیه رزمی رفتند، به نامحدود رسیدند 1،700،000 نفر. و سپس نیروهای ارتش و مقدونیه به آنها پیوستند. درست است، تعداد بندگان بسیار زیاد بود و این افراد جنگجویان نبودند؛ درست است، روش حساب دقیق نبود؛ و البته، شخصیت او توسط سنت بسیار اغراق آمیز بود؛ اما هنوز، باید اطمینان حاصل شود که Xerxes به یونان ارتش منجر شد که شامل بیش از 800،000 نفر بود و ناوگان، که در آن 1200 کشتی جنگی به خدمه اعتقاد داشتند، تا 250،000 نفر را گسترش داد.

فهرست ارتش را با توزیع آن بر قبایل و نوع سلاح، انتصاب کارفرمایان قابل اعتماد از میان بستگان خود و Sotraznikov، Xerxic یک دید بزرگ از همه چیز را ساخته است چنگال زمین؛ او بر روی ارابه مبارزه در جلوی پیاده نظام و سواره نظام رفت؛ Scribe Sidden برای ضبط نام های قبیله ای خود بود؛ سپس Xerxes ناوگان تعجب کرد؛ او او را در یک کشتی سریع Sidonskaya سفر کرد. هیچ تثبیت دیگری نیز پیش از آن، هرگز بعدها به جنگ بسیاری از مردم مختلف، که در آن سربازان بود، که در این سربازان بود، که در معرض Xerxes در دشت جبر بود. رزمندگان هر یک از مردم در لباس های ملی خود و با سلاح های محبوب خود بودند.

دوره ای از Xerxes: Chaldean Infantrymen، آرچر بابلی، Infantryman آشوری (از چپ به راست)

پیاده نظام فارسی و میددی نیروهای کورسوف در کافانی، شانوار و تیارا بود؛ این یک سلاح بود: یک کمان بزرگ با فلش های رید، یک اسپیر کوتاه و یک کرگدن در کمربند. علاوه بر ایرانیان و میدز، جنگجویان از قبایل قبیله ای بودند که در استپ های اکسوس و جسییت، اسکی اسکی اسکی، اسکی اسکی، ترشح مسلح و رزمی زندگی می کردند؛ سربازان شرق ایران: Bactrians، Aryans، Girkans، Parfyan و غیره، شاکسان و نیروهای نظامی از سواحل INDE بودند؛ لباس های آنها سفید، پارچه کاغذی بود؛ آنها کمان و فلش های نیشکر داشتند؛ اتیوپی صاف موهای صاف وجود داشت که دارای اسب بخار قدرت اسب بخار با گوش و مان به جای کلاه ایمنی بود؛ سپر آنها با پوست کاراکول پوشیده شده بود. کوهنوردان ستیزه جویان سواحل جنوبی و غربی دریای خزر در کلاه های چوبی، با سپر از پوسته ها وجود داشت. در جنگجویان فرات هسته ای و ببرها کلاه های مس با دکوراسیون سرخ شده و پوسته های کتانی بودند؛ آنها با Bolavs سریع وبهلستر مسلح بودند. در نیروهای Xerxes و مردم جنوب بود: اعراب در لباس های سفید با کمان های طولانی، فلش های ماهر، اتیوپی در پوست لئوپارد و شیر، با اسپیرز، در پایان آن به جای آهن، سرکش گازلز، لیبی ها بود در پوسته های چرمی Xerxes و مردم مالایا آسیا، که آشنایان طولانی از یونانیان، Pafulads، Cappadocians، Frigians، در چکمه های کوتاه، در کلاه های کوتاه، در کلاه های کوتاه، با سپر های کوچک و دارت، لبه های آن فقط یک سوزن چوبی بود؛ لیدیان، که سلاح هایش تقریبا همانند یونانی بود؛ Viphins در لباس های مولی، در چکمه های ساخته شده از پوست گوزن، در Foxhearts. به طور مساوی نیز سواره نظام نیروهای Xerxian بود که در آن 80،000 نفر در نظر گرفته شدند. Midyans و Persians در سنگ های سنگین در اسب های نبرد داغ وجود دارد؛ سواران سبک تماس گیرندگان عشایری بودند که تنها طناب چرمی را با یک حلقه داشتند (Arkan)؛ بسیاری از شیب های مبارزه ای وجود دارد که توسط اسبها و Ongrami برداشت شده اند، عرب های نیمه روزه در Drromatornal بالا وجود دارد. ارتش Cerks به دنبال یک سبد خرید غیرقانونی و بسته حیوانات با یک پیشنهاد، بسیاری از خدمه با پادشاه پادشاه و نجیب و بسیاری از بندگان.

دوره ای از Xerxes: Goplit از ایرانیان موضعی یونانی یونیا، Lidi Goplit (از چپ به راست)

این ارتش بود که در حال حاضر سه ادارات را از طریق سرزمین قبایل تراکیه و حوزه های شهرهای یونان Mesmenvria، Marone و Abders رفت، قبیله هایی را که از دریا دور می شدند، مجبور به کنار آمدند، شهرهای ساحلی به کشتی ها به ناوگان پیوستند. تنها بیسنتای جنگی که در جنگل های کوه های برف پوشیده شده بودند، به دفاع از استقلال خود احترام گذاشتند. جمعیت شهرهای یونانی، نه تنها به کشتی ها و ارتش، بلکه همچنین برای درمان Xerxes با Sotrazniki خود، تغذیه تمام ارتش را هنگامی که پیاده روی از طریق سرزمین های خود را به طوری که او فرار کرد، پرتاب خانه های خود را. تيمارها زماني بود که پارسيان ها سفارشی را به تمام ظروف خدمت کرده بودند. ناوگان به نیروهای Xerx نزدیک شد؛ او اکنون بیشتر بود، زیرا کشتی های شهرهای یونانی از ساحل طلبی به او پیوستند؛ در حال حاضر به عنوان 1327 Trier در نظر گرفته شده است.

ملوانان و سربازان دریایی سربازان Xerx نیز از لباس و جنگ افزار بسیار متنوع بودند. در phoenicians پوسته کتانی بود؛ تعداد کشتی های فونیک 300 بود؛ تعداد مصری 200؛ در مصری ها کلاه و پوسته های ترکی وجود داشتند؛ آنها با قلاب های آهن مسلح بودند. قبرس کرس منجر به کمک Xerxes از 150 Trier شد. در سر پادشاهان باند بود. تعداد کشتی های کیلی 100 بود؛ کلاه های کلاه و پشم در ملوانان وجود داشت؛ جنگ افزار Kilikian برای سپر دور کوچک از گرداب، دارت و شمشیر به حساب می آید. Lycons ارسال 50 کشتی؛ سربازان آنها پوسته بز را بر روی شانه ها داشتند؛ آنها کلاه با پرها داشتند: آنها کمان را با پیکان نیشکر داشتند. Arsians که 70 Trielers داشتند تقریبا همانند یونانی ها مسلح بودند و از آنها فقط از آنچه که داگلا و دندانه دار بودند، متفاوت بود. تمام شهرهای یونانی ساحلی آسیا و جزایر نیز مجبور شدند کشتی های خود را بفرستند؛ تعداد تایر آنها به 427 افزایش یافت؛ چنین تعدادی از کشتی ها کل ناوگان یونان اروپایی را نداشتند.

ارتش دوره: آرچر اتیوپی، پیاده نظام از Khorezma، Baktri Infantryman، سوار از Ariana (از چپ به راست)

Xerxes به ساکنین Akanf رحم کرد تا هنگام رانندگی یک کانال سخت کار کند. از Akanf، ارتش Cerks از طریق شبه جزیره کوهستانی Halkidik به شهر Terma رفت. به این ترتیب، شیرهای او تحت تأثیر قرار گرفت: در شب از کوه ها، آنها شتر ها را مورد حمله قرار دادند. ناوگان، کانال را منتقل می کند، پیشرفت را از طریق eases of atos، تقویت کلاه های Sitonia و Pallena و ارتباط با ارتش در خلیج ترمینال؛ ارتش، با خیال راحت توسط کوه ها، در امتداد ساحل قبل از دهان Galiacmona (در 5 مایل جغرافیایی از اصطلاح) واقع شده است. تزار مقدونی الکساندر به ارتش خود به ایرانیان پیوست و شروع به خدمت به راهنمای خود کرد. از مقدونیه، دو راه به نوبه خود منجر شد: یکی در ساحل پیتریا به دهان بهشت \u200b\u200bو از آنجا در دره دمای؛ دیگر از طریق کوه های Olympus رفت، جنگل Crouched و در بسیاری از نقاط بسیار جالب بود. هر دوی هر دو روش چنین مشکلی را نشان دادند که تقریبا به طور کامل به طور کامل بیمه می شد، اگر در مکان هایی که برای دفاع راحت بودند، سربازان تحویل داده شدند. اما نه تنها مقدونیه، پس از برخی از تردید ها و فسفنی ها، نه تنها ماکدانان را فتح کرد. ارتش، که شامل پلوپونز و آتنیا بود، در امتداد سیستم EVBE به دره دمپایی فرستاده شد. مقامات بیش از او به اسپارتان سپرده شد و femistoklu. این شامل 10،000 گلیپولیت بود و در نظر گرفته شده بود که با کمک فستین ها، از طریق Olympus Gorge محافظت شود. هنگامی که فسفنی ها پادشاه ایرانی سرزمین و آب را فرستادند، مجبور شدند عقب نشینی کنند. - جاده ساحلی برای ایرانیان ناراحت کننده بود: سنگ ها به شدت نزدیک به رودخانه بودند، که به سختی جایگاه برای عبور از چرخ دستی ها بود؛ Xerxes فقط در کشتی Sidonskaya در دهان Pena سوار شد. جنگجویان فرستاده شدند، جاده های راحت را از طریق کوه ها و باتلاق ها، از دریا هیجان زده کردند؛ ارتش از طریق سرزمین ورودی ها در لاپاف و چرخ دنده ها عبور کرد و از کوه ها به دره پتا فرود آمد.

( دیگران به کشتی رفتند پیاده نظام و پیاده نظام، ارتش انتخاب شده، به سواره نظام پیاز مسلح رفت، ظاهر وحشتناک، شجاع در نبرد. به عنوان یک سر و صدا از زنبورها، ارتش Xerxes در امتداد طناب های غنی شده توسط پل از طریق تنگه Gella، دختر آتانانتا، تخمگذار در دریا Yarmo؛ - فلش از Mizia، ساکنان سنت TMOL، سربازان غنی از طلا بابل در لباس های موتلی؛ قایقرانی از دلتا نیل - هر کس به تبعید یونان رفت. یک پروردگار قوی از یک پادشاهی شلوغ، یک نسل به عنوان خدایی از نوع طلایی، رهبر جنگجویان جاویدان به سرزمین یونان بود. Xerxes نشسته در ارابه نبرد آشوری، شبیه به اژدهای خونخوار، و چشم سیاه را از ارتش تشویق کرد، به طرز ماهرانه ای از صخره ها، تیراندازی ماهرانه از کمان را ضرب و شتم کرد. چه کسی در برابر این مجموعه از مردم ایستاده است، چه نوع قلعه آن را این سیل را نگه می دارد؟ مردم ایران شجاعانه هستند، ارتش اردکی، و به او سرنوشت پیروزی ها داده می شود و شهرها را می گیرند.


2021.
Polyester.ru - مجله برای دختران و زنان