13.09.2021

ظهور نظریه عدم مقاومت در برابر شر با خشونت. عبارت "عدم مقاومت در برابر شر با خشونت" به چه معناست؟ عدم مقاومت در روسیه


عدم مقاومت در برابر شر ، امتناع از مبارزه فعال با شر ، مخالفت با اطاعت و تواضع است.

عدم مقاومت در برابر شر بر این باور است که مبارزه با شر منجر به تقویت آن می شود. عبارت "اخلاق عدم خشونت" به عنوان یک تووتولوژی تلقی می شود و اغلب این سوال گیج کننده را ایجاد می کند: "آیا اخلاق خشونت ممکن است؟" در واقع ، اخلاق ، که به معنای اخلاق ، ایده آل هنجاری تلقی می شود ، بنا به تعریف با عدم خشونت منطبق است. علاوه بر این، هیچ شکل دیگری از فرهنگ، از جمله ادیان جهانی، وجود ندارد که ویژگی آن تا این حد با نگرش غیرخشونت آمیز همراه باشد. وقتی صحبت از اخلاق لذت می شود ، می توان آن را با اخلاق سعادت متفکرانه مخالفت کرد ؛ وقتی صحبت از اخلاق حسن نیت می شود ، معمولاً بر تفاوت آن با اخلاق نتایج دلالت دارد - در این موارد و موارد مشابه دیگر ، تعریف مجرد یکی از نشانه های اخلاق ، به معنای اساسی آن ... اخلاق پرهیز از خشونت جایگاه منطقی متفاوتی دارد، زیرا خشونت پرهیزی که همان تعیین معنادار خیر است را می توان مترادف خود اخلاق دانست.

با این حال، مفهوم اخلاق پرهیز از خشونت، علاوه بر چنین معنای کلی و زاید شناختی، محتوای ویژه‌ای دارد که با تجربه اخلاقی زمان ما مرتبط است.[A. Guseinov. Problems of Philosophy. 1992. 3. S. 72-81.]

آرمان پرهیز از خشونت، که در موعظه روی کوه عیسی مسیح به عنوان کانون تلاش‌های معنوی بشر تدوین شد، چرخشی شدید را در تاریخ فرهنگ اروپا رقم زد. دستورات عدم مقاومت در برابر شر با خشونت ، عشق به دشمنان به همان اندازه روشن و متناقض بود. آنها تا حدی با عقل سلیم ، غرایز طبیعی و انگیزه های اجتماعی انسان در تضاد بودند که تنها ارتباط منفی با واقعیت را حفظ کردند. وایتهد [A.N. Whitehead] می نویسد: "اگر جامعه در وضعیت کنونی خود به معنای واقعی کلمه از دستورات اخلاقی انجیل پیروی کند ، این امر منجر به مرگ فوری آن می شود." منتخب آثار فلسفه م.، 1990، ص. 405.]. البته آنچه گفته شد را می توان تا حد بیشتری به زمانهای انجیل نسبت داد. خطبه بر روی کوه برای یک جهان ایده آل در نظر گرفته شده است و باید مقدس بود ، نه این جهان ، تا بتواند منطق معکوس آن را بپذیرد. «هر که به گونه راست تو سیلی بزند، دیگری را نیز به سوی او بگردان» (متی 5، 38). با توجه به معنای فرمان ، خطاب به کسانی است که به گونه ضربه می زنند ، و نباید کسانی بودند که این کار را انجام می دادند. "گونه دیگر را برگردان!" - فرمان بی قید و شرط این س questionال را نمی پرسد که چگونه کتک زدن با دیگران مناسب است. در محیطی بیگانه که مرسوم است به گونه ها بزنند.به همین ترتیب ریاضیدان اصلاً خجالت نمی کشد و از هماهنگی دلربا نقاط و خطوط و دایره ها دور نمی شود زیرا در مورد اولین مسیحیان ، این پایبندی به مطلق اخلاقی ، با بی اعتنایی کامل به بی نظمی زندگی اجتماعی و عدم تمایل به بهبود هر چیزی در آن ، توضیحی منطقی و کاملاً عملی داشتند که آنها منتظر پایان قریب الوقوع جهان بودند. پیروزی فردی بر گناه به عنوان راهی برای غلبه بر شر خود تلقی نمی شد یا به عبارت ساده تر ، این نقش پاک کننده عدم خشونت ضعیف بود لهجه

زمان ما تغییرات قابل توجهی در درک سنتی عدم خشونت ایجاد کرده است. آنها با نام ها و فعالیت های عملی G. Thoreau، LN Tolstoy، به ویژه M. Gandhi و M.-L مرتبط هستند. پادشاه ، در گروه ها و جنبش های مختلف پیروان در سراسر جهان سازماندهی شده است. مفهوم مدرن عدم خشونت ، که نه تنها و نه به عنوان یک ساختار نظری ، بلکه در درجه اول به عنوان مجموعه ای از تجربیات عملی وجود دارد ، حداقل دارای دو نکته مهم است. اولاً، خشونت پرهیزی به طور ارگانیک با مبارزه برای عدالت پیوند خورده است، آن را مؤثرتر و مؤثرتر از سایرین، و وسیله ای مناسب در این مبارزه می دانند. مبارزه بدون خشونت تنها راه ممکن و واقع بینانه برای عدالت است. این امر تغییراتی را در جهان ایجاد می کند ، آغاز رابطه ای جدید - عادلانه ، با آرمان های عشق و حقیقت - بین مردم است. موضع خشونت‌پرهیزانه امروز، مانند دو هزار سال پیش، نیازمند قهرمانی است، اما این قهرمانی انتظار پایان دنیای منفور نیست، بلکه قهرمانی رفتار مسئولانه است.

در پرتو این درک ، دستور انجیل مبنی بر عدم مقاومت در برابر شر متفاوت درک می شود ؛ همانطور که ژان گاس می نویسد [مفاهیم کلیدی عدم خشونت انسان گرایانه و مسیحی. اخلاق پرهیز از خشونت م.، 1991، ص. 13.]، به معنای الزامات: الف) عدم اطاعت از ظلم، مقاومت کردن. ب) به خشونت تلافی جویانه متوسل نشوند. ج) چرخاندن گونه چپ ، توسل به وجدان استاد ، وادار کردن او به تغییر. ثانیاً، خشونت پرهیزی، که قادر است یک فرد و روابط بین فردی را متحول کند، می تواند نهادهای اجتماعی، روابط توده های بزرگ مردم، طبقات، دولت ها را نیز متحول کند. M.-L. کینگ در مقاله خود با عنوان "زیارتی برای عدم خشونت" می نویسد: "گاندی احتمالاً اولین کسی در تاریخ بشر بود که اخلاقیات عشق عیسی را در مورد تعاملات بین فردی به نیرویی قدرتمند و مؤثر با عظمت بزرگ ارتقا داد. برای گاندی، عشق یک ابزار قدرتمندی برای دگرگونی جمعی اجتماعی. در تأکید گاندی بر عشق و عدم خشونت ، من روشی را برای دگرگونی اجتماعی پیدا کردم که ماه ها به دنبال آن بودم. این رضایت فکری و اخلاقی که من از فایده گرایی بنتام و میل ، از روشهای انقلابی مارکس و لنین ، از نظریه قرارداد اجتماعی هابز ، از فراخوان خوش بینانه روسو "بازگشت به طبیعت" ، از فلسفه ابر مرد نیچه ، در فلسفه مقاومت غیر خشونت آمیز گاندی یافتم. من احساس کردم که این تنها روش اخلاقی و عملاً عادلانه در دسترس ستمدیدگان برای مبارزه برای آزادی بود. بدون خشونت جسورانه متقاعد شده اند که حتی سیاست سرزمین پدری خشونت سازمان یافته و مشروع - می توان آن را به طور بنیادین بر اساس بنیادین بدون خشونت تغییر داد و از این تحول فقط سود خواهد برد ، دقیقاً به عنوان یک سیاستمدار از آن سود خواهد برد.

بنابراین ، عدم خشونت به شکلی که در تئوری و عمل قرن بیستم بدست آورد ، وسیله ای موثر برای حل تعارضات اجتماعی است ، در درجه اول آنهایی که معمولاً با استفاده از خشونت حل می شوند ، روشی بسیار خاص از مسئولیت پذیری مدرن جهان وقتی از اخلاق عدم خشونت صحبت می کنیم ، منظور ما از خشونت به عنوان شکل خاصی از عملکرد اجتماعی انسان است.

N. A. Berdyaev خاطرنشان می کند: L. N. Tolstoy کاملاً با این ایده آغشته است که زندگی جوامع متمدن مبتنی بر دروغ و دروغ است. او می خواهد از این جامعه جدا شود. در این مورد او یک انقلابی است ، اگرچه خشونت انقلابی را انکار می کند.

بودا برای اولین بار از بشریت خواست تا با خشونت در برابر شر مقاومت نکند. تولستوی مفهوم عدم مقاومت در برابر شر با خشونت را بیشتر از فرمان معروف انجیل وام گرفته است: «در برابر شر مقاومت نکنید. اما هر که به گونه راستت بزند، دیگری را نیز به سوی او بگردان» (متی 5:39). طرفداران تولستوییسم ("عدم مقاومت") آموزه های او را انقلابی می دانند که هدف آن تغییر اساسی در پایه های معنوی زندگی است. تولستوی در اثر پایانی "راه زندگی" این عقیده را که می توان از خشونت برای تنظیم زندگی همنوع خود استفاده کرد، به عنوان یک توهم ارزیابی می کند. "خرافات خشونت" پیامدهای ویرانگری دارد و به هیچ وجه وسیله موثری برای حل مشکلات زندگی نیست. به عقیده نویسنده بزرگ روسی، مبارزه با شر از طریق خشونت، غیرقابل قبول است، حتی به این دلیل که مردم خود شر را به روش های مختلف تصور می کنند.

به عقیده تولستوی، خشونت عبارت است از تسلیم فیزیکی توسط سوژه مستبد از اراده سوژه دیگری بر خلاف میل سوژه دوم. خشونت تمایل به گسترش دارد، به ویژه زمانی که با زور مخالفت شود. خشونت برخلاف قانون عشق است که می گوید زندگی بشر مقدس و خدشه ناپذیر است و هیچ نیروی خارجی حق ندارد آن را کنار گذاشته و خودسرانه مرتکب شود. بنابراین ، خشونت همیشه شر است و تحت هیچ شرایطی خوب نیست.

ممنوعیت خشونت باید یک ممنوعیت مطلق تلقی شود: هم خوب و هم بد را باید فقط با خیر پاسخ داد. مردم حق خشونت ندارند، تصور محدود کردن خشونت به خشونت نادرست است. مجازات اعدام بسیار بدتر از قتل فقط به خاطر اشتیاق یا دلایل شخصی دیگر است. تولستوی می آموزد که مقاومت در برابر شر ممکن و ضروری است، اما نه با خشونت، بلکه با روش های دیگر غیر خشونت آمیز (اقناع، استدلال، اعتراض و غیره).

به اعتقاد تولستوی ، نیاز به مقاومت در برابر شر با خشونت چیزی بیش از این نیست که "مردم رذایل مورد علاقه خود را توجیه کنند: انتقام ، حرص ، حسادت ، جاه طلبی ، شهوت قدرت ، غرور ، بزدلی و خشم".

از نظر تولستوی، عدم مقاومت عبارت است از به کارگیری تعالیم مسیح در زندگی اجتماعی، رد قانون خشونت و هرگونه مبارزه انقلابی به نفع قانون عشق. عدم مقاومت باید مبتنی بر خودسازی اخلاقی هر فرد باشد. نویسنده سه نوع خشونت را تشخیص داد:

1) اجبار دولت خارجی، اختیار زندگی و مرگ رعایا. 2) خشونت خارجی بین افرادی که به سازش نرسیده اند ؛ 3) خشونت درونی، علیه خود.

تمام قدرت حامل شر است. تولستوی که از دولت به عنوان "باند سازماندهی شده دزدان" خشمگین است ، در اثر خود "ایمان من چیست؟" اعلام می کند: "در عین حال غیرممکن است که به مسیح خدا اعتراف کنیم ، که تعلیم او بر عدم مقاومت در برابر شر استوار است ، و آگاهانه و با آرامش برای ایجاد اموال ، دادگاه ها ، دولت ، ارتش تلاش می کند. برای برقراری زندگی بر اساس قانون مسیح و دعا برای قضات ، اعدام ها و سربازان.<...>من هستممن نمی خواهم در هیچ فعالیتی از مقامات با هدف محافظت از مردم و اموال آنها با خشونت شرکت کنم. " رد خشونت به منزله رد قاضی بودن دیگران است. انسان فقط بر خودش قدرت دارد و این افراد دیگر نیستند که باید اصلاح شوند، بلکه خودش هستند.

از نظر تولستوی ، اعتراف به مسیحیت واقعی امکان به رسمیت شناختن دولت را حذف می کند و پایه های قدرت سکولار را از بین می برد. اما کلیساهای مسیحی، به خاطر دولت، تعالیم مسیح را منحرف کردند و قانون انجیل عشق را لغو کردند. تولستوی با توسل به وجدان خوانندگان خود، از آنها می خواهد که به ایمان واقعی مسیحی در برتری اراده خدا بازگردند. او سعی می کند مسیحیان را با لغو دولت با فرار مسالمت آمیز همه اعضای جامعه از هر یک از مقامات دولتی متقاعد کند. مشارکت در زندگی سیاسی ؛ پرداخت مالیات، مالیات؛ خدمت سربازی ، در نتیجه "همه مردم توسط خدا آموزش داده می شوند ، نحوه مبارزه را فراموش می کنند ، شمشیرها را به گاوآهن و نیزه ها را به شکل داس تبدیل می کنند.<...>نکته اصلی این است که همه فقط باید کارهایی را که باید انجام دهیم شروع کنند و کارهایی را که نباید انجام دهیم دست بکشند، فقط لازم است همه با تمام دنیا زندگی کنند."

عدم مقاومت در برابر شر با خشونت

عدم مقاومت در برابر شر با خشونت
واژه و مفهومی که L.N. Tolstoy (1828-1910) به عنوان یکی از اصول اصلی آموزه دینی و فلسفی خود ("تولستویسم") ، که در دهه 1880 به آن آمد ، به زبان روسی وارد کرد. این نویسنده جوهر تدریس خود را در آثار "اعتراف" (1879-1882) و "ایمان من چیست؟" (1884). مفهوم «عدم مقاومت» از فرمان معروف انجیلی می آید (انجیل متی، فصل 5، ص 39): «... در برابر شیطان مقاومت نکنید. اما هر که به گونه راستت سیلی زد، دیگری را به سوی او بگردان.»
از این رو "عدم مقاومت" - پیرو این آموزش نویسنده.
مورد استفاده: -، به طور معمول ، از قضا ، در رابطه با یک فرد بیش از حد نرم ("عدم مقاومت") که جرات نمی کند از منافع قانونی ، اصول و غیره خود دفاع کند.

فرهنگ لغات و اصطلاحات بالدار. - M.: "Lokid-Press"... وادیم سروف. 2003.


ببینید "عدم مقاومت در برابر شر با خشونت" در فرهنگ لغت های دیگر چیست:

    Nus. ، تعداد مترادفها: 2 فروتنی (34) فروتنی (30) فرهنگ لغت مترادف ASIS. V.N. تریشین 2013 ... فرهنگ لغت مترادف

    مقاومت در برابر شر با خشونت- اصل رفتار و آموزش مبتنی بر تعبیر خشونت (از جمله مبارزه خشونت آمیز انقلابی) به عنوان یک شر بی قید و شرط. این آموزش اجتماعی است. اخلاقیات هسته مختلف بورژوای کوچک. ایدئولوژی ها ، بازتاب ظلم و ستم بشری هستند ... ... فرهنگ لغت الحادی

    کتاب. امتناع از سرکوب خشونت آمیز شر ، تمایل به غلبه بر آن با اطاعت ، فروتنی. / i>

    عدم مقاومت در برابر شر یک الزام اخلاقی است که مستقیماً در فرمان مسیح "مقاومت با شرارت نکنید" (متی 5:39) بیان شده و در فرآیند گذار از تالیون به قانون طلایی اخلاق شکل گرفته است. در موعظه بر کوه آن و ... ... دائرclالمعارف فلسفی

    عدم مقاومت ، عدم مقاومت ، pl. نه، رجوع کنید به (کتاب). فقط در بیان: عدم مقاومت در برابر شر (با خشونت) در آموزه های فلسفی دینی تولستوی: غلبه بر شر با پذیرش تسلیم و منفعل آن. عدم مقاومت در برابر شر در دست است ... ... واژه نامه توضیحی اوشاکوف

    شر با خشونت کتاب. امتناع از سرکوب خشونت آمیز شر ، تمایل به غلبه بر آن با اطاعت ، فروتنی. / i> به انجیل صعود می کند. BMS 1998 ، 402 ... فرهنگ لغت بزرگ از گفته های روسی

    فرهنگ لغت دائرclالمعارف

    عدم مقاومت- من هستم؛ چهارشنبه در آموزه های دینی و فلسفی L. Tolstoy: رد سرکوب فعال و خشونت آمیز شر ، تمایل به غلبه بر آن با اطاعت ، فروتنی. عدم مقاومت در برابر شر (خشونت علیه خود) ... فرهنگ لغت بسیاری از عبارات

    دین آرمان شهر ارجاع به جوامع افکار و جوامع جنبش روسیه 19 زود. 20 قرن ، بر اساس آموزه های L. N. Tolstoy شکل گرفت. اصول اولیه T. توسط تولستوی در "اعترافات" ، "ایمان من چیست؟" ، "Kreutzer Sonata" و دیگران ترسیم شده است. تولستوی با ... ... دائرclالمعارف فلسفی

    ادین (آدین) بالو (انگلیسی Adin Ballou ؛ 23 آوریل 1803 ، 5 اوت 1890) یک کشیش آمریکایی ، ملغی ، آنارشیست مسیحی است ، که تمام زندگی خود را وقف موعظه عدم مقاومت کرد. مطالب 1 سالهای اولیه ... ویکی پدیا

کتاب ها

  • عدم مقاومت در برابر شر با خشونت ، ویکتور گوسف روشچینتس. داستان‌های منتشر شده در سال‌های 1985-1999 نوشته شده‌اند و علاوه بر شواهد زمانه، به نثر روشنفکری نیز اشاره دارند. طیف گسترده ای از مشکلات زمان عذاب ...

ایده عدم مقاومت در برابر شر با زور ریشه در دوران باستان دارد، این ایده توسط پیروان آموزه های بدعتی و فرقه ای غربی تبلیغ می شد: والدنسی ها، آناباپتیست ها و غیره. دوخوبورس و پاشکوویت.

آموزش لئو تولستوی نقش بسزایی در توسعه مفهوم عدم مقاومت در برابر شر با زور داشت. این آموزش به نوعی نتیجه توسعه جهت گیری اخلاقی و اجتماعی در صلح طلبی بود.

از همان ابتدا دایره مخالفان تولستوی بسیار گسترده بود. ما انتقاد از عدم مقاومت را در آثار چنین نمایندگان برجسته اندیشه مذهبی ، فلسفی و الهیاتی روسیه در اواخر قرن 19 - اوایل قرن 20 مانند V.S. سولوویف ، N.F. فدوروف، I.A. ایلیین ، N.A. بردیایف، V.V. روزانوف، متروپولیتن آنتونی (خراپوویتسکی)، پروفسور A.D. گوسف و بسیاری از دانشمندان ، الهیات و فیلسوفان دیگر. آثار جدلی اساسی آنها ناسازگاری کامل مفهوم عدم مقاومت تولستوی ، ناتوانی منطقی و عملی اخلاق گرایی تولستوی را آشکار می کند. مخالفان تولستوی به این واقعیت اشاره کردند که مفهوم عدم مقاومت فقط جنبه زمینی را در نظر می گیرد و جنبه متافیزیکی را حذف می کند. از اعتراضات اصلی به مفهوم تولستوی ، می توان موارد زیر را مشخص کرد: درک نادرست از ماهیت شر و بی اعتنایی بی دلیل به واقعیت هستی شناختی.

ملاقات کرد. آنتونی (خراپوویتسکی) خاطرنشان می کند که تفاوت بین آموزه های مسیحی و آموزه های تولستوی این است که مسیحیت خشونت در مبارزه با شر را عملی کمتر گناه از آشتی بی تفاوت با بی قانونی می داند و تولستوی اولی را گناهی بی قید و شرط می داند. دومی اصلا گناه نیست ... آموزش تولستوی فرد را از انزوای خشک و خودخواهی خلاص نمی کند.

مهم است که به خاطر داشته باشیم که ایده عدم مقاومت تولستوی بود که توسعه درک ماتریالیستی از خود انسان را تقویت کرد.

به گفته متروپولیتن. آنتونی (خراپوویتسکی): دیدگاه های تولستوی به هیچ وجه با ماتریالیسم تفاوت ندارند ، آنها همان الحاد پنهان باقی می مانند. N. بردیاف خاطرنشان می کند که اومانیسم ملحد تولستوی به صورت دیالکتیکی به ضد انسانی تبدیل شده است. پروفسور A.D. بلیاف بر این واقعیت تمرکز می کند که ال. تولستوی در "الهیات" خود به عقل گرایی افراطی می رود که نتایج آن سبکسری و جهل نسبت به ایمان مسیحی است. برای پروفسور جهنم. Belyaeva L. Tolstoy نماینده بدبینی افراطی پانتئیستی است که ایده های آن را کنت از آثار شوپنهاور به عاریت گرفته است. اخلاق گرایی ال تولستوی یک طرفه و ضد کلیساست.

فیلسوف مذهبی روسی N. Berdyaev اشاره می کند که تعالیم تولستوی با "خفه شدن با خوبی" مشخص می شود ، که می تواند خواننده را از بیزاری از خوبی برانگیزد.

در نقد L. Tolstoy، سخنان V.V. روزانووا: "هیچ چیز جدید و قابل توجهی در دکترین تولستوی مبنی بر عدم مقاومت در برابر شر وجود ندارد (V.V. Rozanov به غیر اصلی بودن کامل دکترین تولستوی اشاره می کند). تفسیر کلمات منجی توسط ال تولستوی چیزی جز تهمت نیست ، او کل انجیل را در یک خط در آن بردگی کرد. "

منتقد اصلی مفهوم عدم مقاومت در فلسفه دینی روسیه، I.A. ایلیین ، که برخلاف کتاب "در مقاومت در برابر شر با زور" نوشت. نکات اصلی کتاب او چنین است: آموزه عدم مقاومت بر نفی روح و معنویت بنا شده است. عشق به عنوان شفقت و ترحم موعظه می شود. چنین عشق بی روح هیچ ارتباطی با عشق واقعی ندارد ، هدف اصلی آن رفاه یک عزیز است ، و نه کاهش ساده رنج. فقدان کامل هرگونه مقاومت در برابر شر در واقع به معنای پذیرش شر است.

با توجه به مطالب فوق می بینیم که مفهوم عدم مقاومت در برابر شر به زور باعث انتقاد و طرد عمومی فیلسوفان دینی و متکلمان روسی شده است.

شکست آن - مفهوم عدم مقاومت در برابر شر با زور - چیست؟

مکان مرکزی کتاب مقدس عهد جدید، که عدم مقاومت به آن اشاره دارد، سخنان خداوند ما عیسی مسیح است: "شما آنچه گفته می شود شنیده اید: چشم در برابر چشم و دندان در برابر دندان. مال شما. ، دیگری را نیز به او بگردان» (متی 5: 38-39). این استدلال اصلی کتاب مقدس برای آموزه های تولستویان است. با این حال ، آنها ، به گفته مت. آنتونی (خراپوویتسکی) ، اگرچه آنها به کلمات خدا اشاره می کنند ، اما خود آنها به آنها اعتقاد ندارند.

اما حتی اشاره ای به ایده صلح طلبان در مورد نوعی نگرش منفعلانه نسبت به هرگونه شر وجود ندارد ، حتی تا حدی که به دفاع کامل از خود بی توجهی شود. دومی می تواند و باید باشد، زیرا همراه با نرمی و محبت به دشمن، نصیحت و اصلاح او را تسهیل می کند.

هر بدی که از مرزهای عدالت عبور کند باید سرکوب شود. بر خلاف نظر عدم مقاومت، اصل «عدم مقاومت در برابر شر و بدی» یک اصل راهنما در روابط انسانی نیست.

برای پیروزی عدالت در زندگی مردم ، همه حق دارند از خود ، اموال و دوستان خود دفاع کنند ، از ضعیفان در برابر ظلم قوی ها دفاع کنند ، از همسایگان خود دفاع کنند ، حتی اگر برای این کار مجبور به جان دادن باشد ( یوحنا 15:13).

به نام عدالت و نیکی ، یک مسیحی می تواند بدون ترس از درگیری با روح تعلیمات مسیح جهان را آشفته کند.

طرفداران عدم مقاومت "پاک"، همراه با بقیه بشریت، از ثمره تمام مبارزه قبلی با شر لذت می برند. به لطف این واقعیت است که افرادی بودند که داوطلبانه بار مبارزه فعال با شر را بر عهده گرفتند، به همه افراد دیگر این فرصت داده شد که در صلح و آرامش کار کنند، از نظر معنوی خلق کنند و از نظر اخلاقی پیشرفت کنند.

آموزه عدم مقاومت در برابر شر به حوزه اخلاق تعلق دارد. اخلاق ، نه تنها از نظر اصول اساسی ، بلکه جزئیات اساسی ، کاملاً به آموزش متافیزیکی درباره مطلق ، درباره رابطه آن با جهان و انسان ، درباره ماهیت و هدف نهایی دومی بستگی دارد.

فرمان عدم مقاومت نمی تواند ماهیت آموزه انجیل را بیان کند و کلیدی برای درک کل محتوای انجیل ارائه دهد. شما نمی توانید فرمان عدم مقاومت را طوری بخوانید که گوهر تعالیم مسیحی را در مورد رابطه مردم با یکدیگر بیان می کند.

تولستوی می گوید بدون قاعده عدم مقاومت ، ظاهراً عشق باید به ناچار در اشکال و اشکال مخالف آن بیان شود. سوء استفاده از عشق کاملاً ممکن است، در آن شکی نیست. اما از این به هیچ وجه نتیجه نمی گیرد که امکان چنین سوء استفاده ای فقط با فرمان عدم مقاومت از بین می رود، و نه این که فرمان «کاربردی» باید معنایی داشته باشد که توسط ال. تولستوی جذب شده است.

احتمال سوءاستفاده از عشق به مردم زمانی بیشتر نمایان می شود که عشق به خدا زنده فراموش شود.

و هنگامی که فرمان انجیل مبنی بر عشق به همه مردم به پس‌زمینه تنزل می‌یابد، و قاعده عدم مقاومت به عنوان اصلی‌ترین و حتی تنها اصل راهنما تعیین می‌شود.

مفهوم عدم مقاومت ال. اراده شدید ، ضد معنوی ، ضد عشق در روح شخص دیگر ، نتیجه "ایده آل" را نه تنها دشوار ، بلکه غیرممکن می کند.

نمونه بارز مقاومت در برابر شر در زمان ما می تواند به عنوان پاتریارک صرب، پاول باشد، که از همه خواست تا در مقاومت در برابر شیطان، از هر طرف که باشد، تا آنجا که قدرت وجود دارد، انجام دهند. پدرسالار صرب پاول (استوویچویچ) تأکید کرد که شخص باید در برابر شر مقاومت کند ، اما هرگز نباید مانند یک انسان غیر انسانی این کار را انجام دهد. سخنان او "بیایید مردم باشیم!" مرتبط تر از همیشه در زمان ما

کشیش آندری تکاچف خاطرنشان می کند که کلیسا خواستار خشونت نیست، اما باید به خاطر داشت که مصونیت از مجازات به هیچ وجه باعث فروتنی و توبه نمی شود، همانطور که مفهوم عدم مقاومت ادعا می کند. تولستویسم ذهنها را مجذوب معنویت کاذب کرد. پیروزی اومانیسم و ​​شادی جهانی را موعظه کرد. اما اگر این آموزش رعایت شود، نتیجه یکسان است: هرج و مرج بی سابقه، بی تفاوتی و پیروزی شر.

مسیح به مردم دستور داد که توهین ها و ظلم هایی را که به شخص قربانی وارد شده است ببخشند ، اما او هرگز نگاه خودخواهانه و خونسردانه به ظلم یا قتل همسایه را توجیه نکرد. بنابراین ، در همه زمانهای تاریخ مسیحیت ، زاهدان مقدسی بودند که شمشیر را علیه ستمگران و فاتحان برافراشتند ، بدون شک جان خود را فدا کردند و بالاترین میزان عشق به مردم را برآورده کردند.

شماره 2، 2014 پ. 27-29

  • خوبی را به بدی برگردانید ، همه را ببخشید. تنها در این صورت است که وقتی همه شروع به انجام این کار کنند، هیچ شری در جهان وجود نخواهد داشت. ممکن است شما قدرت انجام این کار را نداشته باشید. اما بدانید که فقط این را باید خواست، این را باید به دست آورد، زیرا این به تنهایی ما را از شری که همه از آن رنج می بریم نجات می دهد.
  • جهان به لطف کسانی که رنج می برند جلو می رود.
  • یکی از رایج ترین تصورات غلط این است که مردم را خوب ، بد ، احمق و باهوش در نظر بگیریم. انسان جریان دارد ... و همه امکانات را دارد: احمق بود، عاقل شد، عصبانی شد، مهربان شد و برعکس. این عظمت انسان است. و از این رو نمی توان درباره شخصی قضاوت کرد. شما محکوم کرده اید، اما او قبلاً متفاوت است.
  • پاسخ دادن با سخنی محبت آمیز به شخص شیطانی، احسان در برابر توهین، چرخاندن گونه دیگر به هنگام ضربه زدن، وسیله ای مطمئن و همیشه در دسترس برای رام کردن خشم برای همه است.
  • موقعیت اکثریت مردم که با روشنگری برادرانه واقعی روشن شده است ، اکنون با فریب و حیله گری متجاوزان سرکوب شده است ، و این اکثریت را مجبور به نابودی زندگی خود کرده است ، این وضعیت وحشتناک است و ناامید کننده به نظر می رسد. تنها دو راه برای خروج وجود دارد ، و هر دو بسته هستند: یکی این است که خشونت را با خشونت ، ترور ، بمب های دینامیت ، خنجر ، همانطور که نیهیلیست ها و آنارشیست های ما انجام دادند ، در خارج از ما برای شکستن این توطئه دولت ها علیه مردم ، شکست. یا با دولت به توافق برسند ، امتیازاتی به آن بدهند و با مشارکت در آن ، کم کم شبکه ای را که مردم را به هم متصل کرده و آنها را آزاد می کند ، حل و فصل کنند. هر دو خروجی بسته است. دینامیت و خنجر ، همانطور که تجربه به ما نشان می دهد ، فقط واکنش نشان می دهد ، گران ترین نیروی را نقض می کند ، تنها نیروی ما - افکار عمومی. راه دیگر این واقعیت است که دولتها قبلاً آموخته اند که چقدر می توان مشارکت افرادی را که می خواهند آن را تغییر دهند تحمل کرد. آنها فقط آنچه را که اساسی را نقض نمی کند ، می پذیرند و نسبت به آنچه برای آنها مضر است بسیار حساس هستند ، زیرا به وجود آنها مربوط می شود. آنها اجازه می دهند افرادی که با آنها مخالف هستند و می خواهند دولت ها را اصلاح کنند، نه تنها برای برآوردن مطالبات این مردم، بلکه برای خودشان، برای دولت. این افراد اگر خارج از دولت ها بمانند و علیه آنها قیام کنند، برای دولت ها خطرناک هستند و تنها سلاح قدرتمند دولت ها - افکار عمومی - را تقویت می کنند و بنابراین باید از این افراد محافظت کنند و با امتیازاتی که دولت می دهد آنها را به سمت خود جذب کنند. ، آنها را مانند میکروبهای فرهنگ بی ضرر کند - و سپس از آنها برای خدمت به اهداف دولتها ، یعنی ظلم و استثمار مردم استفاده کنید. هر دو خروجی محکم و غیرقابل نفوذ بسته شده اند. آنچه باقی مانده؟ شما نمی توانید آن را با خشونت پاره کنید - واکنش را افزایش می دهید. شما هم نمی توانید به صفوف دولت ها بپیوندید؛ ابزار حکومت می شوید. یک چیز باقی می ماند: مبارزه با حکومت با ابزار اندیشه، گفتار، کردار زندگی، بدون دادن امتیاز به آن، بدون پیوستن به صفوف آن، بدون افزایش قدرت. این به تنهایی ضروری است و احتمالاً موفق خواهد بود. - 7 فوریه 1895
  • آنچه ما برای خود بد می دانیم در بیشتر موارد خیری است که هنوز آن را درک نکرده ایم.
  • تعلیم عشق که خشونت را جایز نمی داند، نه تنها مهم است که انسان برای خودش، برای روحش، بدی را تحمل کند و در مقابل بدی نیکی کند، بلکه به این دلیل که خیر به تنهایی شر را متوقف می کند، آن را خاموش می کند، مهم است. اجازه نده جلوتر بره ... آموزش واقعی عشق قوی است زیرا شر را خاموش می کند و مانع از شعله ور شدن آن می شود.
  • آموزه عدم مقاومت در برابر شر با خشونت، قانون جدیدی نیست، بلکه تنها نشانه انحراف از قانون عشق است که به اشتباه توسط مردم پذیرفته شده است، تنها نشانه ای از این است که هرگونه اعتراف به خشونت علیه همسایه، خواه به نام قصاص یا رهایی فرض شده خود یا همسایه از شر ، ناسازگار با عشق.
  • معلمان کلیسا مستقیماً فرمان عدم مقاومت را اجباری نمی دانند، آموزش می دهند که اختیاری است و مواردی وجود دارد که باید از آن دور شد و در عین حال جرأت نمی کنند بگویند که این امر ساده را نمی شناسند. ، فرمان روشن ، پیوند ناگسستنی با همه چیز از این و هیچ چیز دیگری پدیده شگفت انگیزی ناشی نمی شود که چنین معلمان مسیحی 1900 سال مسیحیت را تبلیغ می کردند و جهان به زندگی بت پرستانه خود ادامه می دهد.

مقایسه کنید

  • تولستوی محتوای خود مفهوم شر را که نباید در برابر آن مقاومت کرد، آشکار نمی کند. و بنابراین ایده عدم مقاومت در طبیعت انتزاعی است ، به طور قابل توجهی با زندگی واقعی در تضاد است. تولستوی نمی‌خواهد تفاوتی بین فردی که دشمنش را به خاطر نجات روحش می‌بخشد و مثلاً انفعال دولت در رابطه با جنایتکاران را ببیند. او نادیده می گیرد که شر در اعمال مخرب خود سیری ناپذیر است و عدم مخالفت فقط آن را تشویق می کند. با توجه به این که هیچ مقاومتی وجود ندارد و نخواهد بود ، شر در پشت پوشش نجابت پنهان می شود و خود را آشکارا با بدبینی گستاخ و گستاخ نشان می دهد.
همه این ناسازگاری ها و تضادها باعث بی اعتمادی خاصی در موضع عدم مقاومت تولستوی می شود. هدف را می پذیرد - غلبه بر شر ، اما نوعی انتخاب در مورد راه ها و وسایل انجام می دهد. این آموزه آنقدر درباره شر نیست، بلکه در مورد چگونگی عدم غلبه بر آن است. مشکل انکار مقاومت در برابر شر نیست ، بلکه این است که آیا همیشه می توان خشونت را به عنوان شر تشخیص داد. تولستوی نتوانست این مشکل را به طور مداوم و واضح حل کند. -

2021
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه