17.11.2021

سناریوی صحنه پردازی سنجاقک و مورچه. کریلوف "سنجاقک و مورچه. سناریوی تولید تئاتر افسانه توسط I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه"


مارینا تسپیشوا
سناریوی تولید تئاتر افسانه توسط I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه"

سناریوی اجرای تئاتر افسانه I. آ. کریلوا« سنجاقک و مورچه»

شخصیت ها: سنجاقک, مورچه، خرگوش ها، خرس ها، زنبورها، پروانه ها.

به نظر می رسد، یک گروه کر از همه هنرمندان

1. اجرا را شروع می کنیم

سنجاقک و مورچه!

V یک افسانه - ما یک افسانه را دعوت می کنیم

همه - چه بزرگسالان و چه کودکان.

2. آن را یک بار سروده است

پدربزرگ مهربان کریلوف.

و امروز ما بچه ها

بیایید دوباره این افسانه را به یاد بیاوریم.

آواز می خواند مورچه

مورچه: من هستم - مورچه! سلام به همه، سلام!

هیچ موجود سخت کوشی در دنیا وجود ندارد!

همه حیوانات را جمع کردم، به همه شغل دادم،

تابستان در نوسان کامل است - همه می خواهند به پیاده روی بروند!

اما ما باید به یاد داشته باشیم

نه تنها در مورد سرگرمی.

بیا یه خونه بسازیم,

بیایید یک مهمانی خانه نشینی داشته باشیم!

همه چیز: بعدا سرگرم کننده -

اول یه خونه بسازیم! - 2 بار.

برگ های گروه کر پروانه ها به بیرون پرواز می کنند، آواز می خوانند

پروانه ها: تابستان ما چقدر زیباست

همه چیز با خورشید درخشان گرم می شود،

بیا خوش بگذرانیم

و گرده گل ها را جمع آوری کنید - 2 بار

زنبورها، حیوانات و پرندگان در حال چرخش هستند،

و خوب نیست که در غیر این صورت زندگی کنیم

معلوم می شود سنجاقک.

سنجاقک: پروانه ها، زیبایی ها،

اینجا چی پرواز میکنی؟

پروانه ها: ما گرده ها را جمع آوری می کنیم

از آن چسب را جوش می دهیم

حیوانات در حال ساختن یک خانه جدید هستند

آنها در طول زمستان در آن زندگی می کنند.

سنجاقک: بیهوده عجله میکنی

چقدر در جنگل گرم است - فوق العاده!

من در تابستان نیازی به خانه ندارم

خانه بعدا میسازم.

پروانه ها دور می شوند سنجاقک آواز می خواند.

سنجاقک: چه خوشگله! گل، برگ، سبزی!

در درختان و بوته ها در گل ها همه سرگرم کننده است

من خواب می بینم که تابستان تمام نمی شود -

هر بوته ای برای من خانه است و من می خواهم بخندم! - 2 بار

هی هی! هاها! مراقبت زباله است!

هاها! هی هی! فقط افراد عجیب و غریب کار می کنند!

سنجاقک پرواز می کند. دو خرگوش بیرون می پرند. در دست میله ها، چکش ها. آنها میله ها را روی زمین می گذارند، شروع به ساختن خانه می کنند. پرواز می کند سنجاقک.

سنجاقک: خب چرا اینطوری زدی! همه کلاغ ها ترسیده بودند!

خرگوش ها با هم: حیوانات خانه جدیدی می سازند

آنها در طول زمستان در آن زندگی می کنند.

سنجاقک: پس کار پیدا کردند - در تابستان خانه زمستانی بسازند!

الان نمیخوام کار کنم بعدا میسازم!

سنجاقک پرواز می کند. خرگوش ها به ساختن ادامه می دهند، سپس خرس ها کار را انجام می دهند « ساخته شده» خانه

سنجاقک به بیرون پرواز می کند.

سنجاقک:خسته نیستی؟

بسیاری از سیاهههای مربوط کشیده شده است!

با هم خرس می کند: خرس ها عاشق کار سخت هستند -

ما تنبل هستیم - خوب نیست!

سنجاقک: آه، من در تابستان به خانه احتیاج ندارم -

خانه بعدا میسازم!

سنجاقک پرواز می کند. معلوم می شود مورچه. در خانه قدم می زند.

مورچه: بالاخره خونه ما آماده شد!

بیایید با هم در آن زندگی کنیم!

همه میرن. زنبورها با چتر به بیرون پرواز می کنند. آنها آواز می خوانند.

زنبورها: روزهای تابستان به سرعت گذشت

برگ های زرد روی زمین افتاد! - 2 بار.

اغلب باران می بارد، باد می وزد،

بیرون هوا بد است آه چقدر سرد است .... - 2 بار.

زنبورها در حال عقب نشینی در پس زمینه هستند. همه هنرمندان می پرند بیرون. در پیش - مورچه.

مورچه: من نان های زیادی می پزم،

برای دوستان حیوان شما!

بالاخره امروز جشن خانه نشینی است!

بنابراین، تعطیلات و سرگرمی!

با یکدیگر: سرگرمی، سرگرمی، ما در جنگل خوش می گذرانیم! - 4 دفعه

معلوم می شود سنجاقک. از سرما می لرزید.

سنجاقک: وای چقدر هوا سرده!

پس شادی یک خانه جدید است!

(مورچه) سلام مهربون مورچه!

شما امروز منتظر مهمان هستید!

به من رحم کن پدرخوانده عزیز

غذا دهید و گرم کنید!

مورچه: در تابستان همه جانوران کار کردند!

تو فقط داشتی خوش می گذشت!

تمام تابستان آواز خواند

اما من نمی خواستم کار کنم!

سنجاقک: من همه چیز را خواندم. بله راه افتادم

حتی کمی خسته.

مورچه: از ته دل مست شدم

پس حالا برو - برقص!

سنجاقک: (گریان)آخه دردسرم اومد!

آه، من در زمستان میمیرم!

همه هنرمندان: در تابستان همه جانوران کار کردند!

تو فقط داشتی خوش می گذشت!

سنجاقک: لطفا من را ببخشید

اجازه بدهید وارد خانه جدیدم شوم!

من اجاق گاز را گرم می کنم

من آب خواهم برد!

من همه چیز را می فهمم دوستان

من نمی توانم بدون تو زندگی کنم!

مورچه: میشه ببخشیمش

آنها را در خانه بگذاریم و آنها را درمان کنیم؟

پس از همه، ما امروز جشن می گیریم!

(به خرگوش)نظرت چیه، شوخی؟

همه چیز: فکر کنم بذار بره

و دعوت به مهمانی!

همه یه آهنگ بخونن:

همه بچه ها دوست دارند افسانه ها

دنیای خوب جادویی

ارتباط خوب،

در پایان - یک جشن سرگرم کننده!

ما نماینده ما هستیم

برای تمام کردن عجله نکنید

و همه برای یک درمان

ما امروز شما را دعوت می کنیم!

انتشارات مرتبط:

میزبان: همه ما - چه بزرگسالان و چه کودکان - آرزوی بازدید از فضا را در زندگی خود داریم. در رویاها و رویاهایمان، در فضا پرواز کردیم.

"تئاتر دنیای جادویی است که در آن کودک از بازی کردن لذت می برد و در حین بازی با محیط اطراف خود آشنا می شود ..." OP Radynova هنر تئاتر نزدیک است.

چکیده درس. آشنایی کودکان با یک ژانر-افسانه جدید. خواندن افسانه I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه"خلاصه ای از فعالیت های آموزشی مستقیم در گروه مقدماتی ZPR در ادبیات داستانی - آشنایی کودکان با.

تعطیلات پاییز (بر اساس افسانه I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه") برای گروه مقدماتیتعطیلات پاییز (بر اساس افسانه I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه") برای گروه مقدماتی. شخصیت ها: مجری، پاییز - بزرگسالان ؛.

سناریوی اجرای موزیکال بر اساس افسانه I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه" با استفاده از موسیقی A. Sosnin"سنجاقک و مورچه" افسانه موزیکال بر اساس افسانه I. A. Krylov برای گروه مقدماتی از مواد ادبی در اجرا استفاده شد.

بر اساسافسانه هاI. A. Krylova

فیلمنامه تئاتر عروسکی خانگی را در اختیار شما عزیزان قرار می دهیم. سه نفر برای بازی افسانه نیاز دارند. شما می توانید این کار را با هم انجام دهید - اگر نقش یک داستان نویس و مثلاً یک مورچه را بر عهده بگیرید. این افسانه کریلوف در مدرسه تدریس می شود ، اما می توانید به راحتی آن را با کودکان پیش دبستانی بازی کنید - از این گذشته ، بار اصلی "کلامی" بر روی راوی می افتد و یک بزرگسال می تواند این نقش را بر عهده بگیرد. و البته، این یک راه عالی برای یادگیری یک افسانه است، اگر به کودک شما قبلاً آن را در خانه داده اند. لوازم برای اجرا بسیار ساده است. ساخت و ساخت عروسک های خیمه شب بازی خیلی سخت نیست. البته می توانید این سناریو را در تئاتر عروسکی خانگی خود به سادگی با بریدن سیلوئت این شخصیت ها از روی کاغذ اجرا کنید، اما عروسک ها برای این اجرا بسیار مناسب هستند. از این گذشته ، "پریدن و بال زدن" برای سنجاقک عروسکی بسیار راحت است. علاوه بر این، کودکان واقعاً چنین "عروسک های روی رشته" را دوست دارند. شاید به خاطر عروسک ها، نه تنها مخاطب، بلکه «عروسک باز» هم احساس گریزانی دارد که «عروسک ها خودشان راه می روند».

شخصیت ها:

  • راوی
  • سنجاقک
  • مورچه

آماده شدن برای اجرا

  • . ما پیشنهاد می کنیم این عروسک های پوم پوم را درست کنید، اما هر توپی این کار را می کند.
  • با گل ها فضای خالی درست کنید. شما می توانید این کار را انجام دهید - ساخت آنها آسان است. یک پارچه یا کاغذ قهوه ای روی میز بگذارید. چند شاخه و گل واقعی در بالا قرار دهید. وقتی پاییز طبق سناریو فرا می رسد، گل ها را می توان از روی میز جدا کرد یا باد کرد.
  • تمرینی را قبل از اجرا ترتیب دهید - به سنجاقک بیاموزید که برقصد، پرواز کند و مورچه سخت کوش آه سنگینی بکشد، عرق را از روی پیشانی خود پاک کنید و با تمام ظاهر نشان دهید که چقدر سختکوش است.

منظره:روی صحنه، فضای خالی با گل های روشن است. می توانید موسیقی سرگرم کننده را روشن کنید.

سنجاقک روی گل ها پرواز می کند، می چرخد، می رقصد، سپس یخ می زند، سپس به سرعت به سمت گل دیگری پرواز می کند. به جای موسیقی، سنجاقک می تواند چیزی خنده دار بخواند.

راوی

سنجاقک بلوز

تابستان قرمز خواند؛

وقت نکردم به گذشته نگاه کنم

همانطور که زمستان در چشمان می غلتد.

می توانید موسیقی را با صدای باد روشن کنید. گل ها را جدا می کنیم و زمین خالی با شاخه ها باقی می گذاریم. در حال حاضر پرواز برای سنجاقک دشوار است، حرکاتش کند است. ناله می کند و روی زمین می افتد. مدتی دراز می کشد، سپس می نشیند، به اطراف نگاه می کند و سرگردان است.

راوی

میدان مرده است.

دیگر روزهای روشنی وجود ندارد،

مثل زیر هر برگ

هم میز و هم خانه آماده بود.

همه چیز از بین رفته است: با زمستان سرد

نیاز، گرسنگی می آید.

سنجاقک دیگر نمی خواند:

و چه کسی اهمیت خواهد داد

روی شکم به آواز خواندن گرسنه!

مایخولیای شیطانی افسرده،

او به سمت مورچه می خزد ...

ظاهر می شودمورچه. می توانید یک کیسه به دست مورچه ببندید یا یک بیل بدهید. سنجاقک مورچه را دید، ایستاد و با تردید به مورچه نزدیک شد.

سنجاقک

مرا رها نکن پدرخوانده عزیز!

به من قدرت جمع شدن بده

و تا بهار فقط روزهاست

غذا دهید و گرم کنید!

مورچه

شایعات، این برای من عجیب است:

تابستان کار کردی؟

راوی

مورچه به او می گوید.

سنجاقک

قبلش عزیزم بود؟

در مورچه های نرم داریم

آهنگ ها، بازیگوشی هر ساعت،

به طوری که سرش را برگرداند.

مورچه

آه پس تو...

سنجاقک

... من بی روح هستم

تمام تابستان او آواز می خواند.

سنجاقک شروع به چرخیدن می کند، بال های خود را باز می کند، بالای زمین پرواز می کند. مورچه سرش را به نشانه اتهام تکان می دهد.

مورچه

همه شما آواز خواندید؟ این مورد:

پس برو برقص!

مورچه بی سر و صدا غر می زند و با یک کیسه (بیل) سرگردان است. سنجاقک به شدت آه می کشد، پنجه هایش را پایین می آورد و با ناراحتی در جهت دیگر راه می رود.

مهدکودک شماره 117 موسسه آموزشی پیش دبستانی شهرداری سیکتیوکار

حوزه آموزشی "توسعه گفتار و توانایی های نمایشی کودکان"

تکمیل شده توسط: معلم Reshetnikova V.I سن کودکان 6-7 ساله

شرکت کنندگان در اجرای موسیقی: معلم: Reshetnikova V.I.

دانش آموزان: بچه های گروه مقدماتی

والدین: دانش آموزان گروه مقدماتی (آنها در خیاطی لباس ها، ساخت مناظر مشارکت داشتند و همچنین بازی کودکان را به عنوان تماشاگر ارزیابی کردند).

هدف: ایجاد علاقه در کودکان به فعالیت های نمایشی، کمک به کودکان برای آشکار کردن پتانسیل خلاق خود. به یک فرهنگ بسیار هنری متصل شوید.

وظایف:

  • معرفی ژانرهای مختلف در ادبیات از جمله افسانه و ویژگی های آنها
  • توانایی کودکان در استفاده از وسایل بیانی را توسعه دهید (ژست ها، ژست ها، حالات چهره، لحن، حرکت)
  • برای ایجاد استقلال خلاق و ذوق زیبایی شناختی در خلق و انتقال تصاویر.
  • وضوح تلفظ
  • یک حالت عاطفی شاد ایجاد کنید
  • حجمی متن را با استفاده از تمام جنبه های حافظه حفظ کنید

سناریوی توپ پاییز بر اساس افسانه I. A. Krylov "سنجاقک و مورچه" برای گروه مقدماتی 6-7 سال.

راوی شماره 1: تبریک پاییز ما به شما مهمانان عزیز

از صمیم قلب پذیرای شما هستیم

و اکنون بهترین ساعت ما فرا رسیده است

اما ما را به شدت قضاوت نکنید

برای چنین داستان کمی آموزنده

راوی شماره 2

همه چیز همین است

هر روز خیلی شلوغ بود

اینکه ادراری وجود ندارد که نظر شما را تغییر دهد

رقص، مهمان هر ساعت

روز و شب رقصید

(در حال رقص، سنجاقکی با دسته گلی در دست بیرون می آید و به سمت میزی که روی آن سماور و نوشیدنی است می رود، قصه گوها آن را به خود می خوانند و سنجاقک به سمت آنها می رود)

راوی 1: به هر حال، اینجا سنجاقک ماست، فیجت هنوز بی خیال است

راوی 2: عزیزم حالت چطوره؟

سنجاقک: هنوز هم فوق العاده شاد!

راوی 1: آیا عشق به اندازه کافی قوی است؟

سنجاقک: اخیراً آقا دست من پرسید

البته او تکذیب شد

به طرز دردناکی درآمد کمی داشت

(سنجاقک به سمت میز می‌رود، گل‌ها را در گلدان می‌گذارد و آهنگی را با موسیقی کارتون می‌خواند.

چه روز شگفت انگیزی

تنبلی برای کار کردن

روح من آواز می خواند

دوستان من کجا هستند

مهمانان سنجاقک در گروه کر: ما اینجا هستیم! (فرار کنید و به سمت سنجاقک بروید)

(مگس، زنبور، پروانه، پروانه)

سنجاقک: بیا، بیا

همه چیز همانطور که شما می خواهید خواهد بود

مهمان مهم باشید

هتل ها را فراموش نکنید

چی بهت غذا بدم

تا به شما شادی بدهد

زمزمه مگس شماره 1: ما در حال زمزمه مگس ها، آشپزهای عالی هستیم

خانم های خانه دار خوب و دوست دارند سخت کار کنند

مگس تسوکوتوخا شماره 2: برای ما، برای مگس ها، یک جشن، یک فضای شگفت انگیز

پس تحقیر مکن، حال ما را بپذیر

تسوکوتوخا شماره 3: همان شیرینی ها و تازه و فوق العاده را بچشید

و این شب برای ما بسیار دوست داشتنی خواهد بود

(مگس ها یک گلدان شیرینی به سنجاقک می دهند)

سنجاقک: بیا به خانه سر بزن، ما اوقات فوق العاده ای خواهیم داشت!

زنبور شماره 1: ما شما را با عسل با همه دوستان پذیرایی خواهیم کرد

ما آن را بیهوده جمع آوری کردیم، بهترین گل ها را انتخاب کردیم

تا از کار ما قدردانی کنید!

زنبور شماره 2: بالاخره ما زنبورهای صنعتگر هستیم

مثل نور خورشید که عسل می درخشد

ما تمام تلاش خود را کردیم

منتظر سرگرمی و سرگرمی هستیم

(زنبورها یک گلدان عسل به سنجاقک می دهند، سنجاقک عسل را می گیرد و روی میز می گذارد)

سنجاقک: وقتی دوستان پیش من می آیند،

روح شاد می شود و آواز می خواند

امیدوارم که خیلی سرگرم کننده باشد

این غروب برای ما به ارمغان خواهد آورد

پروانه شماره 1: ما پروانه های زیبایی هستیم،

ما به غرور معروفیم

روی گل ها حلقه می زنیم

و ما با تابستان گرم دوست هستیم

پروانه شماره 2: از ما نپرسید: از کجا آمده اید؟

کجا پرواز می کنیم؟ ما اهل کدام حوزه هستیم؟

بدون دعوت نامه نمی آمدیم،

پس ارکستر و گل به افتخار ما کجاست؟

پروانه شماره 3: بالاخره با یک مربای تمشک همراه شما هستیم

و این یک سنجاقک برای شماست "بیسکویت کورابی فرانسوی"

(پروانه ها یک شیشه مربای تمشک و کلوچه به سنجاقک می دهند "کورابی" سنجاقک هدایا را می پذیرد و روی میز می گذارد)

سنجاقک: به خودتان کمک کنید تا کوکی ها را تهیه کنید، و من نیز می گویم

که من یک شرکت فوق العاده پیدا نمی کنم

پروانه شماره 1: ما پروانه را دوست داریم

تمام روز بال زدن

به طوری که برای قرن کوچک ما

زندگی تا روز تمام شده است

ما در مراتع زندگی می کنیم

در تابش خیره کننده یک روز تابستانی

عطر گلها ما را مست می کند

پروانه شماره 2: دوست ما یک سوسک است -

شیک پوش رشک برانگیز

برای آواز دارای کمک هزینه است

برای صرف چای به او رسید

به طور تصادفی گیر کردیم

و آنها به طور تصادفی به نور شما پرواز کردند

چه خوب که تصادفی به تعطیلات رسیدی

پروانه شماره 3: بنابراین، طبیعتاً چیزی برای دادن نداریم

ما یک آهنگ برای شما خواهیم خواند

برای روحیه دادن به همه

ما یک نگرانی داریم

ما آواز می خوانیم، می رقصیم شکار!

سنجاقک: پس ما آواز خواهیم خواند، برقصیم،

استراحت فوق العاده

و تابستان گرم است

ما روشن می دویم!

(میهمانان سنجاقک آهنگی می خوانند، شعر از K. Ibraev، موسیقی توسط Yu. Chichkov "شادترین" )

1) خورشید بیرون آمد، در چمنزار می درخشد

من برای دیدار با خورشید روی چمن می دویدم

و گل مروارید سفید من در پرواز پاره می کنم

تاج گل بسازم، آفتاب را ببافم

2) روزی که در دوردست از شادی می درخشد، مرا فرا می خواند

بالای سرم رنگین کمانی با شادی زنگ می زند

کنار نهر زیر بید صدای بلبل را می شنوم

من امروز صبح زیباترینم

3) شبنم تمیز را در دستانم جمع کردم

من رنگین کمان و خورشید را در دستانم حمل می کنم

و باد شیطون را با آهنگی اذیت می کنم

و همه دوستانم با خوشحالی با من می رقصند

(رعد به شدت می‌پیچد، باد خش‌خش می‌زند، باران می‌بارد. در سالن تاریک می‌شود، سنجاقک و مهمانان چتر می‌برند، دور هم جمع می‌شوند و می‌لرزند)

راوی 1: سنجاقک بال می زند

و اصلا نمی دانست

که رو به پایان است و تابستان و گل

راوی 2: پرید و خندید

زندگی کردن را یاد نگرفت

و اکنون تمام رویاهای او از بین رفته است

سنجاقک: پس تابستان گذشت

مثل باد در مزرعه

مگس ها و زنبورها در گروه کر: روحی باقی نمانده است

سهم ما را به اشتراک بگذارید

پروانه ها در گروه کر: ما جایی برای زندگی نداریم

ما جایی برای خواب نداریم

آه، گلها همه پژمرده شده اند

پروانه ها در گروه کر: خنده و شادی پراکنده

انگار اصلا اونجا نبود

(سنجاقک های مهمان زیر چتر آواز می خوانند "فصل پاییز" sl. سمرنینا وی.، موسیقی. آروتیونوف A.)

1) بیرون باران می بارد، جاده خیس است

قطرات زیاد روی زمین، اما حرارت کم،

مانند قارچ های پاییزی، ما چتر حمل می کنیم

چون بیرون پاییز است

2) دوباره به وقت پاییز برگها چرخیدند

او یک معجزه رنگ است، او همه را مجذوب خود کرد

ببین جاده چه قالی پهن می کند

حیف که روزهای گرم پاییز کم است

راوی 1: سنجاقک جهنده تابستان سرخ را خواند

وقت نکردم به گذشته نگاه کنم

همانطور که شاخ و برگ در چشم ها پرواز می کند

میدان مرده

خوب، آن روزهای روشن رفته است

جایی که زیر هر زیر ورق

هم میز و هم خانه آماده بود

همه چیز با سرما پیش می رفت

زمستان، قحطی می آید

سنجاقک دیگر آواز نمی خواند

خب کی به ذهنت میرسه

بر روی شکم به آواز خواندن گرسنه

راوی 2: اما فقط مورچه ها

تعطیلات بدون دانستن

کار در جریان روزها

غلبه بر همه چیز

(به موسیقی آهنگ O. Gazmanov "نسیم تازه" مورچه ها بیرون می آیند - پسرها و آواز مورچه می خوانند)

آهنگ مورچه

1. ما بچه ها همه جا عالی هستیم!

ما هرگز بیکار نمی نشینیم

ذره ذره خانه ای محکم می سازیم

تا یک میلیون مستأجر به آنجا منتقل شود

اگر مشکلی در خانه ما بیفتد، دوستی ما هرگز از بین نمی رود

بیایید همه یکپارچه بایستیم

با هم قوی هستیم و پیروز خواهیم شد

گروه کر 2: میدان، مزرعه، مزرعه باد شدیدی از کنار آن می گذرد

ما از زمستان نمی ترسیم، محصول ما رسیده است

به زودی، به زودی، به زودی سرما خواهد آمد

موآوی اهل ترک نیست، او به هیچ چیز نیاز ندارد

بله بله بله بله

2. ما بهترین دوستانمان را امتحان کردیم

آنها تمام تلاش خود را کردند بدون اینکه دریغ کنند،

در تابستان وقت تلف نکرد

بنابراین کامل bkdem زمستان شدید

زندگی ما پر از دغدغه و کار است

هر روز برای ما با بیکاری یک مبارزه است

باشد که سرنوشت گاهی سخت باشد

اکنون به سهم دیگری نیاز نداریم

گروه کر:

3. زمان باید مورد احترام و ارزش قرار گیرد،

برای اینکه زندگی خود را با موفقیت زندگی کنید

از هم اکنون برنامه ریزی را شروع کنید

و سپس بهترین ساعت شما فرا خواهد رسید

ما بچه ها همه جا عالی هستیم

ما هرگز بیکار نمی نشینیم

خانه ما گرم و دنج خواهد بود

و همه ما به عنوان یک خانواده بزرگ زندگی خواهیم کرد

گروه کر: 2p.

مورچه شماره 1: بگذارید کمی کوچک باشیم

اما ما بچه های لجبازی هستیم

از دوران کودکی ما عاشق سخت کار کردن هستیم

بالاخره ما بیکار نمی نشینیم

مورچه شماره 2: به طوری که در یک پاکسازی در میان درختان

خانه خود را با سوزن بسازید

بگذار او پشت چمن دیده نشود

اما یک میلیون نفر ساکن هستند

مورچه شماره 3: ما مورچه ها هستیم

ما هر چه در توان داریم به داخل خانه می بریم

بچه های بی قرار

زندگی ما با کار مرتبط است

مردم درست می گویند

چیزی که تجارت استاد از آن می ترسد

مورچه شماره 4: سلام پاییز طلایی

زمان برداشت پاییز

آیا زمان می تواند پرستش کند

میتونی باهاش ​​قدم بزنی؟

اما او را گول نزنید

و به عقب برنگرد

می بینید پاییز چقدر سخت کار کردیم

چگونه در تمام تابستان در میدان تنبل نباشیم

مورچه شماره 5: سلام پاییز طلایی

پر از آب سیب

همه چیز در باغ خوب است

بسیاری از سبزیجات مختلف در باغ

دستان طلایی ما

هرگز خستگی را نشناسید

مورچه شماره 6: مورچه های کارگر

ما از زمستان نمی ترسیم

ما از کودکی کار کردن را یاد می گیریم

نگرانی های مختلفی وجود دارد

بالاخره دست ما کار می کند

جلال و افتخار در همه جا

مورچه شماره 7: ما خیلی دوست داریم کار کنیم

ما دوست داریم کار کنیم

دوستی ما به ما کمک خواهد کرد

با یک کار دشوار مقابله کنید

مورچه شماره 8: چقدر دوست داریم کار کنیم

ما نمی توانیم بیکار بنشینیم

شعار ما این است: "چه بدون مشکل

از برکه ماهی نگیر"

راوی 1: سنجاقک چگونه رنج می برد

چشمان خود را به آرامی پایین بیاورید

بد مالیخولیایی افسرده

او به سمت مورچه می خزد

(سنجاقک به مورچه شماره 1 نزدیک می شود)

سنجاقک: من را رها نکن دوست عزیز

به من قدرت جمع شدن بده

و تا بهار فقط روزهاست

غذا دهید و گرم کنید

مورچه شماره 1: شایعات، این برای من عجیب است.

تابستان کار کردی؟

سنجاقک: قبلش عزیزم بود

در مورچه های نرم داریم

آهنگ ها، بازیگوشی هر ساعت

در کل تابستان می خواندم

مورچه شماره 2: تو همه چیز را خواندی، کار همین است

پس برو برقص

مورچه شماره 3: تنبلی شما مانعی برای شماست

در دستیابی به موفقیت

مگس: گل و خورشید

به ما کمک کرد

فقط راه برو

بله بال زدن

زنبورها: اما همه چیز گذشت و پرواز کرد و ما نمی توانیم از زمستان فرار کنیم

مورچه شماره 4: چرا به ما سر بزنید؟

ناگهان پرسیدی؟

چرا انقدر لعنتی

تابستان همه شادی؟

مورچه شماره 5: همه! آیا لذت رفته است؟

ابرها جمع شدند

آیا زندگی چیزی به شما یاد نمی دهد؟

پروانه ها: همسایه های دوست داشتنی ما

ما سرد هستیم، ادرار نداریم

بدون پول، بدون کارت اعتباری

و تا پوست خیس شد

آیا می توانید یک شب اقامت به ما پیشنهاد دهید؟

یا پول قرض بده

مورچه شماره 6: ای رقصنده های زیرک

خنده و پرندگان آوازخوان

تاب دادن یک دستشویی سخت است

گرد و غبار و زباله ها را جارو کنید

شما فقط می توانید بال زدن

زندگی در سوختگی خالی

پروانه ها در گروه کر: به ما کمک کن نابود شویم

بدون سرپناه و بدون غذا

ما را با دقت احاطه کنید

تا همین بهار

مورچه شماره 7: نه، نمی توانیم تو را ببریم.

چه قول پوچ

شما تنبل ها سخت کار نکردید

چیزی یاد نگرفت

مورچه شماره 8: شما به استراحت عادت دارید

از بطالت سست شدن

و ما هیچ مشکلی نداریم

حتی یک روز هم نمی گذرد

مورچه ها در گروه کر: این داستان ما برای شما افراد لوفر است، زمان تجارت است، و ساعتی برای سرگرمی است.

سنجاقک: اوه، ما شروع کردیم به بال زدن

آواز بخوانید، راه بروید و برقصید

مگس در گروه کر: ما میزبان شما خواهیم بود

زندگی کنید، بشویید و بپزید

زنبورها در گروه کر: سرخ کنید، اوج بگیرید، همه ما یاد خواهیم گرفت

نیروهایی که از او دریغ نمی کنند

پروانه ها در گروه کر: با ما خسته نخواهید شد

زمان سریعتر خواهد گذشت

پروانه ها: خب، به ما اعتماد کن مورچه

راوی 1: این سنجاقک ماست

تغییر کرد، عاقل تر

یک زندگی آرام می خواست

راوی 2: مورچه ما تعجب می کند

او از سنجاقک راضی است

راوی 1: داستان اینجاست

این اتفاق می افتد، ما می دانیم

شگفت انگیز است که اینجا چه اتفاقی افتاده است

راوی 2: اما من فکر می کنم همه خوشحال هستند

به قهرمانان تبریک می گویم

افسانه ما چیست

فینال فوق العاده

(همه قهرمانان در یک نیم دایره می ایستند و آهنگی می خوانند "کشور کوچک" موسیقی I. Reznik, sl. I. Nikolaev)

یک کشور کوچک پشت کوه ها، پشت جنگل ها وجود دارد

حیواناتی هستند با چشمانی مهربان،

آنجا زندگی پر از عشق است

در آنجا دریاچه معجزه ای می درخشد ، شر و غم وجود ندارد ،

یک پرنده آتشین در قصر زندگی می کند

و به مردم نور می دهد.

گروه کر:

چه کسی به من بگوید، چه کسی به من بگوید

او کجاست، او کجاست

کشور کوچک، کشور کوچک

جایی که روح روشن و روشن است

جایی که همیشه بهار است

این کشوری که من فقط آرزویش را دارم

اما لحظه ای روشن خواهد آمد

و بر ارابه بالدار پرواز خواهم کرد

من یک ساعت خداحافظی دارم

در کشور پر ستاره من

قهرمانان خوبی در آنجا منتظر ما هستند

و جنگلی پر از افسانه

گروه کر:

باران پاییزی بیرون از پنجره می بارید

من تو خونه تنهام

من به تو ایمان دارم نجات من کشور کوچکی است


2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه