04.02.2021

گروه کار مردان (سرگئی لموخ). سولیست گروه "کارمن" - سرگئی لموخ. مسیر خلاق نام تکنواز کارمن چیست


کشور

اتحاد جماهیر شوروی اتحاد جماهیر شوروی
روسیه، روسیه

جایی که ترکیب بندی دیگر
پروژه ها
کار-من کار-من

تاریخ

در ابتدا، این دو خود را به عنوان "دوگان پاپ عجیب و غریب" معرفی می کردند. آنها نام "کارمن" را به عنوان نام انتخاب کردند. در سال 1990 این نام به کار من تغییر یافت. همانطور که خود مجریان اظهار نظر می کنند، به این ترتیب آنها "به دیدار خواسته های شنوندگان رفتند و یادآوری اولیه رقیب مکار اسپانیایی اغواگران جوان امروزی را پنهان کردند." نام را می توان "مرد-ماشین" در نظر گرفت، خود مجریان مترادف "مسافر" را ترجیح می دهند. در این راستا، اولین آلبوم این گروه به نام "در سراسر جهان" (1990) مفهوم عجیبی داشت: هر آهنگ از آن به نوعی در مورد شهرها و کشورهای مختلف صحبت می کند.

این گروه ابتدا در بهار 1990 در شبکه تلویزیونی 2x2 با اجرای چند آهنگ (منبع نامعلوم) در تلویزیون ظاهر شد، سپس در تابستان همان سال در برنامه Variety Vernissage با کلیپ پاریس و در پایان سال ، که در روزنامه "Moskovsky Komsomolets" خلاصه شد ، این دوئت در دو دسته رهبر شد: "کشف سال" و "گروه سال".

این گروه تعدادی جوایز دریافت کرد: "Schlager-90" ()، "50x50" ()، "Star Rain" ()، "Ovation" ().

در آوریل 1991، بوگدان تیتومیر این پروژه را ترک کرد و تصمیم گرفت آن را ادامه دهد شغل انفرادی; . سرگئی لموخ تمامی قطعات آوازی تیتومیر را برای آلبوم بعدی کارمانیا بازنویسی کرد و در نتیجه این آلبوم در سال 1992 منتشر شد.

گزیده ای از آهنگ تیتراژ "کاپیتان پرونین"
کمک پخش

لموخ در پروژه های جانبی شرکت می کند: بازی در تبلیغات، ضبط موسیقی متن سریال انیمیشن "کاپیتان پرونین"، نوشتن محافظ های صفحه نمایش موسیقی برای برنامه های تلویزیونی و غیره.

سرگئی لموخ به موازات کار خود در کار-من، به عنوان آهنگساز کار کرد و چندین آهنگ برای هنرمندان دیگر نوشت (ناتالیا سنچوکوا، رقص لادا، ناتالیا گولکینا، ایگور سلیورستوف).

ترکیب بندی

  • سرگئی لموخ - آواز، اشعار، تنظیم.
  • سرگئی کلکوف - رقص، خواننده پشتیبان.
  • الکسی ماکاروف - رقصیدن.
  • اولگ ریچکوف - رقصیدن.

اعضای سابق:

دیسکوگرافی

قبل از آلبوم سراسر دنیا، در سال 1990 3 آهنگ ضبط شد: "مرد سال"، "شبی با تو"، "سنگاپور". همچنین مشخص است که یکی از آهنگ های آلبوم کارمانیادر سال 1991 به عنوان دوئت ضبط شد ("مردی از آفریقا") ، اما پس از خروج بوگدان تیتومیر از گروه ، سرگئی لموخ تمام قسمت های آوازی را بازنویسی کرد.

آلبوم های استودیویی:

  • سراسر دنیا(آلبوم مغناطیسی - Gala 1990) (Gala/Sintez، 1991 - وینیل، انتشار مجدد بر روی CD و MC توسط Gala Records در سال 1994)
  • کارمانیا (کارمانیا) (گالا رکوردز 1991 - آلبوم مغناطیسی 1992 - وینیل ، بازنشر سی دی و ام سی در سال 1994)
  • تهاجم عظیم صوتی روسیه(J.S.P.، 1994؛ 1997؛ 2004)
  • چیز سکسی شما(زیکو، 1996)
  • پادشاه دیسک(J.S.P.، 1998؛ 2003)
  • نیترو(دیسک چهارگانه، 2008)

آلبوم های زنده:

  • زنده…(J.S.P.، 1994؛ 2004)

ریمیکس آلبوم ها:

  • بازگشت به آینده (بازگشت به آینده)(J.S.P.، 1999؛ 2003)
  • سونوگرافی (2014)

مجموعه ها:

  • بهترین مرد ماشین(جف رکوردز، 1993)
  • افسانه های دیسکو روسیه(Master Sound Production، 2000)
  • افسانه های دیسکو روسیه. قسمت 2(Master Sound Production، 2001)
  • مجموعه ستاره(سوابق J.S.P.، 2001)
  • مجموعه بزرگ(چهار دیسک، 2009)

آلبوم های دیگر:

  • قطبی(زکو، 1997، آلبوم انفرادی لموخ)

فیلمبرداری

  • پاریس (1990)
  • دختر من از آمریکا (دختر آمریکایی) (1990)
  • خداحافظ لندن (1991)
  • هتل سن مارتینو (1991)
  • روس‌های بد (1991)
  • آفریقایی (1991)
  • چائو بامبینو (1992)
  • Mamaia Cannibals (1993)
  • مهاجم صوتی (1994)
  • شائولین جنوبی (1996)
  • دیسکو رقص (1998)
  • موسیقی (2012)
  • عزیزم (2014)

نظری در مورد مقاله "کارمن" بنویسید.

یادداشت

پیوندها

  • www.carmanmusic.ru - سایت رسمی گروه "کار من"
  • در Yandex.Music

گزیده ای از شخصیت کار-من

به جایی که او رفته بود نگاه کرد، به طرف دیگر زندگی. و آن طرف زندگی که قبلاً هرگز به آن فکر نکرده بود ، که قبلاً برای او بسیار دور و باورنکردنی به نظر می رسید ، اکنون برای او نزدیک تر و عزیزتر بود ، قابل درک تر از این طرف زندگی ، که در آن همه چیز یا پوچی بود و ویرانی ، یا رنج و توهین.
به جایی که می دانست اوست نگاه کرد. اما او نمی توانست او را به جز این که اینجا بود ببیند. دوباره او را همانگونه که در میتیشچی، در ترینیتی، یاروسلاول بود، دید.
صورت او را می دید، صدایش را می شنید و حرف های او و حرف های خودش را که با او می گفت تکرار می کرد و گاهی کلمات جدیدی برای خودش و برای او ابداع می کرد که بعداً می شد گفت.
در اینجا او روی صندلی راحتی در کت مخملی اش دراز کشیده و سرش را به بازوی نازک و رنگ پریده ای تکیه داده است. سینه اش به طرز وحشتناکی پایین است و شانه هایش بالا آمده است. لب ها محکم فشرده می شوند، چشم ها می درخشند و چین و چروک روی پیشانی رنگ پریده از بین می رود. یکی از پاهایش کمی می لرزد. ناتاشا می داند که با درد طاقت فرسایی دست و پنجه نرم می کند. «این درد چیست؟ چرا درد او چه احساسی دارد؟ چقدر درد دارد!» ناتاشا فکر می کند. متوجه توجه او شد، چشمانش را بالا برد و بدون لبخند شروع به صحبت کرد.
او گفت: «یک چیز وحشتناک این است که خود را برای همیشه به یک فرد رنج کشیده ببندی. این عذاب ابدی است." و با نگاهی جستجوگر - ناتاشا اکنون آن نگاه را دید - به او نگاه کرد. ناتاشا، مثل همیشه، قبل از اینکه وقت داشته باشد در مورد آنچه که پاسخ می دهد فکر کند، پاسخ داد. او گفت: "اینطور نمی شود، این اتفاق نمی افتد، شما سالم خواهید بود - کاملا."
او اکنون ابتدا او را دید و اکنون همه آنچه را که در آن زمان احساس می کرد تجربه کرد. نگاه بلند، غمگین و سختگیرانه ای را که به این کلمات کرد به یاد آورد و معنای سرزنش و ناامیدی آن نگاه طولانی را فهمید.
ناتاشا اکنون با خود گفت: "من موافقت کردم که اگر او همیشه رنج بکشد بسیار وحشتناک خواهد بود. آن موقع فقط به این دلیل گفتم که برای او وحشتناک بود، اما او آن را طور دیگری فهمید. او فکر می کرد که این برای من وحشتناک خواهد بود. او سپس هنوز می خواست زندگی کند - از مرگ می ترسید. و من خیلی بی ادبانه و احمقانه به او گفتم. من این را فکر نمی کردم من یک چیز کاملا متفاوت فکر کردم. اگر آنچه را که فکر می‌کردم می‌گفتم، می‌گفتم: بگذار بمیرد، همیشه جلوی چشمان من بمیرد، در مقایسه با آنچه الان هستم خوشحال می‌شوم. حالا... هیچی، هیچکس. آیا او آن را می دانست؟ خیر نمی دانست و هرگز نخواهد دانست. و اکنون هرگز نمی‌توانید آن را اصلاح کنید.» و دوباره همان کلمات را به او گفت ، اما اکنون در تخیل ناتاشا به او پاسخ دیگری داد. او را متوقف کرد و گفت: برای تو وحشتناک است، اما برای من نه. تو می دانی که بدون تو هیچ چیز در زندگی من نیست و رنج با تو بهترین خوشبختی برای من است. و دست او را گرفت و همان طور که در آن غروب وحشتناک، چهار روز قبل از مرگش فشار داده بود، تکان داد. و در تخیل خود با او سخنان لطیف و محبت آمیز دیگری صحبت کرد که در آن زمان می توانست بگوید، که اکنون صحبت می کند. او گفت: "دوستت دارم... تو... عشق، عشق..." او در حالی که دستانش را به صورت تشنجی فشرد، دندان هایش را با تلاشی شدید به هم فشار داد.
و اندوه شیرین او را فرا گرفت و اشک از چشمانش جاری شد، اما ناگهان از خود پرسید: این را به چه کسی می گوید؟ الان کجاست و کیست؟ و دوباره همه چیز در سردرگمی خشک و سخت پوشیده شد و دوباره در حالی که ابروهایش را محکم می‌بافد، به جایی که او بود نگاه کرد. و حالا، حالا، به نظرش می رسید که دارد به راز نفوذ می کند... اما در آن لحظه، وقتی چیزی که به نظر می رسید نامفهوم برایش فاش شد، ضربه شدید دستگیره قفل در به طرز دردناکی به شنوایی او ضربه زد. خدمتکار دونیاشا به سرعت و با بی توجهی، با حالتی ترسیده و بی دغدغه در صورتش وارد اتاق شد.
دنیاشا با حالتی خاص و پر جنب و جوش گفت: "سریع پیش پدرت بیا." او با هق هق گفت: "یک بدبختی، در مورد پیوتر ایلیچ ... یک نامه."

علاوه بر احساس بیگانگی عمومی از همه مردم، ناتاشا در آن زمان احساس بیگانگی خاصی را از چهره خانواده خود تجربه کرد. همه مال خودش: پدر، مادر، سونیا، آنقدر به او نزدیک بودند، آشنا، آنقدر روزمره که تمام حرف ها، احساسات آنها به نظر او توهین به دنیایی بود که اخیراً در آن زندگی می کرد، و او نه تنها بی تفاوت بود، بلکه به نظر می رسید. با دشمنی به آنها. او سخنان دونیاشا را در مورد پیوتر ایلیچ ، در مورد بدبختی شنید ، اما آنها را درک نکرد.
«بدبختی آنها چیست، چه بدبختی می تواند باشد؟ آنها همه چیز خود را دارند، قدیمی، آشنا و آرام، "ناتاشا ذهنی به خود گفت.
وقتی وارد سالن شد، پدرش به سرعت از اتاق کنتس خارج شد. صورتش چروکیده و خیس از اشک بود. او باید از آن اتاق بیرون دوید تا هق هق هایی که او را خفه می کردند، از دست بدهد. با دیدن ناتاشا، دیوانه وار دستانش را تکان داد و هق هق های تشنجی دردناکی را درآورد که صورت گرد و نرم او را مخدوش کرد.
"نرو... پتیا... برو، برو، اون... اون... داره زنگ میزنه..." و او، مثل بچه ها هق هق می کرد، به سرعت پاهای ضعیفش را تکان می داد، به سمت صندلی رفت و تقریباً روی آن افتاد و صورتش را با صندلی اش پوشاند. دست ها.
ناگهان مانند جریان الکتریکی تمام وجود ناتاشا را درنوردید. چیزی به طرز وحشتناکی قلب او را آزار داد. او درد وحشتناکی را احساس کرد. به نظرش می رسید که چیزی از وجودش بیرون می آید و او در حال مرگ است. اما به دنبال درد، رهایی آنی از ممنوعیت زندگی که بر او وجود داشت احساس کرد. با دیدن پدرش و شنیدن گریه وحشتناک و بی ادبانه مادرش از پشت در، فوراً خود و اندوهش را فراموش کرد. او به سمت پدرش دوید، اما او با بی اختیاری دستش را تکان داد و به در مادرش اشاره کرد. پرنسس مری، رنگ پریده، با فک پایینی لرزان، از در بیرون آمد و دست ناتاشا را گرفت و چیزی به او گفت. ناتاشا او را ندید و نشنید. با قدم های تند از در گذشت و برای لحظه ای ایستاد، انگار در حال مبارزه با خودش بود و به سمت مادرش دوید.
کنتس روی صندلی راحتی دراز کشیده بود، به طرز عجیبی به طرز عجیبی خودش را دراز می کرد و سرش را به دیوار می کوبید. سونیا و دختران دستان او را گرفتند.
کنتس فریاد زد: "ناتاشا، ناتاشا!" - درست نیست، درست نیست ... او دروغ می گوید ... ناتاشا! او فریاد زد و اطرافیانش را کنار زد. - همه برید، این درست نیست! کشته!.. هه هه هه!.. درست نیست!
ناتاشا روی صندلی راحتی زانو زد، روی مادرش خم شد، او را در آغوش گرفت، او را با نیرویی غیرمنتظره بلند کرد، صورتش را به سمت او چرخاند و به او چسبید.
- مامان!.. عزیزم!.. من اینجام دوست من. مامان، او با او زمزمه کرد، یک لحظه متوقف نشد.
مادرش را رها نکرد، با مهربانی با او کشتی گرفت، بالش، آب خواست، دکمه‌هایش را باز کرد و لباس مادرش را پاره کرد.
او بی وقفه زمزمه کرد: "دوست من، عزیزم... مادر، عزیزم"، سر، دست ها، صورتش را می بوسید و احساس می کرد که چگونه بی اختیار، در جویبارها، بینی و گونه هایش را قلقلک می داد، اشک هایش جاری شد.
کنتس دست دخترش را فشرد و چشمانش را بست و لحظه ای ساکت شد. ناگهان با سرعتی غیرمعمول از جایش بلند شد، بی‌معنا به اطراف نگاه کرد و با دیدن ناتاشا، شروع به فشردن سرش با تمام قدرت کرد. سپس صورتش را که از درد چروکیده بود برگرداند تا مدتی طولانی به او نگاه کند.
او با زمزمه ای آرام و قابل اعتماد گفت: "ناتاشا، تو مرا دوست داری." - ناتاشا، تو من را فریب نمی دهی؟ آیا تمام حقیقت را به من می گویید؟
ناتاشا با چشمانی پر از اشک به او نگاه کرد و در چهره او فقط درخواست بخشش و عشق وجود داشت.

گروه دو پاپ عجیب و غریب Kar-men که در سال 1989 تشکیل شد، فوراً به یک موفقیت تبدیل شد. مرزهای خارجی هنوز به روی مردم عادی باز نشده بود، بنابراین اولین آلبوم به سبک "در سراسر جهان" با استقبال گرم مخاطبان مواجه شد. افسوس که دو سال دیگر بوگدان تیتومیر ظالمانه گروه را ترک خواهد کرد.

تاریخچه موفقیت

در اواسط دهه 90، بسیاری از آهنگ های نوشته شده توسط شریک سابقش سرگئی لموخ مقام های اول را در نمودارهای مختلف به دست آوردند و کلیپ های ویدیویی برای ساخته های او موفقیت باورنکردنی داشتند. سرگئی همچنین برای ستاره های پاپ آن زمان آهنگ نوشت.

گروه کارمن که چند سالی در آرامش بود، در سال 1996 آلبوم جدید و مورد انتظار جدیدی را با آهنگ های ملودیک زیبا به دنیای موسیقی ارائه کرد. و برای اولین سالگرد خود - پنجمین سالگرد پروژه انفرادی Lemokha - این گروه زمان انتشار دیسک "Your Sexual Thing" را تعیین کرد.

با سفر به کشورهای دوردست و تیم در جشنواره های معروفی چون «بازی های تاوریا»، «بازار اسلاوی» و «صدای آسیا» شرکت کرد. حتی زمانی جایزه Ovation به عنوان بهترین گروه پاپ به او تعلق گرفت.

سرگئی لموخ که به عنوان یک اسطوره دیسکو باقی ماند ، واقعاً چیزی از نام گروه به ظاهر صحنه خود آورد. در دهه 90 دور، او نماد جنسی اتحادیه در نظر گرفته می شد و بسیار محبوب بود. و امروز یک «انسان-ماشین» پرانرژی در تقریباً 50 حرکت خود روی صحنه می پرد، انگار ربع قرن پیش.

گروه کارمن که در اوج محبوبیت بود و یکی از تکنوازان بوگدان تیتومیر را به "نان رایگان" رها کرد، به اندازه کافی عجیب، هنوز هم وجود دارد.

خلاقیت مدرن گروه

اکنون گروه "کارمن" دارای سه "ماشین کار" است: دو سرگئیف - لموخا و کلکوف و کاترین کانائوا، همسر لموخ. این سه ستاره عمدتاً به کلوپ های شبانه دعوت می شوند ، در حالی که آلبوم های گروه کارمن هر از گاهی ظاهر می شوند. لموخ برای تبلیغ کار خود از فناوری های مدرن با قدرت و اصلی استفاده می کند - اینترنت جهانی وب. نتایج چنین سیاستی آشکار است: گروه کارمن هر ماه تا 4 میلیون دانلود در حساب خود دارد.

کنسرت های مداوم در کلوپ ها گواه این واقعیت است که می توان حتی در یک محیط رقابتی باورنکردنی سرپا ماند. نکته اصلی این است که احساس کنید بیننده چه چیزی را از مجری می خواهد و انتظار دارد. و عموم مردم همچنان طرفدار اجراهای کار من هستند.

موفقیت های رهبر "کارمن"

سرگئی لموخ اطمینان می دهد که آهنگ های فعلی گروه کارمن اساساً با آهنگ های "روزهای گذشته" متفاوت است: مطالب ارائه شده توسط این سه نفر شیک ، تازه و مورد تقاضا است. این مورد توسط تکنوازان گروه تأیید شده است.

گروه کارمن هنوز زاییده فکر سرگئی لموخ است، در حالی که او موفق می شود در تبلیغات بازی کند و محافظ صفحه نمایش برای برنامه های تلویزیونی مختلف بنویسد. علاوه بر این، او در موسیقی متن فیلم ها عالی است: فقط باید کارتون "کاپیتان پرونین" را به یاد بیاورید.

و اگرچه اکنون تقریباً غیرممکن است که دوستداران موسیقی رقص را غافلگیر کنید و به طور کلی ایجاد چیزی جدید دشوار است ، گروه کارمن هرگز از شگفتی کردن طرفداران خود با شگفتی های مختلف دست نمی کشد. و از نظر تجربه و شارژ انرژی ، به سختی کسی می تواند با آنها مقایسه کند ...

"کار من"- گروه پاپ شوروی و روسی، محبوب در اوایل دهه 1990. رهبر گروه سرگئی لموخ است.

تاریخ

این گروه در سال 1989 توسط بوگدان تیتومیر و سرگئی لموخ که با دیمیتری مالیکوف نوازنده بودند تأسیس شد. سپس با کار به عنوان رقصنده پشتیبان برای خواننده ولادیمیر مالتسف ، آهنگ "پاریس، پاریس" را برای او ساختند که بعداً تصمیم گرفتند آن را به تنهایی اجرا کنند.

در ابتدا، این دو خود را به عنوان "دوگان پاپ عجیب و غریب" معرفی می کردند. آنها نام "کارمن" را به عنوان نام انتخاب کردند. در سال 1990 این نام به کار من تغییر یافت. همانطور که خود مجریان اظهار نظر می کنند، به این ترتیب آنها "به دیدار خواسته های شنوندگان رفتند و یادآوری اولیه رقیب مکار اسپانیایی اغواگران جوان امروزی را پنهان کردند." نام را می توان به عنوان "مرد ماشین" ترجمه کرد. مجریان مترادف "مسافر" را ترجیح می دهند. بنابراین، اولین آلبوم این گروه به نام "در سراسر جهان" (1990) مفهوم عجیبی داشت: هر آهنگی که از یک راه یا دیگری در مورد شهرها و کشورهای مختلف می گوید.

این گروه برای اولین بار در تلویزیون در بهار 1990 در شبکه 2x2 با اجرای چند آهنگ (منبع نامعلوم) روشن شد و سپس در تابستان همان سال در برنامه Variety Vernissage با کلیپ "پاریس" و در پایان سال که در روزنامه Moskovsky Komsomolets خلاصه شد ، این دوئت در دو دسته رهبر شد: "کشف سال" و "گروه سال".

در آوریل 1991، بوگدان تیتومیر این پروژه را ترک کرد و تصمیم گرفت یک حرفه انفرادی را دنبال کند. در عین حال، «کارمن» به عنوان یک پروژه با رفتن او از وجودش باز نمی ماند.

این گروه جوایز زیادی دریافت کرد: Schlager-90 (1990)، 50x50 (1991)، باران ستاره (1991)، Ovation (1991).

سرگئی لموخ در پروژه های جانبی شرکت می کند: او در تبلیغات بازی می کند، موسیقی متن سریال انیمیشن Captain Pronin را می نویسد، محافظ صفحه نمایش موسیقی برای برنامه های تلویزیونی می نویسد و غیره.

سرگئی لموخ به موازات کار خود در کار-من، به عنوان آهنگساز کار کرد و چندین آهنگ برای هنرمندان دیگر نوشت (ناتالیا سنچوکوا، رقص لادا، ناتالیا گولکینا، ایگور سلیورستوف).

ترکیب بندی

  • سرگئی لموخ - آواز، اشعار، تنظیم.
  • سرگئی کلکوف - رقصیدن.
  • کاترین کانائوا - رقصیدن.

اعضای سابق:

  • بوگدان تیتومیر - آواز، اشعار (1989-1991).
  • ماریو فرانسیسکو دیاز (کوبا) - رقصیدن.

دیسکوگرافی

قبل از آلبوم "در سراسر جهان"، 3 آهنگ در سال 1990 ضبط شد: "مرد سال"، "شبی با تو"، "سنگاپور". همچنین مشخص است که چندین آهنگ از آلبوم "کارمانیا" در سال 1991 به صورت دوئت ضبط شد ("مردی از آفریقا" ، "رابین هود") ، اما پس از ترک گروه بوگدان تیتومیر ، سرگئی لموخ تمام قسمت های آوازی را بازنویسی کرد. تنها آهنگ باقی مانده از این آلبوم (به صورت دونفره) «پسر از آفریقا» است.

آلبوم های شماره گذاری شده:

  • سراسر دنیا(آلبوم مغناطیسی - Gala 1990) (Gala/Sintez، 1991 - وینیل، انتشار مجدد بر روی CD و MC توسط Gala Records در سال 1994)
  • کارمانیا(گالا رکوردز، 1991 - آلبوم مغناطیسی، 1992 - وینیل، انتشار مجدد بر روی CD و MC در سال 1994)
  • تهاجم عظیم صوتی روسیه(J.S.P.، 1994؛ 1997؛ 2004)
  • چیز سکسی شما(زیکو، 1996)
  • پادشاه دیسک(J.S.P.، 1998؛ 2003)
  • نیترو(دیسک چهارگانه، 2008)

ریمیکس آلبوم ها:

  • بازگشت به آینده (بازگشت به آینده)(J.S.P.، 1999؛ 2003)

مجموعه ها:

  • بهترین مرد ماشین(جف رکوردز، 1993)
  • افسانه های دیسکو روسیه(Master Sound Production، 2000)
  • افسانه های دیسکو روسیه. قسمت 2(Master Sound Production، 2001)
  • مجموعه ستاره(سوابق J.S.P.، 2001)
  • مجموعه بزرگ(چهار دیسک، 2009)
  • مجموعه بزرگ MP3(چهار دیسک، 2009)

آلبوم های دیگر:

  • زنده…(J.S.P.، 1994؛ 2004، آلبوم زنده)
  • قطبی(زکو، 1997، آلبوم انفرادی لموخ)

آلبوم های منتشر نشده:

  • غبار دیزلی 1993
  • کنترل ریتم روسی 1996
  • کار-من 2000 2000
  • دستگاه رقص 2001-2002
  • سریع و خشن 2003-2007
  • پروژه آلمان(آلبوم انگلیسی منتشر نشده) 1996 - 2006

فیلمبرداری

  • موسیقی (2012)
  • دیسکو رقص (1998)
  • شائولین جنوبی (1996)
  • مهاجم صدا (1994)
  • آدمخواران مامایا (1993)
  • چائو بامبینو (1992)
  • پسری از آفریقا (1991)
  • روس های بد (1991)
  • هتل سن مارتینو (1991)
  • لندن، خداحافظ (1991)
  • دختر من از آمریکا (دختر آمریکایی) (1990)
  • پاریس (1990)

کار-من

زندگینامه
تاریخ اضافه شده: 29.07.2008

این گروه فوق العاده توسط سرگئی لموخ و بوگدان تیتومیر تأسیس شد که هنگام کار در یک گروه رقص ولادیمیر مالتسف، هنرمند محبوب در اواخر دهه هشتاد قرن گذشته با یکدیگر آشنا شدند. از آنجایی که هر دو رویای ایجاد پروژه خود را داشتند، تصمیم گرفته شد که با یکدیگر همکاری کنند.

بنابراین ، در پاییز سال 1989 ، دوئت آنها "کار-من" ظاهر شد. دوستان تصمیم گرفتند در ژانر موسیقی عامه پسند کار کنند که کاملاً با عناصر عجیب و غریب طعم داده شده بود. به طور خاص، اولین آلبوم استودیویی آنها "در سراسر جهان" نام داشت و به عنوان نوعی سفر موسیقایی به سراسر جهان تلطیف شد. این دیسک شامل آثاری چون «لندن، خداحافظ»، «پاریس، پاریس» و «سیو-سیو-سان» بود.

این گروه خیلی سریع بسیار محبوب و مشهور شد. حتی ضبط آلبوم دوم نیز آغاز شد که قرار شد آن را «کار مانیا» بنامیم. اما در این اوج شهرت بود که یکی از اعضای دوئت، بوگدان تیتومیر، تیم را ترک کرد تا یک حرفه انفرادی را شروع کند. و سرگئی لموخ تنها می ماند.

با این حال، سرگئی ناامید نمی شود. آلبوم قبلا ضبط شده (و نه کمتر از اولین کار گروه) "کار-مانیا" منتشر شد. از آنجایی که تمام حقوق استفاده از نام گروه با او باقی مانده است، لموخ در حال جذب نوازندگان و رقصندگان با استعداد جدید است. و او شروع به اجرا با آنها می کند و رهبر تیم باقی می ماند.

یکی از بهترین ساخته های آلبوم دوم قطعه «روس های بد» است. علاوه بر این، حتی یک کلیپ خوب نیز روی آن گرفته شده است که فقط محبوبیت گروه را افزایش می دهد. در سال 1991، این تیم حتی صاحب جایزه بسیار معتبر Ovation شد و برنده تعدادی از مسابقات معتبر مانند Schlager-90، 50x50 و Star Rain شد. در همان زمان، لموخ خود را به عنوان یک ترانه سرای مستقل از گروه امتحان می کند. اولین تجربه همکاری همکاری با N. Gulkina است که برای آن تعدادی آهنگ موفق می نویسد: "چین"، "فقط باید رویا کنی"، "ایوانهو"، "خداحافظ برای همیشه" ...

تا سال 1993، گروه رکورد جدیدی ننوشت، اما تیم مجموعه ای از بهترین آهنگ ها را منتشر کرد. از جمله سه آهنگ جدید - "چائو، بامبینو"، "عشق است" و "رقص در دود لیزر". علاوه بر این ، "Chao, Bambino" به یک ضربه واقعی تبدیل می شود و به زودی یک کلیپ نه کمتر با استعداد و درخشان روی آن فیلمبرداری می شود. این گروه در اوج محبوبیت خود است و در این زمان "کار-من" تورهای زیادی در سراسر روسیه دارد.

سرگئی لموخ علاوه بر اجرای روی صحنه، انرژی زیادی را به پروژه های غیر متنوع اختصاص داد. به طور خاص، او در بازی "ماراتون 15 - شروع" شرکت کرد، بخشی از آهنگ صوتی فیلم انیمیشن "کاپیتان پرونین" را ضبط کرد و حتی در تبلیغات شرکت های مشهوری مانند "Hitec" و "B.O.Y" بازی کرد.

در سال 1994 ، این گروه با ضبط های جدید طرفداران خود را خوشحال می کند. و نه فقط یک آلبوم، بلکه دو آلبوم در یک زمان. بنابراین رکوردهای "Russian Massive Sound Aggression" و "Live ..." به قفسه ها رسید. آهنگ هایی مانند "فرشته عشق"، "سایوز-آپولو" و "این مرد مرد است" به سرعت در نمودارهای پیشرو در روسیه موقعیت های پیشرو را اشغال می کنند. آهنگ "Hotel California" نیز بسیار غیر معمول و با استعداد است. اثر معروف تیم Eagles که به صورت ریمیکس رقص ارائه شده است، با استقبال بسیار گرم مخاطبان مواجه شد…

پس از انتشار آلبوم های فوق، تیم کار من برای مدتی به نوعی به تعطیلات می روند. درست است، لموخ هنوز با تعدادی از ستاره های پاپ روسی، به ویژه با N. Senchukova، Lika، Lada Dance، S. Vladimirskaya، V. Nechitailo، و I. Siliverstov همکاری می کند. اما پس از آن، تا سال 1996، به دست آوردن حداقل اطلاعات در مورد تیم دشوار می شود. بدون کنسرت، بدون ضبط...

درست است، تا سال 1996، تیم هنوز از خواب زمستانی خارج می شد. و حتی یک رکورد جدید به نام "چیز سکسی تو" را به طرفداران تقدیم می کند. ویژگی متمایزآلبوم به تعداد زیادی آهنگ آهسته تبدیل می شود که با کارهای اولیه گروه بسیار متفاوت است. تیم و اجراهای زنده را از سر می گیرد و از جشنواره هایی مانند "صدای آسیا"، "بازار اسلاوی" و "بازی های تاوریا" بازدید می کند.

پس از یک تور موفق در آلمان و ایالات متحده، گروه به روسیه باز می گردد. جایی که او فرصتی برای شرکت در یک رویداد بسیار جالب "سورپرایز از پوگاچوا" پیدا می کند. به عنوان بخشی از این پروژه، تیم آهنگ معروف آلا بوریسوونا به نام "رابینسون" را بازنویسی می کند. به ویژه، او یک ریمیکس شگفت انگیز به سبک "دیسکو" از آن ایجاد می کند.

در سال 1997 ، سرگئی لموخ همچنین به یک پروژه انفرادی فکر می کند و از این طریق گروه Polaris را تأسیس می کند. درست است ، کار بر روی کارنامه "Kar-man" ادامه دارد - قبلاً در سال 1999 یک دیسک جدید - "King of the Disc" منتشر شد. و به زودی آلبوم دیگری ظاهر می شود ، اگرچه با استقبال هواداران روبرو شد ، زیرا کاملاً از ریمیکس آهنگ های قبلاً شناخته شده تیم تشکیل شده است.

پس از یک دوره آرامش دیگر، نوعی احیای تیم تنها پس از سال 2001 اتفاق افتاد. در رابطه با دهمین سالگرد تاسیس گروه کار من، اعضای آن تصمیم گرفتند یک برنامه کنسرت سالگرد از آثار قدیمی و جدید ایجاد کنند. اولین نمایش این پروژه جشن در جریان تور آلمان برگزار شد. اما پس از اینکه سرگئی لموخ این برنامه را به روسیه آورد، جایی که تحت علامت "کار-مردان - 10 سال" یک تور بسیار گسترده در سراسر کشور برگزار شد. بدین ترتیب بازگشت موقت نوازندگان به تجارت "بزرگ" نمایش ...

یا گروه لیدی باگ. بسیاری از اجراکنندگان آثار معروف مدتهاست که از المپوس تجارت نمایش ناپدید شده اند، اما کسانی هستند که هنوز محصول جدیدی را تا به امروز منتشر می کنند. یکی از آنها سرگئی لموخ خواننده و آهنگساز است.

دوران کودکی و جوانی

سرگئی اوگورتسف (نام واقعی خواننده) در 14 مه 1965 در شهر سرپوخوف (منطقه مسکو) به دنیا آمد.

پدر میخائیل واسیلیویچ یک مرد نظامی بود و مادر لیوبوف پترونا به عنوان معلم تاریخ کار می کرد. لموخ همچنین یک برادر به نام الکسی دارد که ده سال از خواننده بزرگتر است.

بت آینده جوانان از سن پنج سالگی به موسیقی علاقه داشت (4 سال استودیو جاز) و در پایان مدرسه متوجه شد که می خواهد زندگی خود را وقف چه چیزی کند. بیوگرافی خلاقانه لموخ مدت ها قبل از تیم کار من آغاز شد. این مرد جوان در سال 1981 شروع به هموار کردن راه برای نمایش تجارت کرد. هنگامی که سرگئی لموخ در موسسه تجارت شوروی مسکو تحصیل می کرد، عصرها در میخانه ها کیبورد می نواخت و به عنوان دی جی در مرکز تفریحی کاچوک کار می کرد و در طول روز برای مجله بافندگی که توسط مادرش منتشر می شد ژست می گرفت.


در همان زمان ، این مرد جوان جاه طلب به کنسرتی رسید ، جایی که ستاره ملی پاپ در پارک گورکی برای اولین بار آهنگ های "رویای ماه" و "تو هرگز مال من نخواهی بود" را اجرا کرد (متن دیوید سامویلوف). سرگئی با الهام از کار مالیکوف تصمیم می گیرد به هر قیمتی با یک مجری محبوب آشنا شود.

قبلاً در سال 1989 ، دیمیتری در "نور سال نو" آهنگ جدیدی "تا فردا" (اشعار - الکساندر شاگانف) ارائه می دهد ، اما این هنرمند به تنهایی کار نمی کند - او در مجموعه درام بازی می کند و سرگئی لموخ روی کلیدها. بعداً همراه با بوگدان به عنوان خواننده و رقصنده پشتیبان برای ولادیمیر مالتسف کار کرد که لموخ بعداً آهنگ "پاریس، پاریس" را برای او نوشت.


بعداً مالتسف تهیه کننده گروه Freestyle شد و. سپس متوجه بچه های امیدوار کننده شد و "زیر بال خود را برداشت"، بچه ها را با هم جمع کرد افراد مناسب. پایان سال 1989 را تاریخ تشکیل گروه کارمن می دانند.

موسیقی

در ابتدا ، بچه ها خود را به عنوان "دوئت پاپ عجیب و غریب" قرار دادند و نام زیبایی کشنده کارمن را به عنوان نام خود انتخاب کردند. در سال 1990 گروه کارمن به کار من تبدیل شد. همانطور که خود مجریان اظهار نظر می کنند، "به دیدار خواسته های شنوندگان رفتند و یاد رقیب اغواگران امروزی را پنهان کردند."


اولین آلبوم «در سراسر جهان» به زندگی در شهرها و کشورهای مختلف اختصاص داشت. کلیپ های ویدیویی متعاقبا برای موفقیت های "لندن، خداحافظ"، "پاریس، پاریس"، "Cio-Cio-San" ضبط شد. پس از اتمام کار روی پروژه، اختلافی در تیم ایجاد شد: سرگئی از وارد شدن به یک رویارویی ابدی با بوگدان تیتومیر و مبارزه برای رهبری در گروه خسته شده بود. مرد نفهمید که چرا همکارش سعی کرد "از بالای سرش بپرد" و تمام شکوه را برای خود ببرد، در حالی که او هیچ ربطی به شعر و تنظیم نداشت. آلبوم بعدی - "کار-مانیا" بدون مشارکت بوگدان ضبط شد.

در سال 1991، تیم به اوج محبوبیت رسید: "کار من" در مسابقات مختلف مقام های اول را کسب کرد، جایزه "Ovation" را به دست آورد و رهبر دائمی گروه چند آهنگ نوشت و.

آلبوم سوم «کار من» مجموعه ای از بهترین آهنگ ها بود که از ریمیکس آهنگ های قدیمی تشکیل شده بود. در سال 1993، گروه به روسیه سفر کرد. سرگئی در چندین آگهی بازرگانی بازی کرد، در بازی تلویزیونی "Marathon-15" شرکت کرد و همچنین موسیقی متن فیلم کارتون "کاپیتان پرونین" را نوشت.


سال بعد، گروه دو دیسک را به طور همزمان منتشر کرد: "Russian Massive Sound Aggression" و "Live ...". قابل توجه است که آهنگ ها تنها خطوط برتر جدول موسیقی را اشغال کردند. پس از آن، گروه وارد یک آرامش خلاقانه شد.

آلبوم بعدی فقط در سال 1996 منتشر شد. این آهنگ از آهنگ های آهسته تشکیل شده بود و "چیز سکسی تو" نام داشت. در همان سال گروه به آلمان و آمریکا رفت و در جشنواره های بین المللی نیز شرکت کرد.

در سال 1997 ، این تیم در برنامه تلویزیونی "سورپرایز از پوگاچوا" اجرا کرد و ریمیکسی از آهنگ خود "رابینسون" را به نخست وزیر صحنه ملی ارائه کرد. همزمان آلبوم انفرادی لموخ به نام پولاریس منتشر شد. بعد "پادشاه دیسک" می آید. و در سال 1999 آلبوم - "بازگشت به آینده" که حاوی ریمیکس هایی از اولین بازدیدهای گروه است.


این پروژه تا به امروز اهمیت خود را از دست نمی دهد. «کار من» را هم مردم عادی و هم ستارگان تجارت نمایش به یاد دارند و دوست دارند. بنابراین ، در سال 2016 ، در صحنه پروژه Just the Same ، سولیست سابق گروه یین یانگ به تصویر سرگئی لموخ آهنگ لندن ، خداحافظ را خواند.

زندگی شخصی

سرگئی دوست ندارد در مورد زندگی شخصی خود صحبت کند ، اما قابل اعتماد است که لموخ دو بار ازدواج کرده است.

این هنرمند با همسر اول خود ناتالیا هنگامی که یک خواننده جوان و ناشناخته بود ملاقات کرد. همانطور که اغلب اتفاق می افتد، ازدواج در آزمون شهرت شکست خورد.


به دلیل یک سری تورهای بی پایان در دهه 90، سرگئی وقت "ایست و استراحت" نداشت، چه رسد به ساختار سبک زندگی خانوادگی. ناتالیا به سرعت متوجه شد که او و همسرش اولویت های متفاوتی دارند: او بچه ها و یک زندگی آرام را می خواست و او رویای خلقت را در سر می پروراند و دائماً "در حال حرکت است" و نه تنها توسط همه شنیده می شود، بلکه در دید هم می باشد. جوانان بدون رسوایی، تقسیم اموال و مطالبات طلاق گرفتند. در طول زندگی خانوادگی ، همسر دو دختر - لیودمیلا و آلیس - به این هنرمند داد.


لموخ خود را یک پدر نمونه نمی دانست. این خواننده به جلسات مدرسه نمی رفت، اخلاق نمی خواند و به ندرت آخر هفته ها را با بچه ها می گذراند. با وجود این، آلیس روابط گرمی با سرگئی برقرار می کند و حتی به کنسرت های او می رود. اما لیودمیلا معتقد است که پدرش زمان کمی را به او اختصاص می دهد.

هر دو بانوی جوان تحصیلات موسیقی دارند. دختر بزرگتر خود را به عنوان دی جی امتحان کرد ، اما به سرعت سوخت ، اکنون دختر در "جستجوی خود" است.

این خواننده در اوایل پدر شدن، همان اوایل پدربزرگ شد. این هنرمند دو نوه دارد.


همسر دوم این خواننده یک همکار گروه بود - اکاترینا کانائوا. این زن موفق شد روابط محترمانه قوی با دختران بزرگسال این هنرمند ایجاد کند ، اما هرگز در تربیت آنها دخالت نکرد. بانوی جوان خردمند نمی خواست نقش یک "والد دانای کل" را بر عهده بگیرد و بیش از حد مداخله گر باشد.

اکاترینا و سرگئی فرزندان مشترکی ندارند ، اما به گفته خواننده ، آنها در حال کار بر روی آن هستند.

سرگئی لموخ اکنون

در سپتامبر 2018 ، دختر این هنرمند لیودمیلا قهرمان برنامه "بگذارید صحبت کنند" شد. دختر وارد یک شرکت بد شد، شروع به نوشیدن کرد و اکنون در خطر از دست دادن حقوق خود نسبت به فرزند، نوه لموخ است. مادربزرگ لیودمیلا گفت که همسر سابق این هنرمند، ناتالیا، درگذشت بیماری انکولوژیکدر سال 2014 به گفته این زن، لموخ هرگز به زندگی دختر بزرگش علاقه مند نبود، مانند مادرش به او عشق نشان نداد و پس از طلاق اصلاً در زندگی او شرکت نمی کرد.

در حال حاضر، مجری خود را به طور کامل به موسیقی می دهد. این هنرمند تک‌آهنگ‌های تازه‌ای منتشر می‌کند، میکس‌هایی را برای آهنگ‌های مورد علاقه همه می‌سازد و قصد دارد در آینده نزدیک کار روی یک آلبوم جدید را به پایان برساند. علیرغم اینکه این هنرمند در اینستاگرام نیست، عکس های او از کنسرت ها و تعطیلات مرتباً در شبکه ظاهر می شود.


مردی که چابکی خود را از دست نمی دهد قصد دارد بیشتر مخاطبان هدف طرفداران کار خود را گسترش دهد ، بنابراین او به طور فعال بازار اینترنت را مطالعه می کند. این هنرمند می خواهد پروژه هایی را منتشر کند که مورد علاقه مردم باشد. بنابراین ، در سال 2017 ، در وب سایت رسمی گروه ، این خواننده پروژه Double Jazzy را ارائه کرد.

از جمله، لموخ به عنوان بخشی از گروه کار-من به اجراهای خود در روسیه و اروپا ادامه می دهد.

دیسکوگرافی

  • 1990 - "در سراسر جهان"
  • 1991 - "کارمانیا"
  • 1994 - "تهاجم صوتی عظیم روسیه"
  • 1996 - "چیز سکسی تو"
  • 1997 - "Polaris"
  • 1998 - "پادشاه دیسک"
  • 2008 - "نیترو"
  • 2014 - "سونوگرافی"

2022
polyester.ru - مجله دخترانه و زنانه